کربلا،سیرعشق الهی جهت ظهور اوج بندگی 2


کربلا،سیرعشق الهی جهت ظهور اوج بندگی 2 

امام حسین(ع) دریچه محبت به حق است واگر کسی میخواهد به محبتِ حق و عشق الهی برسه باید به حسین (ع)نظر کند.
دنیا محل امتحان الهی است و با عشق میشه به خوبی از عهده این امتحانات براومد.با عشق به حسین(ع) این امکان پذیره...

محبت به حق که پیدا شد این همه مدارا با خلق برای فرد ممکنه.
امام حسین(ع) حتی توی گودال قتلگاه هم نصیحت میکرد و میخواست آنها را هدایت کنه.همه تلاش امام آن است که آن نور عظمت اسلام که برجان خودش افتاده و این همه برکت داشته ، برجان مردم هم بیافته!!

امام حسین(ع) خدارا دوست دارد.پیامبر و اسلام را هم دوست دارد و دوست دارد اسلام هم بماند.
دوست دارد اسلام حفظ بشه.اگر قرار است اسلام حفظ بشه،باید مسلمانان بمانند.اسلام را با کتابها نمیشه نگه داشت،بلکه اسلام باید در قلب های مومنین بماند و نسل به نسل ادامه پیدا کند.
برای همین  امام حسین(ع) اینقدر نگران هدایت مردم میباشد.

هرکس عشق الهی به جانش افتاد،عشق هدایت به خلق به جانش میافته.دوست داره دست بقیه را هم بگیره...اگر شما میروید و مباحث معرفتی را به دوستانتون معرفی میکنید و یا هرمطلب جدیدی که یاد میگیرید دوست دارید بقیه را هم در جریان بگذارید ،این بخاطر عشق به خداست.عشق به امام حسین(ع) است.
چون نوری در این مباحث است که شما اون نور را درک کردی و دوست داری بقیه هم این نور را بگیرند.
برای همین عشق به هدایت خلق در جانت میافته...

کسانی که در کربلا حاضر نشدند،هنوز عشق الهی برجانشان نیافتاده بود.
عبیدالله بن حر کسی بود که نمیاد ولی بعدا آنچنان پشیمون میشه که خودش میشه یکی از مبلغان کربلا.
یا ضحاک مشرقی کسی بود که به امام حسین(ع) گفت من باهات میام ولی هرجایی دیدم جانم در خطر است باید اجازه بدی من برم.امام هم قبول میکنه....
ضحاک اسبش را در خیمه ای نگه داشته بود و موقعی که امام حسین(ع) تنها شد،به امام حسین(ع) رو کرد و گفت که الوعده وفا. اجازه بده من برم.اسبش را برمیداره و فرار میکنه!!!
امام هم اجازه میده...ولی بعدش پشیمون میشه و خودش میشه یکی از مبلغان و راویان کربلا...

عشق چیز عجیبی است.

منظور از این جمله امام "هل من ناصرینصرنی" تلاش برای نگه داشتن اسلام است.
امام میخواهد حتی اگر یه کس دیگه ای هم هست که امکان هدایت براش هست،هدایت بشه...چون دوست داره مردم را به سمت خدا بکشونه!!!

کل الیوم عاشورا و کل الارض کربلا

کل الیوم عاشورا یعنی هر روز سریان و جریان عشق الهی در قلب کسانی که حسینی اند،هست.
کل الارض کربلا یعنی هر زمینی،زمینه ظهور بندگی است.

امام حسین(ع) و کربلا یعنی خوب امتحان دادن.
فقط کافی است میل خدا را جایگزین میل نفس کنیم.به عنوان مثال ساده، پوشیدن لباسی که جلب توجه کند در اسلام حرام است ولی نفس انسان دوست داره که جلب توجه کنه.دوست داره که لباسی بپوشه که همه ازش تعریف کنند.
اگر این شخص بیاد بخاطر اسلام و حکم خدا پا روی میلش بگذاره،کم کم و به مرور زمان میبینه عشق به حسین(ع) در جانش عمیق تر شده.
به مرور زمان میبینم که حسینی شدیم و میل خدا در جانمان افتاده.

برای همین است که آیت الله بهجت بهترین سیرو سلوک را انجام واجبات و ترک محرمات میدونند.
رعایت حلال و حرام یعنی میل خدا را داری انجام میدی.بهترین ریاضت ،همون ریاضت شرعی است.

یا علی مدد

نظرات 1 + ارسال نظر
Bn پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 23:50 http://mehrabaniha.blogsky.com

امام حسین(ع) و کربلا یعنی خوب امتحان دادن.
آیت الله بهجت بهترین سیرو سلوک را انجام واجبات و ترک محرمات میدونند.
سلام
میلاد امام زمان (عج) بر شما مبارک

سلام
عید نیمه شعبان بر شما هم مبارک
یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد