حسین(ع) ،حقیقتی ماوراء تاریخ


بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

«اللَّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالْحُسَیْنِu فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ»


1- روایات متواتر مبنی بر توجه انبیاء و اولیاء به کربلا و حسین(ع) قبل از واقعه کربلا، خبر از این نکته مهم می‌دهد که کربلا یک حقیقت آسمانی است که در هر دوران نور خود را می‌نمایاند تا حجاب‌هایی که نور دین را در حجاب برده‌اند بشکافد و مردم را متوجه حقیقت دین بنماید.


در روایت داریم که: «عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ نَعَى جَبْرَئِیلُ الْحُسَیْنَ إِلَى رَسُولِ‌اللَّهِ (ص) فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَدَخَلَ عَلَیْهِ الْحُسَیْنُ (ع) وَ جَبْرَئِیلُ عِنْدَهُ فَقَالَ إِنَّ هَذَا تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ع) أَرِنِی مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِی یُسْفَکُ فِیهَا دَمُهُ فَتَنَاوَلَ جَبْرَئِیل(ع) ُ قَبْضَةً مِنْ تِلْکَ التُّرْبَةِ فَإِذَا هِیَ تُرْبَةٌ حَمْرَاءُ».
زید شحّام، از حضرت ابى‌عبداللَّه(ع) نقل نموده که حضرت فرمودند: جبرئیل در خانه‏ام سلمه خبر شهادت حضرت امام حسین (ع) را به رسول خدا(ص) داد و شرح آن چنین است: حضرت امام حسین(ع) در خانه ‏ام سلمه بر پیامبر اکرم(ص) وارد شد در حالى که جبرئیل در محضر رسول خدا(ص) بود، جبرئیل عرضه داشت: امّت شما این (امام حسین(ع)) را خواهند کشت. رسول خدا (ص) فرمودند: از آن خاکى که خون او در آن میریزد مقدارى را به من نشان بده.جبرئیل یک مشت از آن را برداشت و وقتى به آن حضرت خواست نشان دهد خاک قرمز گردید. این تربت پیوسته نزد ام سلمه بود تا از دنیا رفت.
روایت فوق نشان می‌دهد حقیقت کربلا و حسین(ع) در بین اهل آسمان مشهور بوده.

باز در روایت دیگر داریم؛ «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ إِنَّ إِسْمَاعِیلَ الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِی کِتَابِهِ - وَاذْکُرْ فِی‌الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ‌الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا- لَمْ یَکُنْ إِسْمَاعِیلَ بْنَ إِبْرَاهِیمَ«علیهما‌السّلام» کَانَ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَى قَوْمِهِ فَأَخَذُوهُ فَسَلَخُوا فَرْوَةَ رَأْسِهِ وَ وَجْهِهِ- فَأَتَاهُ مَلَکٌ عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِی إِلَیْکَ فَمُرْنِی بِمَا شِئْتَ فَقَالَ لِی أُسْوَةٌ بِمَا یُصْنَعُ بِالْحُسَیْنِ(ع)».

حضرت ابى‌عبداللَّه(ع) فرمودند: اسماعیلى که حق تعالى در کتاب عزیزش در باره او فرموده: «وَاذْکُرْ فِی‌الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ‌ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولا ً» ، اسماعیل بن ابراهیم«علیهما‌السّلام» نبوده، بلکه مقصود از وى پیامبرى از پیامبران عظام بوده که حق تعالى وى را به طرف قومش مبعوث داشت، قومش او را گرفته و پوست سر و صورتش را کندند. پس فرشته‏اى از جانب حق تبارک و تعالى نزدش آمد، عرضه داشت: خداوند متعال من را به سوى تو فرستاده و امر کرده که به تو عرض کنم هر چه مى‏خواهى از او بخواه. او فرمود: من خواستارم که آنچه به حضرت حسین(ع) از بلا و محنت میرسد پیرو آن حضرت بوده و به من نیز آن‌ها متوجه گردد.
روایت فوق نشان می‌دهد که پیامبران پیشین در مصائب، رهبر خود را امام حسین(ع) می‌شناسند و مایلند در آن مسیر و در آن وظیفه قرار گیرند که عامل رفع حجاب از دین و دیانت باشند.



