مقاله اول -فصل پنجم- در بیان محافظت عبادت از تصرف شیطان است
یکى از مهمّات آداب قلبیّه نماز و سایر عبادات که از مهمترین آداب قلبیّه است و انجام آن یکی از سخت ترین کارهاست، محافظت عبادات است از تصرّفات شیطانى؛ و شاید آیه شریفه که فرماید در وصف مؤمنین: الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُون(آنان که بر نمازهایشان محافظت دارند-مومنون آیه 9) اشاره به جمیع مراتب حفظ باشد که یکى از آن مراتب، بلکه مهمترین مراتب آن، حفظ از تصرّف شیطان است.
توضیح این مطلب به اینگونه است که پیش اصحاب معرفت واضح است که چنانچه بدن های مادی نیاز به غذایی دارد که مناسب شرایط بدنی باشد و باعث رشد آن شود، همین طور قلوب و ارواح را غذائى است که هر یک به فراخور حال و مناسب شرایط آنها باید باشد که بدان رشد کنند و تغذیه نمایند و رشد معنوى و ترقّى باطنى حاصل آید. و غذاى مناسب با شرایط ارواحْ معارف الهیّه از مبدأ مبادى وجود تا منتهى النهایه نظام هستى است؛ چنانچه در تعریف فلسفه اعاظم ارباب صناعت فرمودند: هِىَ صَیْرُورَةُ اْلِانْسانِ عالَماً عَقْلِیّاً مُضاهِیاً لِلْعالَمِ الْعَیْنِّى فِى صُورَتِهِ وَ کَمالِه(فلسفه گشتن انسان است به قالب جهانی عقلی چنانکه در صورت و کمال همانند جهان خارج گردد). و این اشاره است به همین تغذیه معنوى، چنانچه تغذیه قلوب از فضایل نفسانیّه و مناسک الهیّه است.
ما دائم داریم به روح خود غذا میدهیم ولی چرا فربه نمیشود ؟؟ چون غذا نامناسب است.فربه شدن روح یعنی به مقصد رسیدن ولی چون غذایی که به روح خود میدهیم نامناسب است،رشد نمیکند.خیالات و وهمیات غذای نامناسب روح هستند.
و باید دانست که اگر میخواهیم غذاهای روحانی از تصرف شیطان خالص باشد باید به دست پیامبرو اهل بیت فراهم شده باشد تا روح از آن غذاها تغذیه کند و به کمال انسانیت و قرب الهی نائل شود. رهایی از تصرف شیطان که مقدمه اخلاص است حاصل نمیشود مگرآنکه سالک در سلوکش خداخواه شود و خودخواهی و خودپرستی را که مادرهمه مریضی های باطن است را زیر پا نهد. تصرف شیطان به اینگونه است که در نیت ما وارد میشود و نیت مارا از خداخواهی خارج میکند.
مثلا قبل از تصرف شیطان ما نماز میخواندیم برای رضای خدا و یا انفاق میکردیم که خدا از ما راضی باشه و برای عبادت خدا و برای بندگی،دستورات شرعی را انجام میدادیم ولی اگر شیطان تصرف کرد دیگر برای حرف مردم نماز میخوانیم و یا برای اینکه به ما بگویند که چه آدم خوبی است دستورات دین را انجام میدهیم و یا اینکه برای ترس از جهنم و یا ترس از بلای الهی بندگی میکنیم. اگر شیطان تصرف کرد ما بجای اینکه به قرب الهی نائل شویم دچار کبرو غرور میشویم و همین عبادات باعث سقوط ما خواهد شد.
خالص کردن نیت از شیطان بطور کامل فقط در انسان کامل و به تبع او در اولیاءالهی ممکن است و دیگر اشخاص نمیتوانند به طور کامل به این درجه نائل شوند ولی سالک نباید از رحمت خدا ناامید شود که سرچشمه های سستی ها و ناکامی ها یأس از خداست.
