یکشنبه‌ای تلخ، و آینده‌ای شیرین-پرسش و پاسخ های برگزیده استاد طاهرزاده


موضوع:یکشنبه‌ای تلخ، و آینده‌ای شیرین


شماره سوال: 3583
تاریخ ارسال: سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۹۱
آخرین تغییر: سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۹۱
موضوع: انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، نقشه‌های دشمن، بصیرت، آقای دکتر احمدی نژاد، سیاست،


سوال:

حضور محترم استاد ارجمند جناب آقای طاهر زاده
سلام علیکم،
از آنجا که رهنمودهای شما در بزنگاههای پیچیده و اتفاقات مختلف پیرامون دولت، رئیس جمهور محترم و استنادات شما به بیانات حضرت آقا همواره سودمند و راهگشا بوده تقاضا دارم نظر خود را در خصوص اتفاقات تلخ و تاسف بار روز یکشنبه 15/بهمن ماه/1391در مجلس شورای اسلامی و دفاع دکتر از وزیر کار که شخص خدومی بودند و به گمان بنده کنار گذاشتن ایشان به صلاح ملت نبود و بیشتر به سیاسی کاری می مانست و تصفیه حساب مجلس با دکتر احمدی نژاد بفرمایید شاید کمی از این التهاب روحی که برای بنده و امثال بنده ایجاد شده است کاسته شود پیشاپیش از اینکه وقت شریف خود را برای پاسخگویی به بنده مصروف می دارید سپاسگزارم حلالمان کنید دستمان به غیر شما به جای دیگری نمی رسد.موفق و منصور باشید همواره


جواب:

باسمه تعالی؛ علیکم السلام:
 حقیقت آن است که حادثه‌ی روز یکشنبه 15 بهمن‌ماه آن‌قدر تلخ بود که بنده بنا نداشتم یادآور آن باشم و با این‌که چندین سؤال در این رابطه از طریق سایت از بنده ‌شده بود خواستم برای دامن‌نزدن به آن‌ حادثه‌‌ی تلخ از آن سؤالات رد شوم، ولی این‌طور که جنابعالی سؤال می‌فرمایید یک نحوه مسئولیت برای بنده پیش آورده که به حکم وظیفه نظر خود را عرض کنم، با فرض این‌که هیچ تأکیدی بر صحت تحلیل خود ندارم و منتظرم ببینم رهبر عزیز انقلاب«حفظه‌الله» در این امر چه اشاره‌ای دارند.
در یکشنبه 15 بهمن صرف نظر از موضوع استیضاح و گله‌هایی که آقای احمدی‌نژاد از مجلس داشت که چرا این‌گونه برای دولت تنگنا ایجاد می‌کند، صحبت آقای احمدی‌نژاد در موضوع آن نوار دو قسمت داشت: یکی اصل طرح آن نوار بود و دیگری پیامی که آقای احمدی‌نژاد در صدد بود از آن طریق به گوش نمایندگان برساند. که این کار خیلی شبیه کار آقای احمدی‌نژاد در مناظره با آقای موسوی بود که از یک طرف خواست روشن کند پشت آقای موسوی جریان آقای هاشمی و آقای ناطق نوری خوابیده است و از طرف دیگر آن سخنانی که ایشان در مورد آقای هاشمی و ناطق و فرزندان ایشان مطرح کرد.

 آقای احمدی‌نژاد با این کار خود یک پیام به مردم ایران داد که مردم ایران اگر می‌خواهند به آقای موسوی رأی دهند او را جدای از آقای هاشمی نبینند. ولی این پیام‌ را به روشی داد که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» آن روش را بدون اشکال ندانستند و اشتباه دانستند، در عینی که روشن کردند آقای هاشمی از ابتدا با آقای احمدی‌نژاد مخالف بوده و فرمودند که رهبری به نظرات آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است.
در یکشنبه 15 بهمن نیز روش آقای احمدی‌نژاد روش خوبی نبود ولی پیام او قابل توجه است، او می‌خواست به مجلس بگوید پشت پرده‌ی درگیری مجلس و دولت، درگیری آقای لاریجانی با دولت آقای احمدی‌نژاد نهفته است. قبلاً هم آقای احمدی‌نژاد در جمع طرفداران خود که قضیه برکناری آقای لاریجانی را از نماینده‌ی رهبری و دبیری شورای عالی امنیت ملی روشن می‌کند، این طور می‌گوید: «من رفتم خدمت آقا(مقام معظم رهبری) و عرض کردم آقای لاریجانی سیاست‌های دولت را در رابطه با انرژی هسته‌ای عمل نمی‌کند، و با یک نحوه تکبری کاری به کار ما ندارد و پیشنهاد تغییر ایشان را کردم و آقا قبول کردند». که بعداً آقای سعید جلیلی را به‌جای آقای لاریجانی قرار دادند.
آقای احمدی‌نژاد می‌خواهد بگوید جنگی که مجلس با دولت شروع کرده ریشه در شخصیت آقای لاریجانی دارد و اگر مجلس ماوراء آقای لاریجانی تصمیم بگیرد نتیجه چیز دیگری خواهد بود که با همین رویکرد در جلسه‌ی چهارشنبه 27 دی‌ماه آقای احمدی‌نژاد به مجلس آمدند و با تلاش زیاد خواستند بر اتحاد بین مجلس و دولت تأکید کنند که متأسفانه مجلس برخورد خوبی نکرد، در حالی‌که مقام معظم رهبری بنا به نقل هفته‌ی نامه‌ی 9 دی بر استمرار اجرای هدفمندی یارانه‌ها در راهکاری مشترک و توافقی بین مجلس و دولت تأکید داشتند.
 ولی به گفته‌ی آقای رسایی نمایندگانی که به سلیقه‌ی هیئت رئیسه انتخاب شده بودند که بعد از سخنان رئیس جمهور سخن بگویند؛ « به هیچ وجه فنی و کارشناسانه سخن نگفتند، بلکه سیاسی، شعاری و واکنشی رفتار کردند و به بدنه‌ی جامعه پیام لجاجت در برابر دولت را منتقل کردند.»
آنچه در جمع‌بندی می‌توانم عرض کنم این است که جریان‌های اصول‌گرا – اعم از حزبی یا غیر حزبی – نباید گمان کنند یک جریان باید جریان دیگری را حذف کند یا نادیده بگیرد، این همان روحیه‌ا‌ی است که موجب اختلاف‌افکنی می‌شود و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» و حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به ما در مورد آن تذکر می‌دهند.
 حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمودند: «عزیزان من! اگر اسلام‏ را مى‏خواهید و کشور را، به فرمان خداى متعال گوش فرا دهید و اطاعت کنید که مى‏فرماید: «وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ‏» اختلاف و نزاع، شما را به شکست مى‏کشد و قدرت را از شما سلب مى‏کند، و رنگ و بوى شما را در جوامع بشرى مى‏برد.
خطاب حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به افرادی است که انقلاب و ولایت فقیه را پذیرفته‌اند. فکر می‌کنم وقت آن شده است که جریان اصول‌گراییِ حزبی به سر عقل بیاید و به جای آن‌که بخواهد آقای احمدی‌نژاد را از صحنه‌ی انقلاب پاک کند بداند با دامن‌زدن به این نوع نزاع‌ها ارزش خود را فرو می‌کاهد. باید جریان اصول‌گرای حزبی از این اراده دست بردارد و بداند با انواع تنگناها برای دولت از جمله استیضاح وزیری که چهار ماه بیشتر به وزارتش نمانده، آقای احمدی‌نژاد تمام نمی‌شود - حتی اگر سایت آقای احمد توکلی با آقای شریعتمداری دعوا کنند که چرا احمدی‌نژاد را اصول‌گرا می‌داند- آقای احمدی‌نژاد به عنوان یک فکر برای همیشه در کنار انقلاب ماندنی است و باید همه کنار همدیگر در رفع ضعف‌هایی که در پیش رو داریم بکوشیم و تاریخ توحیدی خود را به شکوفایی برسانیم.