2- وقتی متوجه شدیم که کربلا و حسین(ع) حقیقتی است که در طول تاریخ در حال فعالیت است و هرگز پایان نمی‌یابد و در واقع حسین(ع) یک مژده است به پیامبر(ص) که او مانع به حجاب‌رفتن حقیقت اسلام می‌شود؛ باید به نور حسین(ع) و به کمک فرهنگ کربلا تاریخ امروز خود را ارزیابی کنیم و حجاب‌های تحمیل‌شده بر اسلام را بشناسیم و به نور حسین(ع) آن‌ها را از چهرة مقدس اسلام بزدائیم.
در هر سال روح و نور کربلا تجلی می‌کند تا بتوان زندگی را بازخوانی کرد و با کمک افقی که امام حسین(ع) می‌نمایاند به معرفتی که باید دست یابیم، نایل شویم. و البته این نوع برخورد با حسین(ع) و کربلا به شرطی است که آن را ماوراء واقعیتِ محسوس بنگریم، همچنان‌که ما قرآن را ماوراء شأن نزول آیات و سوره‌ها می‌نگریم وگرنه از حقیقت قرآن محروم می‌شویم و نور قرآن که یک نور همیشگی است با محدودشدن به شأن نزول، برای ما در حجاب می‌رود.

3- پس هر سال جلوه‌ای از نور حسین(ع) و کربلا به صحنه می‌آید تا حجاب‌های آن زمان را بنمایاند و معرفت شناخت آن حجاب‌ها و جرأت شکافتن آن‌ها را به شیعیان حسین(ع) بدهد.
چندین سال کربلا و نور حسین(ع) پیام داد؛ «باید به حقیقت اندیشید وبه عدالت، و نه به اکنون‌زدگی و رفاه»، که این دو؛ ساز و کار معاویه بود تا علی(ع) را که نمایش حقیقت و عدالت است از صحنه خارج کند». ملتی که این پیام را گرفت عاشقانه پای در راه تحقق انقلاب اسلامی گذارد و خود را از هلاکت در ظلمات دوران رهانید.
آن‌هایی که هنوز به نور حسین(ع) به حقیقت و عدالت نپیوسته‌اند، آماده شکافتن دیگر حجاب‌ها نیستند و نمی‌توانند به سلامت از دیگر حجاب‌ها بگذرند.

4- کربلا آیینه نمایش انسان‌هایی است که در اُنس با حق سکنی گزیده‌اند و هر حجابی را که در هر دورانی مانع چنین اُنسی و چنین حضوری است، نفی می‌کنند و آن حجاب را در برابر جلال الهی به چیزی نمی‌گیرند و چون ندای حقیقت را به گوش جان شنیده‌اند،همواره متذکر معروف بزرگ یعنی اسلام حضوری، قلبی مربوط به اهل بیت(ع) هستند و کربلا یک دنیا حضور قلب در محضر جلال الهی است.
چنین انسان‌هایی از یک طرف حق و حقیقت را با قلب خود احساس کرده‌اند و از طرفی حجاب‌های این حقیقت را می‌شناسند و در دفع آن می‌کوشند.

نظرات 1 + ارسال نظر
Bn جمعه 30 خرداد 1393 ساعت 21:34 http://mehrabaniha.blogsky.com

سردار سرسپرده جولان عشق کیست؟
تنها امیر فاتح میدان عشق کیست؟
عشق است حسین و گوش به فرمان عشق کیست؟
روح دمیده در تن بی‌جان عشق کیست؟
علامه مفسر قرآن عشق کیست؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد