آفات غفلت از جهت حقیقی زندگی
حضرت علی(ع) فرمودند:
«وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَکَ طَرِیقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِیدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ، وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِکَ فِیهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِیَادِ، وَ قَدِّرِ بَلَاغَکَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْر. فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِکَ فَوْقَ طَاقَتِکَ فَیَکُونَ ثِقْلُ ذَلِکَ وَبَالًا عَلَیْکَ»؛
فرزندم آگاه باش که راهی بس طولانی و دشوار در پیش داری و در پیمودن آن راه از کردار پسندیده و توشهای چندان که تو را سبکبار به منزل برساند بینیاز نیستی، پس خویشتن را گرانبار مساز که آن وبال تو خواهد شد و تو را از ادامهی راه باز میدارد.
رسیدیم به این نکته که حضرت فرمودند: فرزندم راهی بس طولانی در پیش داری.
دلا راه تو پر پیچ و خطر بی |
گذرگاه تو بر اوج فلک بی |
خویشتن را در این مسیرْ گرانبار مگردان. بلکه برعکس؛
گر از دستت برآید پوست از تن |
برآور تا که بارت کم ترک بی |
«فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِکَ فَوْقَ طَاقَتِکَ»؛ بیش از طاقت خود بر پشتت بار مگذار، وگرنه «فَیَکُونَ ثِقْلُ ذَلِکَ وَبَالًا عَلَیْکَ»؛ سنگینی این بار وبال تو میشود و تو را از سلوک به سوی پروردگارت باز میدارد و نمیتوانی از صفات ناشایست عبور کنی و به فضائل برسی.
حضرت به اعتباری میفرمایند: اگر انسانها در زندگی هدف داشته باشند، بیهوده خودشان را مشغول چیزهایی نمیکنند که ربطی به هدفشان ندارد. انسانی که در این دنیا باید سرمایه اصلیاش خدا داشتن و قیامتداشتن باشد، دنیا برایش ابزار است، نه مقصد.
هر چه ما را به خدا و به ابدیتمان نزدیک کند، هر آنچه انس ما را به خدا، به عنوان مقصد، و به قیامت به عنوان مأوی، نزدیک کند، همان باید مدّ نظر ما باشد، و چیزهایی که ما را مشغول به خودشان میکنند، بارمان را سنگین مینمایند و وقتمان را هدر میدهند، اینها را باید رها کرد. گفت:
در تمام کارها چندین مکوش |
جز به کاری که بود در دین مکوش |
عاقبت تو رفت خواهی ناتمام |
کارهایت ابتر و نان تو خام |
بلکه خود را در صفا گوری کنی |
در منّی او، کنی دفن منی |
خاک او گردی و مدفون غمش |
تا دمت یابد مددها از دمش |
همانطور که میدانید غرب نسبت به اهداف متعالی و معنوی غافل شد بعد آنچنان تجمّلی گشت که تمام زندگیاش در حصار ابزارهای مدرن دفن گردید، از این مسئله به سادگی نگذرید.
اگر بخواهید ابعاد زندگی را درست گزینش کنید، باید جهت حیات را درست بشناسید، چرا ما به سنت گذشته توحیدی دل بستهایم که در آن فرهنگ انسان به راحتی و با کمترین امکانات بهترین زندگیها را داشت؟
چون هدف اصلی در آن عرصه مورد غفلت نبود، حالا همه چیز داریم ولی چیز اصلی که برای آن آفریده شدهایم را فراموش کردهایم. شما تاریخ اسلام را نگاه کنید، خانهی پیامبر خدا(ص) اصلاً حیاط نداشت، یک اطاق بود که درِ آن به مسجد باز میشد، کلاه سر خودمان نگذاریم که آن دوره گذشت.