 به امید آن‌که همه‌ی جریان‌های معتقد به انقلاب اسلامی از حادثه‌ی روز یکشنبه عبرت بگیرند و در مواضع خود نسبت به یکدیگر تجدید نظر کنند تا دوستی‌ها دوچندان شود و همه در ذیل شخصیت ملکوتی حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و با تبعیت قلبی از ولیّ امری که زبان الهی در کام دارد، نور اتحاد را به جامعه برگردانیم و متذکر سخن خداوند باشیم که فرمود: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم‏»، مسلّم خوبی و بدی مساوی نیست لذا بدی را به بهترین شکل دفع کنید در آن حال آن دشمنی که بین شما و رقیب‌تان بود به دوستی صمیمی تبدیل می‌شود. آیا نیروهای معتقد به انقلاب راه دیگری در پیش دارند؟ از این جهت عرض مکنم آن حادثه می تواند «یکشنبه‌ای تلخ، و آینده‌ای شیرین » باشد. موفق باشید

معنای گفتمان دولت اقای احمدی نژاد-پرسش و پاسخ برگزیده استاد طاهرزاده


 موضوع:معنای گفتمان دولت آقای احمدی نژاد


شماره سوال: 4423

تاریخ ارسال: شنبه ۷ اردیبهشت ۹۲

آخرین تغییر: شنبه ۷ اردیبهشت ۹۲

موضوع: آقای دکتر احمدی نژاد،


 

سوال:

با عرض سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیزتر از جانم...بنده چند وقتی است که بحث های شما را پیرامون اقای احمدی ن‍ژاد دنبال می کنم وجزوات "احمدی نژاد اولین خاکریز"و "جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی "را نیز خواندم.شما در انها مدام از تاکیید رهبری بر "گفتمان اقای احمدی نژاد" صحبت می کنید که من با دقت در صحبت های ایشان از تایید احمدی نژاد اگاه شدم ولی تابه حالاز ان چیزی را که شما به عنوان "گفتمان" از ان یاد می کنید چیزی نمیدانم!!!

اگر امکان دارد این گفتمان را برای من وامثال من کمی روشن بفرمایید که چیست ونظرات رهبری را در مورد جزییات و کلیات ان چیست؟.این سوال را می پرسم چون وقتی که دردانشگاه از اقای لحمدی نژاد دفاع می کنیم و میگوییم که گفتمان ایشان مورد تایید رهبری است بساری از نیرو های مذهبی دانشگاه ازما می پرسند که با وجود جریان انحرافی و...دیگر چه گفتمانی باقی مانده است؟...در ضمن عده ای رابطه ایشان را با مراجع نا مناسب می دانند.نظر جنابعالی در این مورد چیست؟...من الله توفیق.


پاسخ:

- باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری در هفته‌ی دولت سال 91 نکاتی را فرمودند که به خوبی می‌توان متوجه گفتمان دولت آقای احمدی‌نژاد شد. در آن‌جا می‌فرمایند: .. خب، نقاط قوّتى وجود دارد؛ ضعفهائى هم وجود دارد. در جمع‌‌بندى نقاط قوّت و نقاط ضعف، وقتى ما نگاه میکنیم، ترجیح را به نقاط قوّت میدهیم؛ لیکن این معنایش این نیست که ما ضعفها را نباید برطرف کنیم. خب، در طول این چند سال در کشور کارهاى وسیع عمرانى انجام گرفته؛ بخصوص در مناطق دوردست، در بخشهاى مختلف؛ اینها واقعاً کارهاى مهمى است؛ این یک رویکرد بسیار مهمى در حرکت دولت است. از این قضیه بگیرید،


تا پیشرفتهاى چشمگیرى که در زمینه‌‌ى علم و فناورى به وجود آمده. این پیشرفتهائى که در این چند سال در زمینه‌‌ى علم و فناورى صورت گرفته، خیلى قابل توجه است. در زمینه‌‌ى ارتقاء جایگاه کشور در عرصه‌‌ى سیاست خارجى و مسائل بین‌‌المللى هم همین جور است. امروز در عرصه‌‌ى سیاست خارجى، ثقل و وزنه‌‌ى کشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثیرگذاریم؛ اینها مهم است. در حوادثى هم که پیش آمده، ما تأثیرگذار بوده‌‌ایم - که آن، داستان جداگانه‌‌اى دارد - به نظر ما آن هم خیلى مهم است.



یک بخش دیگر از این نقاط قوّتى که به نظر من روى آن باید تکیه کرد، مسئله‌‌ى برجسته شدن ارزشهاى انقلاب است. در این سالهائى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاى‌‌انقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى مسئولان، استکبارستیزى، افتخار به انقلابیگرى. یک دوره‌‌اى بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگرى و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعى میکردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومى مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابى، جهتگیرى انقلابى، ارزشهاى انقلابى و مبانى انقلاب است.
 این را توجه داشته باشید که یکى از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنى مردم به این ارزشها اهمیت میدهند. مسئله‌‌ى دعوت به عدالت، مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اینها خیلى چیزهاى مهمى است.

