شرح لقب " لأنها طاهرة لا تحیض "--شرح عرفانی القاب حضرت زهرا(س) توسط استاد عبدالحمید مروّجی

بسم رب الحـــــــیدر


شرح عرفانی القاب حضرت زهرا(س) توسط استاد عبدالحمید مروّجی


این قسمت شرح لقب " لأنها طاهرة لا تحیض "


در روایات خصوصیتی درباره آن بانوی بزرگوار ذکر شده که  امام صادق علیه‏ السلام فرمودند:

حرم اللَّه النساء على علی ع ما دامت فاطمة ع حیة"، قال: قلت: و کیف قال" لأنها طاهرة لا تحیض".

« تا فاطمه‏ ی زهراء علیها السلام زنده بودند، ازدواج مجدد بر امیرالمؤمنین علیه‏ السلام حرام بود. راوی گوید: سؤال کردم: چرا اینگونه بود؟ امام علیه‏السلام فرمودند: زیرا حضرت زهراء علیها السلام هیچ‏گاه حیض نمی‏شد و همیشه «طاهره» بود.»
(الوافی، ج21، ص316 و...)

 

امام باقر علیه‏ السلام از پدران خود علیهم‏ السلام نقل فرمودند:

إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرَةَ لِطَهَارَتِهَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ وَ طَهَارَتِهَا مِنْ کُلِّ رَفَثٍ وَ مَا رَأَتْ قَطُّ یَوْماً حُمْرَةً وَ لَا نِفَاساً.

« فاطمه‏ ی زهرا علیها السلام چون از هرگونه پلیدی و گناه پاک بودند، «طاهره» نامیده شدند. هرگز فاطمه‏ ی زهرا علیهاالسلام خون حیض و یا خون نفاس ندیدند. »
(بحارالأنوار، ج43، ص19)

 

آن حضرت طاهره ای بود که عادت زنانه را نداشت و لذا در تمام طول ماه از عبادات الهی بهره مند بود و در عباداتش خللی وارد نمیشد.

اینکه میفرمایند "طاهرة" نشان از یک طاهر بودن خاص میدهد که آن حضرت به مقامی رسیده بود که آن عادت زنانه را نداشت.این نوع طهارت در اعماق وجود آن حضرت ریشه دوانده و اثرش بر روی جسم اینگونه ظاهر شده که اورا از زنان دیگر جدا کرده است.

برای روشن شدن این نکته نیاز به دو مقدمه است:


مقدمه اول:


طهارت در انسان دارای مراتبی است.اولین و ظاهری ترین طهارت،طهارت لباس و بدن است.

گاهی اوقات بدن و لباس ما نجس میشود.در شریعت نجاساتی که باعث نجس شدن لباس و بدن میشود را معرفی کرده و همچنین راه برطرف کردن نجاسات هم ذکر شده است.


دومین مرتبه از طهارت،طهارت افعال است.یعنی افعال انسان از آلودگی و نجاسات پاک باشد.آلودگی افعال عبارت است از انجام گناهان.مثلا نجاست زبان دروغ گفتن،غیبت،تهمت و .... و نجاست چشم دیدن مناظر گناه و نجاست دست،دزدی کردن و ... است. تطهیر کردن اینگونه نجاسات دیگر مثل مرتبه گذشته نیست بلکه تطهیر کردنی مربوط به خودش را نیاز دارد.از جمله توبه  و استغار کردن و برگشت از کارهایی که قبلا مرتکب شده است همراه با اظهار پشیمانی و انجام دادن دستورات شریعت که برای توضیح دادن بیشتر فرصت دیگری را میطلبد.


مرتبه سوم،طهارت خیال است.ما خیال پردازی های مختلفی داریم.گاهی یک منظره گناه را در خیال خود ایجاد میکنیم و یا گاهی نقشه میکشیم که چطوری سر دیگران را کلاه بگزاریم.و یا آروزی های دور ودراز دنیایی میکنیم.همه اینها نجاسات مرتبه خیال است.طهارت این مرتبه هم این است که خیال را از همه اینگونه گناهان و کارهای بیهوده حفظ کنیم.


مرتبه چهارم طهارت عقل است.طهارت عقل دو قسمت دارد.طهارت نظری و عملی.

طهارت نظری به این معناست که عقل انسان بتواند در استدلال های عقلی خودش درست حرکت کند و نتیجه ی خطا نگیرد.