چه کسی از آن دوره گذشت و این دوره را درست کرد؟
چه گرایشی در جان انسانها ایجاد شد که چنین دورهای پیدا شد؟
میگویند دیگر آن نوع زندگی مصلحت نیست، من هم نمیگویم به گذشته برگردید ولی لازم است روشن شود که چه کسی مصلحت را مصلحت کرد، اگر این مسئله روشن نشود، آینده هم ادامهی وضع موجود خواهد بود که هدف اصلی در آن فراموش شدهاست. میگویند مصلحت است که اگر دختر بخواهد به خانهی شوهر برود یک یخچال داشته باشد، یک فریزر، یک خانه، یک ماشین، ... چه کسی اینها را مصلحت کرد و از این طریق سن ازدواج را اینچنین بالا برد؟
مگر ما تابع مصلحت عوام وَهم زده باید باشیم؟ ما تابع رسول خدا(ص) هستیم، همیشه رسول خدا (ص)ما را نجات میدهد، آری خانهی پیامبر خدا(ص) اصلاً حیاط نداشت، دیگر نه مهمانخانه، نه طبقه بالا، و ... اگر مهمان میآمد چه میکردند؟
او را در همان اطاق مورد پذیرایی قرار میدادند. اگر مهمان آدم بسیار محترم و مورد علاقهی خاص حضرت بود عبایشان را هم پهن میکردند تا روی عبا بنشیند، خود حضرت روی زمین مینشستند و روی زمین غذا میخوردند و روی زمین میخوابیدند، در وصف حضرت عیسی(ع) گفتهاند، پاهایشان مرکبشان و دستهایشان بالش آن حضرت بود.
این چه تمدنی است که در اثر آن، زمین و خاک مزاحم زندگی ما شده است؟
فکر میکنید خیلی تمدن تمیز و بهداشتی و پیشرفتهای است که از خاک میترسیم؟!
در حالی که خاک عامل بهداشت طبیعت است و آلودگیها را از بین میبرد. یکی از مشکلات امروز دنیا این است که نظام طبیعی و اکوسیستمها به هم خورده است، خیابانهای آسفالتشده، دیوارهای سیمانی، پشتبامهای ایزوگامشده، درهای آلومنیومی و آهنی، کمی آفتاب که به آنها بتابد خانه و شهر را تبدیل به جهنّم میکند، در صورتی که اگر دیوارها خشتی و پشتبامها کاهگِلی و خیابانها سنگی یا خاکی بود، آفتاب که میتابید گرمای غیرقابل تحمّلی نداشت، شرایط موجود نهتنها اوضاع را جهت تحمل گرما و سرما سخت کرده، متأسفانه بستر رشد انواع میکروبها شده است، در حالیکه خاکْ در شرایط طبیعی عامل از بین برندهی میکروبها است.
چه شد که بدون دلیل منطقی چنین زندگی را بر خود حمل کردیم؟ و به اسم راحتی و بهداشت در سختترین نوع زندگی فرو افتادیم؟
حضرت علی(ع) میفرمایند مواظب باشید جهت حیات را گم نکنید وگرنه انواع پیرایههای دست و پاگیر وارد زندگی شما میشود و امکان حرکت به سوی عالم معنا را از شما میگیرند، مثلاً فرهنگِ داشتن مهمانخانه چند سالی است که وارد زندگی ما مسلمانها شده است، عموماً انسانهای مرفّه و یا بیدین مهمانخانه و اطاقهای تو در تو داشتند ولی مردم عادی یک اطاق و یا دو اطاق داشتند که محل خواب فرزندانشان از خودشان جدا باشد.
در آن شرایطی که امکان تهیهی یک اطاق و یا دو اطاق برای اکثر مردم ممکن بود، چه کسی فقیر بود؟ آیا در آن فرهنگ اگر کسی یک اطاق داشته باشد و مهمان که آمد کنار همان اطاق بنشیند، آن شخص فقیر است و احساس فقر میکند؟ و یا آیا در آن فرهنگ اگر کسی اطاقی داشته باشد پر از مبلمان و به مهمانش فخر بفروشد او غنی است؟! و یا او از همهی اینها فقیرتر است که مبلهایش را به دیگری نشان میدهد تا ضعف درونیاش را که ناشی از بی خدایی است، جبران کند.
مهمانخانهاش را عرضه میکند در حالی که برای عرضهی این مهمانخانه چه چیزها که بر خود حمل کرده و از هدف اصلیاش باز مانده و امکان سیرالیالله را از خود گرفته است.
حضرت میفرمایند: «فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِکَ فَوْقَ طَاقَتِکَ»؛ بیش از طاقتت چیزی را برای خود تحمیل نکن. چون تو میخواهی به طرف حق و به سوی قیامت بروی، چیزی که تو را از این جهتگیری باز دارد و در دنیا متوقف کند نپذیر، بر خود آنقدر بار حمل کن که از جهت اصلی باز نشوی.