تلاش دولت در جهت ارتباط با مردم، تلاش فوق‌‌العاده‌‌ى کارى که خوشبختانه در دولت مشاهده میشود؛ اینها چیزهاى خوبى است. البته توجه کنید که این تلاش فراوانى که دارید انجام میدهید، با کیفیتِ خوب و با عمل کردن به آنچه که میگوئید، همراه باشد؛ روى این تکیه کنید. البته طبیعى است که شما میخواهید آنچه را که میگوئید، بتوانید عمل کنید - در این شکى نیست - اما روى این اهتمام داشته باشید که هر آنچه به عنوان یک وعده از شما صادر میشود، مردم در موعد معین ببینند که آن وعده تحقق پیدا کرد. اگر از صد تا کارى که شما میگوئید، نودتایش را انجام بدهید، ده تایش انجام نگیرد، همین در ذهن مردم یک اختلالى ایجاد خواهد کرد. آنچه را که آدم احتمال میدهد انجام نشود، به صورت احتمال بگوید، به صورت قطع و یقین نگوید. به نظر من این چیز بسیار مهمى است.



خب، هر بیننده‌‌اى احساس میکند و مى‌‌بیند که تلاش دشمنان در مقابله‌‌ى با جمهورى اسلامى در این سالهاى اخیر، بخصوص در همین شش هفت سال گذشته و بخصوص در این دو سه سال اخیر، بیشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثیر دارد که ما اگر بدانیم انگیزه‌‌هاى دشمن از کجا ناشى میشود، تکلیف خود را در برنامه‌‌ریزى‌‌هامان بهتر میفهمیم. به نظر من یکى از علل این دشمنى‌‌ها، همین پیشرفتهاى شماست؛ یعنى میخواهند این پیشرفتها کند شود. جمهورى اسلامى با داعیه‌‌ى اسلام‌‌خواهى، با داعیه‌‌ى مردم‌‌سالارى اسلامى، با داعیه‌‌ى رد و نفى مستدل لیبرال دموکراسى، براى تشکیلات استکبارى دنیا یک خطرى است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید، این خطر براى آنها بیشتر خواهد شد. میخواهند جلوى این را بگیرند.



عامل دوم این دشمنى‌‌ها، زنده شدن شعارهاى انقلاب است. وقتى شعارهاى انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان مى‌‌آید و چهره‌‌ى همراه‌‌ترى میگیرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگ‌‌تر کنید، آنها چهره‌‌شان عبوس‌‌تر و خصمانه‌‌تر میشود؛ این چیزِ طبیعى است.

عامل دیگر، همین حوادث منطقه است؛ این بیدارى اسلامى و آنچه که در منطقه‌‌ى ما رخ داد، که حادثه‌‌ى فوق‌‌العاده مهمى است. به نظر من هنوز ابعاد عظیم این حادثه‌‌اى که در شمال آفریقا و منطقه‌‌ى اسلامى ما اتفاق افتاده، براى خیلى‌‌ها درست شناخته‌‌شده نیست؛ خیلى چیز عظیمى اتفاق افتاده. پشت این مسئله، دست قدرت الهى است.



خب، اگر چنانچه در این شرائط، یک ایرانِ بى‌‌دردسرِ بى‌‌دغدغه اینجا وجود داشته باشد، با همین شعارهائى که دارد، با همین کارهائى که دارد میکند، با همین پیشرفتى که محسوس است، از آن کشورها بیایند ببینند کارخانه‌‌ها را، دانشگاه‌‌ها را، مراکز تحقیقاتى را، وضع زندگى مردم را، بازارهاى پر از اجناس را، دولت بى‌‌دردسر را، بدیهى و طبیعى است که آنها میگویند الگوى خوب همین است. میخواهند این نشود. میخواهند این الگوشدن جمهورى اسلامى نباشد. یعنى براى جمهورى اسلامى دردسرهائى به وجود بیاورند، تا آن کشورهائى که تحولى در آنها رخ داده و وارد مرحله‌‌ى جدیدى شده‌‌اند، براى ادامه‌‌ى راه، این را الگو قرار ندهند.



حالا البته بعضى‌‌ها در روزنامه، در سایت، در تریبونهاى گوناگون مطالبى منتشر میکنند؛ اینکه چرا ما در دنیا دشمن‌‌تراشى کردیم که اینقدر با ما دشمنى کنند! به نظر من اینها حرفبافى است. آنچه که گفته میشود، متکى به یک تحلیل درست نیست. نه، دشمنى‌‌ها خیلى طبیعى است. وقتى که امام بزرگوار بود، دشمنى‌‌ها زیاد بود؛ براى خاطر مواضع قاطع امام. هرچه مواضع ما ضعیف‌‌تر شود و عقب‌‌نشینى کنیم، آنها طبعاً چهره‌‌شان بظاهر متبسم‌‌تر میشود. البته جلو مى‌‌آیند. یعنى چهره را متبسم میکنند، براى اینکه بتوانند جلو بیایند، مناطق را تصرف کنند و ما را از پیشرفت هدفهامان باز بدارند. هرچه ما در حرکت خودمان جدى‌‌تر و مصمم‌‌تر باشیم، آنها ناراحت میشوند و چهره‌‌شان عبوس میشود.

 البته تا حالا در این سى و سه سال آنها نتوانستند ما را متوقف کنند، بعد از این هم ان‌‌شاءالله نخواهند توانست. بنابراین خوشبختانه وضعیت کشور اینجورى است. البته گرفتارى‌‌هائى هست، ضعفهائى هست، مشکلاتى هست، که باید به آنها هم توجه کنیم؛ لیکن مجموعاً وقتى انسان نگاه میکند، حرکت کشور، حرکت رو به پیشرفتى است....خداى متعال به شماها اجر بدهد. ان‌‌شاءالله بروید کارها را با جدیت دنبال کنید. دولت نهم و دولت دهم شناخته شده به پرکارى، پشتکار و خسته نشدن؛ سعى کنید این حالت را، این سُمعه‌‌ى خوب را تا آخرین لحظات حفظ کنید؛ خدا هم ان‌‌شاءالله کمکتان خواهد کرد... موفق باشید

احمدی نژاد،اولین خاکریز-پرسش و پاسخ های برگزیده استاد طاهرزاده

موضوع:احمدی نژاد،اولین خاکریز

نویسنده: استاداصغرطاهرزاده
تاریخ انتشار: شنبه ۸ آذر ۹۳
دسته‌بندی: شخصیت‌ها، دیگران، سیاست و تحلیل حوادث،

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

احمدی نژاد،اولین خاکریز


سوال :

با عرض سلام خدمت استاد گرامی بنده مسئول واحد سیاسی پایگاه بسیج .... هستم و در این پستی که قرار گرفته‌ام یک سالی است که فعالیت دارم و گاهی اوقات با سوالات دوستان درباره‌ی اوضاع سیاسی کشور روبرو می‌شوم و الحمدلله پاسخ‌هایی تقریبا قانع کننده دارم.