درست که ما نمیتوانیم در دنیا نیت خود را به تمام معنا مثل اهل بیت خالص کنیم ولی باید تلاش خود را بکنیم. شما میتوانید امتحان کنید.شما نیت کنید که فردا صبح،نماز صبح را فقط و فقط برای خدا بخوانید.همین که الله اکبر را گفتید شیطان می آید.ممکن است موبایلتان زنگ بزند و یا اتفاقی بیافتد که حواستان پرت شود. اگر شما نیت کنید که یک بار دعای کمیلی مثل امام علی(ع) بخوانید،همین که بسم الله را گفتید افکار و خیالات به سراغ شما می آید،ممکن است گرسنه شوید و یا خواب به سراغ شما بیاید و نتوانید با نیت خالص برای خدا دعا کمیل بخوانید.
ممکن است در روضه ها برایتان پیش آمده باشد که تا روضه شروع میشود و گریه میکنید،یهو این فکر می آید توی ذهنتان که الان بقل دستی شما دارد شمارا نگاه میکند،بلند تر گریه کن تا بگوید عجب آدم با اخلاصی!! اگر چه شما در واقع نخواهید که اینطور باشد ولی این خیالات و افکار تا در دنیا هستید به سراغ شما خواهند آمد.در واقع در هر کار و عبادتی که باعث نزدیکی به خدا شود، شیطان قسم خورده است که در آن تصرف میکند بخصوص نماز که جامع همه عبادات است.
ما تا وقتی در این دنیا هستیم، دچار این بدن مادی و خیالات و وهمیات و گرفتار شیطان هستیم.ولی وقتی از این دنیا رفتیم نه شیطان هست که مانع ما شود و نه دیگر این بدن مادی را داریم و نه دیگر خیالات و وهمیات هست.اگر در این دنیا تلاش خود را بکنیم و هدف ما این باشد که فقط برای خدا بندگی کنیم ،هرچند در این دنیا نمیتوانیم به آن عبادات و نیت خالص برسیم ولی در برزخ که شرایط فراهم شد سیر خواهیم کرد به سوی آن عباداتی که در دنیا به دنبال آن بودیم. برزخ دوره تکامل است و حجابهای دنیایی برطرف میشود و روح میتواند سیر کند.برای همین برزخ دوره شادی مومنین است.
نیت درجاتی دارد که اولین درجه گروهی هستند که خدارا برای ترس از جهنم و عذاب الهی عبادت میکنند. درجه دوم گروهی هستند که به شوق بهشت و نعمت های الهی خداوند را عبادت میکنند. درجه سوم گروهی هستند که بخاطر الطاف حضرت حق خداوند را عبادت میکنند مثل اینکه نماز شب بخواند برای اینکه رزقش در این دنیا زیاد شود و یا اینکه به حکمت و علم الهی برسد و اما درجه چهارم و بالاترین درجه که فقط اهل بیت و اولیاء الهی میتوانند به آن برسند که عبادات را فقط و فقط برای خدا انجام دهند.
ما باید هدفمان درجه چهارم باشد هرچند در این دنیا به آن دست پیدا نمیکنیم ولی در برزخ چون شرایط فراهم شد،به سوی آن سیر خواهیم پیدا کرد.
پس، بر سالک طریق آخرت لازم است که با هر جدّیّتى هست معارف و مناسک خود را از تصرّف شیطان و نفس امّاره خالص کند و با کمال دقّت و تفتیش در حرکات و سکنات و طلب و مطلوب خود دقت کند و دائم خود را بازرسی کند که من این کار را برای کی انجام دادم؟؟ آیا این کارم برای خداست؟؟
دائم و در هر لحظه باید خود را تفتیش کند و از خود سوال کند که هدفم برای انجام این کار چه بود و همیشه برای خود تکرار کند که هدفم فقط و فقط برای خداست و از حیلههاى نفس و شیطان غفلت نکند و از دامهاى نفس امّاره و ابلیس غافل نشود، و در جمیع حرکات و افعال سوء ظنّ کامل به خود داشته باشد و هیچ گاه آن را سر خود و رها نکند.
برکات اعمال ما به خلوص نیت است و هرچه خلوص بیشتر باشد،برکت هم بیشتر است.گفته اند که مأیوس نباش،نگفته اند که دقیق نباش.نباید بگوییم انشالله خداوند قبول میکند بلکه باید به افعال خود سوءظن داشته باشیم.