زندگی برای خود یا برای دیگران؟؟؟
گاهی عمر ما لگدمال اهداف دیگران میشود، تا آنها به آرزوها و آرمانهای دنیایی خود برسند، از خود نمیپرسیم این کارها به ما چه ربطی دارد؟
یک مرتبه میبینیم هزاران کار بیهوده و بیجا انجام دادهایم و بسیاری از فرصتها را سوزاندهایم، بدون اینکه یک «چرا؟!» گفته باشیم!
حضرت میفرمایند: «فَیَکُونَ ثِقْلُ ذَلِکَ وَبَالًا عَلَیْکَ»؛
این بارهای بیجا که بر زندگی خود تحمیل کردهای وبال تو میشود، و نمیگذارد مسیر رسیدن به اهداف عالیهات را ادامه بدهی. سپس میفرمایند در راه آبادانی قیامت خود زرنگ باش!
و اگر انسان نیازمندی را یافتی که بار تو را تا قیامت برای تو حمل میکند و در آن روزی که تو بدان نیاز داری به تو میدهد، بدون معطّلی این شرایط را غنیمت بشمار و به او انفاق کن.
درست همان اموالی که برای سیرالیالله وبال توست اگر آنها را به کسی انفاق کنی، هم مشکل او را حل کردهای، هم همان اموال سرمایه قیامت تو خواهد شد. به واقع اگر کسی را پیدا کردیم که در این دنیا چیزی از ما میگیرد و در روزی که شدیداً به آن نیاز داریم - یعنی در قیامت - به ما میدهد، آیا عاقلانه نیست که آن را انفاق کنیم؟
به همین جهت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) عاقلانهترین روش را به ما پیشنهاد میکنند، عموماً روش و مشی آن عزیزان انفاق بوده است، با اینکه عموماً خلفا تلاش میکردند تا آنها را فقیر نگهدارند، تا این مشی و منش انفاق را در اهلالبیت(ع) از بین ببرند. ولی روحیه عدم علاقه به دنیا در اهلالبیت(ع) طوری بود که اگر مشکل فقیری را حل میکردند بسیار لذّت میبردند، چون میخواستند از این طریق علاوه بر اینکه مشکل انسانی حل میشود، برای ابدیّت خود نیز کاری کرده باشند و مسافت طولانی تا قیامت را با سبک باری طی کنند.
امامالموحدین(ع) میفرمایند:
«وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ یَحْمِلُ لَکَ زَادَکَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَیُوَافِیکَ بِهِ غَداً حَیْثُ تَحْتَاجُ إِلَیْهِ فَاغْتَنِمْهُ»؛
اگر از تنگدستان کسی را یافتی که توشهی تو را تا رستاخیز برگیرد و فردا که بدان نیاز داری آن توشه را به تو بازگرداند، غنیمت شمار و آن را به او ببخش.
اهل فقر وسیلهی امتحان ما و حاملانِ سرمایه برای
قیامت ما هستند، چون خدا میتواند فقیران را غنی یا اغنیا را فقیر نماید. پس موضوع
فقط امتحان است تا هرکس در شرایطی که حکمت خداوند اقتضا میکند، امتحان بدهد. به
همین جهت فقیرِ راضی به رضای خدا محبوب خدا و رسول خدا(ص) است، همچنانکه ثروتمندی که ثروتش
را جهت خدمت به امور مسلمین به کار گیرد مورد رضای خداوند است و هر دو در امتحان خود
موفق شدهاند. هر دو توانستهاند تکلیف خود را به خوبی انجام دهند.
خداوند در قرآن میفرماید:
«فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ، وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ، کَلَّاَ»؛
و امّا چون پروردگار انسان، انسان را امتحان کند، پس نعمت فراوان به او بدهد، انسان گوید پروردگارم مرا بزرگ داشت، و چون در راستای امتحان او، براو تنگ گیرد، گوید مرا خوار کرد، چنین نیست.
عدّهای را خداوند رزقشان را تنگ میکند تا اینگونه امتحانشان کند، و نیز رزق عدهای را وسیع میکند تا از آن طریق امتحانشان کند، این غیر از آن فقری است که به جهت گناه و ظلم برای اهل دنیا پیش میآید، که حتی هر چقدر هم که داشته باشند باز احساس فقر میکنند.
یاعلی مدد