دو سوال دارم که خواهشمندم تفسیر خودتان را از این دو سوال به طور جداگانه بیان فرمایید.


قبل از این که سوالاتم را بپرسم یک مقدمه‌ای کوتاه خدمتتان عرض می‌کنم: دیدی که در قبال سیاست دکتر احمدی نژاد این روزها برای بعضی از طرفداران ایشان به وجود آمده، از ایشان در اذهانِ دوستان فردی ساخته شده که نسبت به ریاست جمهوری 4 سال قبل چرخش 180 درجه‌ای پیدا کرده است. به گونه‌ای که من از دوستان ایشان بودم حال چنان نظرم نسبت به ایشان عوض شده که اگر بار دیگر کاندیدای ریاست جمهوری شود به ایشان رأی نخواهم داد. بنابراین با پاسخ به سوالات زیر کمک بزرگی به من و امثال هم‌فکر و هم‌نظر بنده نموده‌اید. و اما سوالات:

1- چند ماه، شاید هم چند سالی است که قضیه‌ی گروه انحرافی در صحنه‌ی سیاسی کشور به خصوص در سایت‌ها رونق گرفته، موضع گیری‌های عجیب دکتر احمدی نژاد در قبال افراد این گروه انحرافی مثل جمله‌ای که ایشان درباره‌ی آقای مشایی بیان کردند: "من آقای مشایی را 25 سال است که می‌شناسم و ایشان فردی باتقوا و پرهیزگار است". اگر آقای مشایی پرهیزگار و باتقواست صحبت‌هایی که می‌کند مثل دوستی با مردم اسرائیل، فرهنگ ایرانی و... نمی‌تواند صحبت‌های یک انسان باتقوا باشد. نظرتان در قبال این گروه انحرافی و صحبت‌های دکتر درباره‌ی این گروه را بیان فرمایید.


 2- قانون گریزی‌های دکتر در طول پیدایش گروه انحرافی و در طول این دو سال ریاست جمهوریِ جدید مثل عدم انتخاب وزیر برای بعضی وزارت خانه‌ها, مدیریت وزارت خانه‌ها به طور شخصی که طبق قانون مجلس، رییس جمهور خود نمی‌تواند مدیریت وزارت خانه را بر عهده بگیرد و موظف است طبق زمانی مشخص، وزیر برای وزارت خانه‌ی مذکور معرفی کند، عدم اجرای سریع حکم حکومتی امام خامنه‌ای پیرامون برکناری مشایی از معاون اولی و اجرای این حکم پس از یک هفته، رها کردن کشور به مدت 10 روز و خانه نشینی ایشان و ... .

نظرتان را هم در این مورد بیان فرمایید. با تشکر فراوان از استاد

 

 

 

 باسمه تعالی


 

 

 

جواب :

علیکم السلام .با این‌که از موضوعی سؤال می‌فرمایید که برای تبیین همه‌ی اضلاع آن فرصتی زیاد نیاز است سعی می‌کنم با طرح کُدهایی که به نظرم کمک می‌کند تا موضوع درست تحلیل شود، عرایضی عرض کنم.

 


1- بهترین راهنما در این موارد مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» هستند ملاحظه کنید درست چند روز است که آقای احمدی‌نژاد خانه‌نشینی را پیشه کرده است ولی رهبری در تاریخ 3/2/1390 در دیداری که با مردم فارس داشتند، می‌فرمایند: «مسئولین دولتی هم حقاً و انصافاً دارند تلاش می‌کنند، هم اعضای دولت، هم به‌خصوص خود رئیس جمهور، این‌ها شب و روز ندارند، من می‌بینم، من از نزدیک شاهدم، این‌ها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند، خب این‌ها برای کشور خیلی با ارزش است».

آیا از این جملات بوی قدردانی می‌آید یا بوی انتقاد. راستی اگر مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» از حرکات  آقای احمدی‌نژاد تقابل با خودشان و با ولایت فقیه را استنباط می‌کردند این طور شخصیت رئیس جمهور را تأیید می‌نمودند؟

آیا درست است که حرکت آقای احمدی‌نژاد را که از رهبری سؤال می‌کنند: «اگر نتوانم کار کنم می‌توانم استعفا بدهم» را باید حمل بر مقابله با ولیّ فقیه کرد؟

مگر ما در قرآن نداریم اگر کسی نتوانست روزه بگیرد برای او گناهی نیست. آیا اگر رئیس جمهور احساس کرد جریان‌های سیاسی کشور و از جمله مجلس طوری برای دولت تنگنا درست کرده‌اند که نمی‌تواند کار را ادامه دهد و از آقا بخواهد مدتی به او فرصت دهند تا در مورد ادامه ی کار فکر کند, این مقابله با ولایت فقیه است؟

در ولایتمداری آقای احمدی نژاد همین بس که وقتی در یازدهمین روز خانه نشینی‌اش رهبر انقلاب (روز شنبه 10 اردیبهشت) فرمودند: «هرگونه اقدامی که موجب خوشحالی و جنجال دشمنان و ناراحتی دوستان شود مذموم است و باید از آن پرهیز شود» روز یکشنبه در جلسه‌ی هیئت دولت حاضر می‌شوند.


 


2- مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در دیداری که در 8/3/1390 با نمایندگان مجلس داشتند فرمودند: «نگویید فلان ضعف و فلان ضعف وجود دارد، بنده به ضعف‌ها آگاهم. شاید بنده بعضی از ضعف‌ها را هم بدانم که خیلی‌های دیگر ندانند، با وجود این ضعف‌ها، آن چیزی که امروز در قوه‌ی مجریه وجود دارد، یک شاکله‌ی خوب و مطلوب است».

