کربلا از منظر امامان و انبیا-مباحث استادطاهرزاده-حقیقت کربلا و امام حسین(ع)



بسمه تعالی

کربلا از منظر امامان و انبیا



همانطور که گفته شد،کربلا ذات دارد و یک حقیقت است.
در روایت داریم که پیامبر(ص) فرمود:"أول ما خلق الله نوری"اولین چیزی که خدا خلق کرد،نور محمدی بود.
پس این محمد
(ص) به عنوان فرزند عبدالله کیه؟؟این محمد فرزند عبدلله اینقدر روحش را وسعت داده که به مقام تجلی اون حقیقت محمدی رسیده است.

امام علی
(ع) فرمود:من اولین وصی بودم هنگامی که حضرت آدم بین آب و گل بود.

حقیقتی بوده است به نام حقیقت پیامبر
(ص) قبل از خلقت آدم.حقیقتی بوده است به نام وصی پیامبر(ص) قبل از خلقت حضرت آدم.
حالا علی پسر ابیطالب کیه؟؟ ظهور تام و تمام آن حقیقت است.

ما هم به اندازه ای که گناه نکنیم و موانع را کنار بزنیم،میشویم مظهر تجلی فطرت خودمان.البته شدت و ضعف دارد.
وقتی پیامبر بعد از 40 روز خلوت نشینی و اعتکاف،به معراج رفتند،اونجا سُلب پیامبر
(ص) را شایسته دیدند که حقیقت فاطمه(س) که "منصوره" نام داشت را در سُلب پیامبر بگذارند.حضرت فاطمه زهرا(س) ظهور آن حقیقت است.

کربلا هم حقیقتی دارد که امام حسین
(ع)ظهور آن حقیقت است.انبیا قبل از خلقت امام حسین(ع) و قبل از وقوع کربلا با حقیقت کربلا ارتباط داشتند.
دونوع ارتباط داریم:
گاهی به وسیله اثر به موثر پی میبریم.مثل اینکه از امام حسین
(ع) به حقیقت کربلا پی ببریم.
گاهی هم به طور مستقیم به اون حقایق مرتبط میشویم.انبیا و اولیای الهی همین کارا میکردند.

امام علی
(ع) اول حقیقت کربلا را دیده بود وبه وسیله امام حسین(ع)،به اون حقیقت منتقل میشد.یعنی امام حسین(ع) را در دل اون حقیقت میبیند.
درتاریخ داریم هنگاهی که حضرت علی
(ع) داشتند به صفین میرفتند از کربلا گذشتند و در کربلا ماندند.گریه کردند و حرفهایی زدند که در تاریخ هست.
ابن ابی حدید میگوید که امام علی
(ع) مُشتی از خاک را برداشتند و گفتند که دراین خاک صدتا پیامبر و صدتا سبط پیامبر(وصی) کشته میشوند و همشون شهید در راه خدا هستند.

همان طوری که آب عین تری است و همه تری ها به آب ختم میشود.کربلا هم عین شهادت مطلق در راه دینداری مطلق است.
همه شهادت ها به تناسب نزدیکی یا دوری، به کربلا متصل اند.برای همین امام خمینی میگفت که شهدای ما خونشان به خون شهدای کربلا متصل است!!!
پس کربلا ،حقیقتی است که باید به اون حقیقت مرتبط بشیم.

حالا چطوری مرتبط بشیم؟؟
مشکل ما اینه که راه را بلد نیستیم!!!
ایمان به حقایق مراحلی دارد و کربلا نمایش تمام ایمان به حقایق الهی است.
مرحله اول این است که با عقل متوجه حقایق بشیم.عقل برای این است که بفهمد حقایقی در این عالم هست.اسماء الهی در این عالم هست.سنن الهی در این عالم هست.
مرحله دوم این است که وقتی با عقل متوجه حقایق شدیم،بعدش با قلب به اون حقایق وصل بشیم.قلب را متوجه حقایق و سنن الهی بکنیم و با ارتباط طولانی و تزکیه شرعی،یقین به حقایق پیدا کنیم.یقین یعنی رفع حجاب بین ما و حقایق.
در مرحله سوم باید اون حقایق را در زندگی خود جاری کنیم.زندگی ما تجلی اون حقایق بشه.این میشود کربلا.

حضرت عیسی
(ع) محل تجلی اسم حی بود.فرقش با اسمِ حیِ مطلق این بود که حضرت حق،اسم حی است به خودش ولی حضرت عیسی اسمِ حی است به حضرت حق. طهارت اهل بیت یعنی طهارت مطلق.طهارت مطلق، توحید است.دیدی آب را روی هر کثافتی بریزیم،پاک میشود.توحید را هم بر قلب کثیف بزنیم،پاک میشود.

در قرآن داریم:کانَ عَرْشُهُ عَلَى اَلْماءِ(سوره هود آیه 7)  یعنی عرش خداوند بر آب بود.
این آب چه نوع آبی است؟؟ این آب که در قرآن گفته شده،توحید است.
عرش که ساخته بشود،کرسی بعد از عرش تجلی میکند و بعد از کرسی،ارض بوجود میاد که یکی از اعضای ارض(زمین) آب است.
این آبی که میخوریم،جلوه ای از آن توحید است.یکی از دلایل وضو و فلسفه وضو همین است که آبی که تجلی توحید است را به صورت میزنیم که توحیدی بشیم.

اهل بیت،محل اسم طهارت است.طهارت مقامش،فوق عرش است.عرش خودش مقام تجلی همه اسماء الهی است. اهل بیت ،طهارت مطلق هستند.عین توحید و پاکی هستند.
کربلا هم حقیقتی دارد.
حالا امام حسین
(ع)،حقیقت کربلا را به صحنه زندگی آورد.پس کربلا ،ایمان به حقایق و سنن الهی است.
چرا؟؟ چون کربلا حقایق را به صحنه زندگی آورد.

ایمان مراتبی دارد.
ایمان تام و تمام این است که من بدانم خدا حی است یا از طریقِ من،خدایِ حی ظاهر بشه؟؟؟
ایمان تام و تمام این است که خدا از طریق من ظاهر بشه.یعنی حقایق در صحنه زندگی ظاهر بشند.خدایِ حی ازطریق عیسی تجلی کرد.پس این میشود ایمان کامل و تمام و بالاترین درجه ایمان.

امام حسین
(ع) هم توانست به بالاترین درجه ایمان برسد و حقایق و سنن الهی را در کربلا ظاهر کند.
حالا اون حقایق و سنن چیه در نکته قبلی یه اشاره ظریفی به قسمتی از سنن الهی شد.ولی خیلی جا داره تا فهمید اون حقایق چی هست.برای همین کربلا را هرکسی نمیتواند بفهمد. حقایقی بس عظیم هست که برای فهمیدنش ایمانِ بالا میخواد.


اصحاب امام هم به وسیله امام حسین
(ع) به این درجه از ایمان رسیدند.برای همین امام باقر(ع) در زیارت عاشورا به اصحاب امام حسین(ع) سلام میدهد.
آداب اولیا خیلی فرق میکند.مثلا علامه طباطبایی به هرکسی"التماس دعا" نمیگفتند.
این توهین به خودش بود که به کسی "التماس دعا" بگوید که اصلا اهل دعا نبود.چون اینکار باعث کدرشدن قلبش میشد.
حالا امام معصوم با اون مقام به اصحاب امام حسین
(ع) سلام میده.یعنی اصحاب امام حسین(ع) به مقامی رسیدند که میتوانند منتقل کننده سلام الهی باشند.اصحاب به وسیله امام حسین(ع) به این مقام رسیدند.


یا علی مدد