چه بسا باشد که با اندک کوتاهی انسان را مغلوب کند و به زمین زند و سوق به هلاکت و فنا دهد؛ زیرا که اگر غذاهاى روحانى از تصرّف شیطان خالص نباشد و دست او در فراهم آمدن آنها دخیل باشد، علاوه بر آنکه ارواح و قلوب با آنها تربیت نشوند و به کمال لایق خود نرسند، نقصان فاحش براى آنها دست دهد و شاید صاحب خود را در سلک شیاطین قرار دهد و آنچه که مایه سعادت و کمال انسانیّت و وصول به مدارج عالیه است نتیجه عکس دهد و انسان را به هاویه ضلالت و شقاوت سوق دهد.
چنانچه در بعض اهل عرفان اصطلاحى دیدیم اشخاصى را که این اصطلاحات و غور در آن آنها را به ضلالت منتهى نموده و قلوب آنها را منکوس و باطن آنها را ظلمانى نموده و ممارست در معارف موجب قوّت انانیّت و انّیّت آنها شده و دعاوى ناشایسته و شطحیّات ناهنجار از آنها صادر گردیده.
و نیز در ارباب ریاضات و سلوک اشخاصى هستند که ریاضت و اشتغال آنها به تصفیه نفس قلوب آنها را منکدرتر و باطن آنها را ظلمانىتر نموده. و اینها از آن است که بر سلوک معنوى الهى و مهاجرت الى اللَّه محافظت ننمودند و سلوک علمى و ارتیاضى آنها با تصرّف شیطان و نفس به سوى شیطان و نفس بوده.
و همین طور در طلّاب علوم نقلیّه شرعیّه اشخاصى را دیدیم که علم در آنها تأثیر سوء بخشیده و بر مفاسد اخلاقى آنها افزوده، و علم که موجب فلاح و رستگارى آنها باید باشد باعث هلاکت آنها شده و آنها را به جهل و ممارات و استطاله و ختل کشانده.
و همین طور در بین اهل عبادت و مناسک و مواظبین به آداب و سنن کسانى هستند که عبادت و نسک، که سرمایه اصلاح احوال و نفوس است، قلوب آنها را کدر و ظلمانى نموده و آنها را به عجب و خودبینى و کبر و تدلّل و تغمّز و سوء خلق و سوء ظنّ به بندگان خدا وادار نموده. و اینها نیز از عدم مواظبت بر این معاجین الهیّه است.
البته معجونى که با دست دیو پلید و تصرّف نفس سرکش فراهم آمد، جز خلق شیطانى از آن زاییده نشود؛ و چون قلب در هر حال از آنها تغذّى مىنماید و آنها صورت باطنیّه نفس شوند، پس بعد از چندى مداومتْ انسان یکى از ولیده هاى شیطان شود که با دستِ تربیت و در تحت تصرّف او رشد نموده، و چون چشم ملکى بسته شود و چشم ملکوتى بازگردد خود را یکى از شیاطین مىبیند و در آن حال جز خسران نتیجهاى نبرد و حسرتها و افسوسها به حالش سودى نبخشد.
پس، سالک طریق آخرت در هر رشته از رشتههاى دینى و طریقهاى از طریقههاى الهى هست اوّلًا باید با کمال مواظبت و دقّت، چون طبیبى با محبت و پرستارى پر شفقت، از حال خود مواظبت نماید و عیوب سیر و سلوک خود را تفتیش و بازرسی کند. و ثانیاً در خلال آن از پناه بردن به ذات مقدّس حقّ جلّ و علا در خلوات و تضرّع و زارى به درگاه اقدس ذو الجلال غفلت نورزد.
خداوندا، تو خود حال ضعیف و بیچارگى ما را آگاهى، مىدانى که ما بىدستگیرى ذات مقدّس تو از دست دشمنى به این قوّت و قدرت که طمع به انبیاء عظام و کمّل اولیاء والا مقام بسته راه گریزى نداریم و اگر بارقه لطف و رحمت تو نباشد، ما را این دشمن قوى پنجه به خاک هلاکت افکند و به تیه ظلمت و شقاوت گرفتار کند. تو را به خاصان درگاهت و محرمان بارگاهت قسم مىدهم که از ما متحیّران وادى ضلالت و افتادگان بیابان غوایت دستگیرى فرما و قلوب ما را از غلّ و غشّ و شرک و شکّ پاک فرما، انَّکَ وَلِىُّ الهِدایَة.
یاعلی مدد
یا وَلِىُّ الهِدایَة!
قلوب ما را از غلّ و غشّ و شرک و شکّ پاک فرما!