ملاحظه کنید آقا علاوه بر این‌که می‌فرمایند شاکله‌ی دولت خوب است، می‌فرمایند: مطلوب است. این نشان می‌دهد مقام معظم رهبری از دولت راضی هستند، چون می‌توانستند فقط با واژه‌ی «خوب» است مسئله را تمام کنند تا فقط دولت را به عنوان یک نهادِ نظامِ اسلامی تأیید کرده باشند، ولی با گفتن «مطلوب» دارند به حزب الله کُد می‌دهند که فریب جوّ موجود که عمدتاً سیاسی است را نخورند.


در همین جلسه فرمودند در کشور دارد کار انجام می‌گیرد و به مجلس توصیه کردند: «انسان نگاه کند ببیند دولت چه طوری می‌تواند عمل کند، چه جوری بهتر می‌تواند عمل کند، قانون را تنظیم کند». از این جمله‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» استفاده می‌شود که بعضی از قوانینی که مجلس تصویب می‌کند قابل اجراء نیست و بعد هم به اسم این‌که قانون است و دولت باید آن را اجرا کند چماق قانون‌گریزی بر سر دولت کوبیده می‌شود که اگر دنبال کنید نمونه‌های فراوانی هست از جمله موضوع وزرات ورزش بود که از یک طرف دولت باید وزیر معرفی کند از طرف دیگر تا شرح وظایف وزارت‌خانه‌ی جدید معلوم نشود و مورد تصویب مجلس قرار نگیرد معلوم نیست دولت آن وزیر را بر اساس کدام شرح وظایف به مجلس معرفی نماید.


 

3- بنا به فرمایش آیت‌الله حائری شیرازی در روز سه‌شنبه 5/5/90 در جمع دانشجویان «طرحِ ولایت» در دانشگاه اصفهان «از روح سخنان رهبری هرگز موضوع ضد ولایت فقیه‌بودن آقای احمدی‌نژاد بر نمی‌آید. این یک نقشه است که با خطاکار جلوه‌دادن آقای احمدی‌نژاد، رهبری را زیر سؤال ببرند، که از اول احمدی‌نژاد خطاکار بود و رهبر اشتباه کرده که او را تأیید کرده، پس رهبری نمی‌تواند ادامه‌ی کار بدهد» بر همین اساس می‌خواهم عرض کنم آلوده‌ترین اتهام به آقای احمدی‌نژاد ضد ولایت فقیه‌بودن ایشان است.

به گفته‌ی آقای احمدی‌نژاد: «هدف آن‌ها این است که خاک‌ریز را بزنند و بعد از ریختن خاک‌ریز به سراغ حضرت آقا بروند ولی بنده کوتاه نخواهم آمد چون این‌جا بحث احمدی‌نژاد نیست بلکه هدف نهایی آن‌ها، خود آقا است».(سایت آفتاب نیوز، شنبه 10 اردیبهشت 90)


 


4- عنایت بفرمایید که طرح «جریان انحرافی» اسم رمز عملیات روانی و جنگ نرم علیه دولت آقای احمدی‌نژاد است با یک محور فرضی که ذهن‌ها برود روی آقای مشایی.

نمی‌توان نامه‌ی آقای هاشمی قبل از انتخابات به رهبری را که آقای احمدی‌نژاد را همان بنی‌صدر می‌داند فراموش کرد در حالی که مقام معظم رهبری باره‌ها از دولت آقای احمدی‌نژاد و شخص رئیس جمهور تأیید کرده بودند که انقلاب را به مسیر اصلی‌اش برگرداند. جای پای طرح «جریان انحرافی» و نسبت آن به دولت احمدی‌نژاد را اولین بار در سخنان آقای هاشمی و سایت ایشان می‌توان پیدا کرد.


سایت ایشان در 3/12/89 می‌نویسد: «هشدارهای آیت‌الله هاشمی در سال 87 از ظهور جریان انحرافی» آقای هاشمی در 11/12/89 می‌گوید: «اسلام ایرانی هم امام زمانش دروغ است هم کورش کبیرش».

در 16/1/90 می‌گوید: «اگر به جریان انحرافی فرصت بدهیم کشوری غرق در تفرقه و اختلافِ داخلی همچون سودان و یمن می سازند». سایت آقای هاشمی می کوشد تا جبهه‌ی مخالفان دولت را ذیل عنوان مخالفت با جریان انحرافیِ معتقد به مکتب ایرانی جمع‌آوری و سازماندهی کند، در حالی‌که مقام معظم رهبری در جمع اعضای جامعه‌ی مدرسین که آن‌ها بحث مشایی را پیش می‌کشند می‌فرمایند: «دولتمردان فعلی حرف حق و حرف نظام و حرف انقلاب را می‌زنند و جای نگرانی نیست ... برداشتم این نیست که منظور آن‌ها در طرح مکتب ایرانی، مقابل قراردادن ایرانیت در مقابل اسلامیت باشد»

عجیب این است که نیروهای حزب الله تحت تأثیر جریان آقای هاشمی قرار می‌گیرند. از یک طرف آقای هاشمی می‌گوید: «دست بهائی‌ها پشت فتنه‌ی اسلام ایرانی است»، از طرف دیگر حاج منصور ارضی در مراسم شب قدر مسجد ارک تهران می‌گوید: «تفکر مشایی تفکر بهائیت و یهودیت است».

صحبت مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در نماز جمعه‌ 29 خرداد سال 88 ریشه‌ی بسیاری از مسائل امروز جامعه‌ی ما را روشن می‌کند. ایشان در آن سخنرانی فرمودند:     «من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر داریم، که طبیعی هم هست... بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور [آقای احمدی‌نژاد] از همان انتخاب سال 84  تا امروز اختلاف نظر بود، الآن هم هست، هم در زمینه‌ی مسائل خارجی اختلاف نظر دارند، هم در زمینه‌ی نحوه‌ی اجرای عدالت اجتماعی، اختلاف نظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند، و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک‌تر است». ملاحظه کنید از یک طرف آقا دولت آقای احمدی‌نژاد را به شکل‌های مختلف تأیید می‌کنند و آقای هاشمی هم از طرف دیگر بر خلاف نظر آقا، دولت را به شکل‌های مختلف تخریب می‌کند.


 

5- از نوع شایعه‌هایی که نسبت به آقای احمدی‌نژاد پراکنده می‌شود و از دروغ‌بودن آن می‌توان متوجه شد که جریان تخریب دولت به بهانه‌ی آقای مشایی شدیداً سیاسی است و اصول‌گرایی حزبی بنا دارد او را به عنوان یک رقیب سیاسی از صحنه‌ی سیاسی کشور خارج کند. اصول‌گرایی حزبی با نفوذی که در بین مذهبی‌ها دارد کار خود را ادامه می‌دهد و آن‌قدر در این مورد صورت حق به جانب و مذهبی‌بودن به خود می‌گیرد که شخص محترمی مثل آیت‌الله نمازی امام جمعه‌ی کاشان با این تصور که آنچه توسط افرادِ به ظاهر موثق گفته می‌شود قابل اعتماد است، ایشان در درس خود به استناد آن اخبار، سخنی را مطرح کردند که دفتر مقام معظم رهبری و سپاه پاسداران مجبور شدند آن را تکذیب کنند. حال حساب کنید بقیه‌ی مذهبی‌های ما در چه شرایطی قرار دارند که هیچ احتیاطی در پذیرش شایعات و نقل آن‌ها ندارند.


 

6- جریان اصول‌گرایی حزبی به امید طرح همین شایعات و همه‌گیرکردن آن‌ها و پذیرش آن شایعات توسط حزب الله، موضوع قانون‌گریزی دولت را و موضوع عدم تمکین رئیس جمهور از  رهبری در مورد آقای مشایی را مطرح کردند و آنقدر تکرار نمودند تا در اذهان عمومی جای‌گیر شود در حالی‌که هیچ موردی اثبات نشده که دولت به طور مشخص قانونی را زیر پا گذارده.

در موردی که اشاره کرده‌اید شکل قانون طوری است که جایی برای عملی که رئیس جمهور انجام دادند گذارده بود و تا حال هم پیش نیامده بود تا لازم باشد از شورای نگهبان استفسار کنند. دولت معتقد بود از آن‌جایی که قانون این حق را به رئیس جمهور می‌دهد تا برای مدت سه ماه برای وزارتخانه‌ای سرپرست تعیین کند، پس شخص رئیس دولت خودش می‌تواند سرپرستی وزراتخانه‌ای را به عهده گیرد و بعد هم که شورای نگهبان مشخص نمود برداشت آن‌ها  از قانون آن است که باید دولت سرپرست تعیین کند و شخص رئیس دولت خودش نمی‌تواند سرپرست باشد، آقای رئیس جمهور سرپرست تعیین کردند.


اگر تمام مواردی را که تحت عنوان قانون‌گریزی دولت مطرح شده درست کالبدشکافی کنید ملاحظه می‌فرمایید پشت قضایای اتهام قانون‌گریزی انگیزه‌ی سیاسی نهفته است و ای کاش فرصت بود تا یک‌یک موضوعات تبیین می‌گشت تا معلوم شود بی‌انصافی از حدّ گذشته است و جریان اصول‌گرایی حزبیِ مجلس و اصلاح‌طلبان مجلس دست در دست هم داده‌اند تا اراده‌ای را تخریب کند که می‌خواهد انقلاب را از فضایی که آقای هاشمی و خاتمی پیش آورده‌اند برهاند حتماً می‌دانید که بعد از عدم رأی اعتماد به وزارت آقای سجادی به عنوان وزیر ورزش بعضی از نمایندگان دیداری با مقام معظم رهبری داشتند.

حضرت آقا فرمودند: حادثه‌ی مجلس، مرا ناراحت کرد، من به خدا پناه می‌برم، صریح و روشن در این جلسه به رئیس جمهور اهانت شد؛ بالاخره ایشان نفر دوم کشور است، سابقه نداشته است. این یک ظلم است. مجلسی که عصاره‌ی فضائل ملت است، باید این‌طور رئیس جمهور مملکت را هو کنند؟ این چه عصاره‌ی فضائلی است؟!

بعد اشاره فرمودند: قبلاً هم چند بار به آقای لاریجانی تذکر داده‌ام که نگذارید رابطه‌ی مجلس و دولت به تنش کشیده بشود... آقای لاریجانی و هیئت رئیسه مقصر این قضایا هستند... مخالفت با مسئولان عیب ندارد. دو نوع است: منطقی و مثبت، یک روش آن است که بیایید نظر کارشناسی خود را بدهید و رد بکنید؛ نوع دوم آن، کینه‌جویانه است – که در این‌جا تعریضی به آقای توکلی داشتند که – آقای توکلی! انتقادهای شما از نوع دوم و کینه‌جویانه است.

بعد، استیضاح آقای صالحی را مثال می‌زنند و به آقای توکلی انتقاد می‌کنند، بعد به آقای لاریجانی می‌فرمایند: آقای لاریجانی! این بساط هوچی‌گری را در مجلس جمع کنید. آقای حسینیان  در سخنرانی خود در شیراز این جمله را اضافه می‌کند که« من رهبری را هیچ وقت به این ناراحتی ندیده بودم ایشان فرمودند:مجلس رذالت نشان داد.».(سایت «مشرق » در تاریخ 30/4/90)


 

7- در موضوع توصیه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای«حفظه‌الله» نسبت به عدم به‌کارگیری آقای مشایی به عنوان معاون اولی همین قدر به اطلاع جنابعالی می‌رسانم که جناب آقای احمدی‌نژاد پس از آن‌که آقای مشایی را از معاونت اولی برداشتند با چهار تشکل دانشجویی چندین ساعت صحبت کردند و برای همه روشن نمودند که نه از طرف رهبری حکم، حکمِ ولایتی بوده و نه از طرف آقای احمدی‌نژاد عدم تمکین صورت گرفته، زیرا بعد از آن‌که مجمع روحانیون مجلس خدمت آقا می‌رسند و از انتصاب آقای مشایی به عنوان معاونت اول رئیس جمهور ابراز ناراحتی می‌کنند، حضرت آقا در یک برگه یادداشتِ محرمانه به  آقای احمدی‌نژاد می‌نویسند که این کار موجب دلسردی دوستان می‌شود.


آقای احمدی‌نژاد در جمع تشکل‌های دانشجویی شرح دادند که این معمول بود که آقا یادداشت‌ها و توصیه‌هایی می‌فرمودند و ما در جلسه‌ی هفتگی که خدمت آقا داشتیم مسئله را شرح می‌دادیم و اگر پس از آن، نظرِ آقا همان بود که فرموده  بودند عمل می‌کردیم. ولی متأسفانه روزنامه‌‌ها و سایت آقای احمد توکلی موضوع را شکل دیگر مطرح کردند. نباید از خود بپرسیم مگر آقا حکم حکومتی را در یک یادداشت و به صورت محرمانه به رئیس جمهور می‌دهند و یا حکم حکومتی به صورت رسمی و توسط دفتر رهبری اعلام می‌شود؟


هنر ما در همه‌ی این موارد آن است که نگذاریم موضوعات با قرائت جریان اصول گرایی حزبی به ما برسد در مورد دوستی با مردم اسرائیل که آقای مشایی اظهار کرد و نظرش آن بود که مردم آن کشور غیر دولت آن کشور است، مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در عین آن‌که در خطبه‌ی نماز جمعه ی شهریورماه 87 برای یهودیان و مسیحیان فلسطین اشغالی حق قائل شدند سخن آقای مشایی را حرف غلطی دانستند ولی نه به این معنا که حالا آقای مشایی طرفدار فلسطین اشغالی شده باشد به همین جهت در ادامه فرمودند: آن را وسیله‌ای قرار ندهند و مسئله‌ سراسر کشور بشود.


 

8- اگر موضوع طرح جریان انحرافی را دنبال کنید بهتر متوجه می‌شوید موضوع سیاسی است چون بالاخره معلوم نشد انحراف این جریان ساختگی، مالی است یا سیاسی و یا عقیدتی و یا امنیتی. آقای دکتر عبدالرضا داوری (معاون سابق خبر سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ) می‌گفتند من خودم ازآقای مشایی شنیدم که گفت: من 15 سال پیش در یک جلسه‌ای بودم که بعد فهمیدم یکی از حاضران آن جلسه عباس غفاری مشهور بوده که می‌گویند جن‌گیر و رمّال است و گفته بود من اصلاً آقای یعقوبی را که می‌گویند استاد بنده است در پیش‌گویی‌ها، نمی‌شناسم. وقتی سوء ظن بنده در سیاسی‌بودن جریان طرح جریان انحرافی بیشتر شد که فیلمی از سخنان آقای مشایی پخش کردند که آقای مشایی در آن می‌گوید: دوره‌ی اسلام مثل دوره‌ی اسب تمام شده. به صورتی منقطع و درست با گفتن همین جمله شروع می‌شود،تا کسی در فضای قبلی صحبت قرار نگیرد در حالی‌که جهت قضاوت بینندگان شایسته بود لااقل چند دقیقه قبل از آن جمله در معرض دید بینندگان قرار گیرد تا بتوانند درست قضاوت کنند. این ها همه سخن آفای احمدی نژاد را تایید می کند که می فرمایند «این اتهامات و پرونده ها سیاسی است»


  با دقت روی سخنان آقای احمدی‌نژاد به‌خصوص سخنان روز چهارشنبه 8/4/90 که از هیئت دولت بیرون آمدند و در مورد بعثت پیامبر«صلواة‌الله‌علیه» صحبت کردند بر می‌آید از عمق معرفتی و عقلی بالایی برخوردارند و نسبت به حقایق کلی در عالم غیب فهم و حضور خوبی دارند. آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله» می‌فرمودند: شیطان نمی‌تواند از حدّ خیال انسان‌ها بالاتر بیاید و به عقل انسان‌ها دست‌درازی کند و جادوگران به کمک شیطان می‌توانند در خیال افراد تصرف کنند. پس از شنیدن صحبت های آقای احمدی‌نژاد به دوستان عرض کردم آیا می‌توان گفت چنین کسی که تا این  حدّ  در مرتبه‌ی تعقل و تفکر است، تحت تأثیر رمّال و جادوگر باشد؟.


آقای احمدی‌نژاد زاییده‌ی تفکر بی‌اعتنایی به چپ و راست و حاصل فکر توده‌ی مردم ولایی و معتقد به امام و رهبری و جریان زنده‌ی عدالت است و آنچه این روزها بر سر او می‌آید انتقامی است که به جهت مواضع ضدِ غربی‌اش از اوگرفته می‌شود. آیا کسانی‌که طعم تلخ روزهای حاکمیت حزب کارگزاران و حزب مشارکت را چشیده‌اند می‌توانند ناظر زمین‌خوردنِ خدمت‌گذاری از فرزند ملت باشند که با طرح سؤالاتی در مورد هولوکاست زلزله در ارکان جهان غرب انداخت و ثابت کرد ریشه‌ی پایه‌گذاری اسرائیل در خاور میانه در کدام سیاست قرار دارد؟
 

عنایت داشته باشید در فضایی قرار داریم که در یک طرف سخن ها و شایعات فراوان در میان است و در طرف دیگر با سکوت آقای احمدی نژاد روبروئیم . اگر آقای احمدی نژاد علت برکناری مثلا آقای صفار هرندی را بگوید ممکن است به شخصیت آقای صفار به عنوان یکی از نیروهای انقلاب ضربه بخورد و لذا تقوی اقتضا می کند که سکوت کند و در همین راستا تقوا اقتضا می کند که ما نیز هیچ قضاوتی ننمائیم زیرا سخن دو طرف را نشنیده ایم.


حرف بسیار است و هر حرفی هم حرف‌ها‌ در پی خود دارد. به نظر بنده بهترین کار آن است که سخت متوجه رهبری باشیم و از سخنان ایشان و روحی که در فضای سخنان ایشان حاکم است استفاده کنیم.

بنده حضورِ جبهه‌ی پایداری با عضویت بهترین نیروهای ارزشی انقلاب را که متوجه شده‌اند جریان سوم تیرماه سال 1384 را باید حفظ کنند و ادامه دهند، به فال نیک می‌گیرم وآن را نشانه‌ی هوشیاری آن عزیزان می دانم که متوجه اند سوم تیرماه سال 84 نه جریان اصلاح‌طلبِ التقاطی است و نه جریان اصول‌گرایی حزبی.

ولی عزیزان باید متذکر باشند همان‌طور که تئوری ولایت فقیه قبل از حضرت امام نیز مطرح بود ولی شخصیتی که آن را به حیات اجتماعی ما وارد کرد حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بود و مسلّم با سرداری امام خمینی بود که این اندیشه‌ی بزرگ حیات اجتماعی به خود گرفت و اجتماع را جلو برد و نیز همان‌طور که فتنه‌ی سال 88 که از بیست سال قبل برای هدم نظام اسلامی طراحی شد ، با رهبری حکیمانه‌ی مقام معظم رهبری خنثی گشت و اگر سرداری ایشان نبود معلوم نبود عزم ملت حزب الله به‌تنهایی می‌توانست این فتنه را خاموش کند، و همان‌طور که اگر در مقابل آقای موسوی، آقای احمدی‌نژاد نبود هیچ‌یک از نیروهای مطرحِ اصول‌گرا توانایی مقابله با حیله‌های موسوی را نداشتند و او رأی ملت را به نفع خود مصادره می‌کرد و کشور را چهارسال با انواع بحران‌ها مواجه می‌نمود، و همان طور که جبهه سوم تیرماه برای عبوردادن انقلاب از جریان‌های چپ و راست که انقلاب را بین خود تقسیم کرده بودند و غرب‌زدگی را در رگ و پوست انقلاب  جاری کرده بودند بدون حضور آقای احمدی‌نژاد ممکن نبود.


بر اساس آن‌که علت محدِثه همان علت مُبقیه است، باید تمام سعی‌مان را به‌کار گیریم تا سردارِ سوم تیرماه سال 84 به میان آید وگرنه جبهه‌ی پایداری به مقاصد عالیه‌ای که در احیای انقلاب مدّ نظر دارد نایل نمی شود. عنایت داشته باشید اگر سردارِ سوم تیرماه 84 به صحنه آید نتیجه ده برابر آن  می شود که عزیزان می‌خواهند منهای آقای احمدی‌نژاد به آن برسند. در آن صورت است که می توان امید داشت در انتخاباتی که در پیش داریم  بر تفکر آقای هاشمی که در بسیاری از امور نفوز کرده است  غالب شد. یقین بدانید شخص آقای احمدی‌نژاد و تفکری که بر او می‌گذرد به اندازه‌ی یک بند انگشت از آقای احمدی‌نژاد سال 84 تغییر نکرده است. سعی شود موضوع را ماوراء جوّی که ساخته شده است بنگرید و دیدبان را در میانه آورید.


آیت الله حائری شیرازی که به دلیل کسالت در بیمارستان نمازی شیراز بستری هستند در نامه‌ای که اخیرا (تاریخ: ۱۳ مرداد ۱۳۹۰)  به آقای مشایی از جامع نبودن نگاه‌ها و دیدگاه‌های وی نسبت به مسائل مختلف انتقاد کردند، در مقدمه آن نامه می نویسند. «کسانی که به رئیس جمهور هتک حرمت می کنند گمان نکنند از رئیس جمهور عبور کرده اند آنها از رهبری عبور کرده اند».  ( پایگاه تحلیلی خبری 598  سیزده مرداد سال 1390) 


 

 موفق باشید     

احمدی نژاد-پرسش و پاسخ های برگزیده استاد طاهرزاده

 

موضوع:احمدی نژاد


شماره سوال: 27
تاریخ ارسال: یکشنبه ۲۴ شهریور ۸۷
آخرین تغییر: یکشنبه ۲۴ شهریور ۸۷
موضوع: آقای دکتر احمدی نژاد، آقای مشایی، متفرقه ( احزاب، ...)،


سوال:

سلام
جناب استاد
آیا می توان گفت کسی که متوجه حضور و مدیریت فعال معنویِ وجود مقدس حضرت صاحب‌الامر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است شخصی مانند آقای مشایی را که داعیه دار فرهنگ انجمن حجتیه است و اخیرا خواستار روابط با مردم اسراییل شده را با پا فشاری در دولت نگهدارد و حتی پسر خود را دامادش کند؟
و یا خواستار حضور زنان در ورزشگاه برای مشاهده بازی مردان بشود؟
و حتی از دیدن حاله نور به دور خود می گوید؟
و یا چندین میلیارد تومان از پول این مردم را هدیه بدهد به تیم های فوتبال پرسپولیس و استقلال؟
و یا پیشنهاد ولی فقیه را که آقا در سخنرانی دیدار با دولت مطرح کردند نپذیرد؟
گویا شما در این چند سال دفاع سر سختی از شخص رییس جمهور می کنید که گویا از نظر مقام معظم رهبری هم جلو افتاده اید!
رهبری درست است که از دولت حمایت می کند ولی ضعف های دولت را هم گوشزد می کند!
من قصد توهین به شما و شخص رییس جمهور را ندارم و حتی احتمال دارد دوباره به ایشان رای بدهم ولی سخت است ایشان را به عنوان کسی قلمداد کنم که بینش جامعی در رابطه با قطب عالم امکان داشته باشد.
خواهشند پاسخ مرا بدهید.



جواب:

 علیک السلام؛ آنچه بنده به عنوان تجربه‌هایم می‌توانم در اختیار حضرتعالی قرار دهم موضوع تحقیق بیشتر در اموری است که روزنامه‌ها مطرح می‌کنند و یا در جامعه شایعه می‌شود.

مسلّم دولت آقای احمدی‌نژاد اشکالاتی دارند و آنچه باعث شده که امثال بنده با نظر مثبت به دولت ایشان نظر کنیم رویکرد کلی ایشان به شعارهای انقلاب و نظر به تحقق تمدن اسلامی ماوراء نگاهی که فرهنگ مدرنیته به مدنیّت دارد. ولی خواهشمندم در تک‌تک فرمایشاتی که در نامه مطرح فرمودید، تحقیقی دقیق بفرمایید. بنده هرگز نتوانستم در عین انتقادی که به آقای مشایی دارم، ایشان را داعیه‌دار فرهنگ انجمن حجتیه بدانم و یا ایشان را خواستار روابط با مردم اسرائیل، آن‌طور که متأسفانه بعضی از روزنامه‌ها دامن می‌زنند، بدانم. چقدر خوب بود طرح جناب آقای احمدی‌نژاد را نسبت به حضور زنان در ورزشگاه‌ها از منبع اصلی می‌گرفتید تا روشن شود اگر ما از طریق صحیح بسترها را برای حضور زنان در چنین مجامعی فراهم نکنیم، دشمن اسلام به کمک همفکران داخلی‌اش، بسترهای غیر صحیح فرهنگ خود را به ما تحمیل می‌کند.

ای کاش صحبت ایشان را در محضر آیت‌الله‌جوادی(حفظه‌الله) نسبت به آنچه به عنوان ((هاله نور!)) شایع است خودتان می‌شنیدید، یا فیلم آن را می‌دیدید تا ملاحظه کنید شایعه‌ها چه اندازه با واقعه‌ها فاصله دارد.باور بفرمایید برادر یا خواهر عزیز بقیه‌ی مطالبی هم که فرموده‌اید تماماً در منظری غیر واقعی تحلیل می‌فرمایید که پرداختن به آن‌ها وظیفه‌ی من نیست و بنده بیشتر در جواب‌دادن به سؤالات عقیقدتی احساس وظیفه می‌کنم، ولی چون فرموده‌اید این سؤالات را هم پاسخ دهم فتح بابی باز کردم.