در زمینه عملی هم عقل انسان باید بتواند حُسن و قُبح افعال را تشخیص دهد.مثلا فردی که میگوید شراب خوردن در حد کم برای انسان خوب است،عقل عملی این فرد آلوده به نجاسات است چون انسان که فقط جسم نیست بلکه لایه های وجودی عمیقی دارد و این فرد نتوانسته تاثیر شراب را بر لایه های وجودی انسان تشخیص دهد.عقل او به همه ابعاد وجودی انسان پی نبرده است.

تطهیر عقل به این است که اینقدر قوی بشود که استدلال های عقلی درستی و صحیحی داشته باشد و هرچه را که تشخیص میدهد خوب است،از نظر دین و شریعت و عقل هم خوب باشد.یعنی این عقل کاملا منطبق بر شرع مقدس باشد.


مرتبه دیگر طهارت،طهارت قلب است.ما هر عملی که انجام میدهیم،هر خیالی که تصور کنیم و هر استدلالی که بکنیم و یا هر لباسی که بپوشیم،همه و همه بر قلب تاثیر میگذارند.

اگر لباس و بدن ما نجس باشد،اگر افعال و خیال ما نجس باشد،اگر عقل ما دچار آلودگی باشد،قلب ظلمانی میشود.


اینقدر قلب حساس است که حتی لباس وبدن نجس باعث تاریک شدن و ظلمت قلب میشوند.درسته که از نظر فقهی نجس بودن لباس و نجس مشکلی ندارد تا زمانی که موقع نماز فرا رسد و برای نماز خواندن باید خود را تطهیر کنیم ولی از نظر عرفانی مادامی که لباس و بدن نجس باشد،روی قلب تاثیر ظلمانی میگذارد.


به همین دلیل در شریعت توصیه شده که دائم الوضو باشید و اینکه در نجاسات نماند چون قلب کاسب است.کاسب یعنی مرتب دارد کسب ظلمت میکند.

لذا قرآن میفرماید "کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ"(یعنى گناهان مانند زنگى و غبارى شد که روى جلاى دلهاشان را گرفت، و آن دلها را از تشخیص خیر و شر کور کرد) قلب های مردم از ناحیه چیزهایی که کسب میکنند دارای چرک ها و آلودگی هاست.


پس بطور کلی همه اعمال ما روی قلب تاثیر میگذارند.حتی کارهای لغو و بیهوده هرچند حلال ولی روی قلب تاثیر ظلمانی دارد.لذا در قرآن توصیه شده که مومنین کسانی هستند که از کارهای لغو دوری میکنند" قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون(سوره مومنون آیه 1-3)"


سریال تماشا کردن و فوبتال دیدن درسته مشکلی نداره ولی کار لغو و بیهوده است و همین هاست که باعث میشود قلب ظلمانی شود.

به خاطر همین قلب های آلوده به نجاسات است که ما هیچ ادارک ملکوتی نداریم.تسبیح موجودات را نمیشنویم.ملائکه را نمیبینیم.الهاماتی که ملائکه بر قلب ما وارد میکنند را نمیفهمیم.بطور کلی از همه امور ملکوتی محروم هستیم.


 «قال رسول الله ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها» پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: در ایام زندگی شما، نفحاتی را خداوند در اختیارتان قرار می دهد، بکوشید از آن فرصت ها استفاده کنید .


گفت پیغمبر که نفحت های حق....اندر این ایام می آرد سبق

گوش هش دارید این اوقات را.....در ربائید این چنین نفحات را

نفحه ای آمد شما را دید و رفت....هر که را می خواست جان بخشید و رفت

نغمه ای دیگر رسید آگاه باش.....تا از این هم وا نمانی خواجه باش

مولوی


اینکه ما این نسیم های الهی را حس نمیکنم بخاطر قلب ماست.تنها راه ارتباط با عالم ملکوت از راه قلب است.عالم ملکوت،عالم طهارت محض است.عالم قدس است.هیچ آلودگی آنجا راه ندارد.برای اینکه قلب ما بتواند با عالم ملکوت ارتباط داشته باشد باید یک نوع سنخیتی بین قلب و آن عالم ایجاد شود که آن سنخیت طهارت است.اگر یک ذره قلب آلوده باشد به آن عالم راه ندارد.بخصوص در نماز این مسئله خیلی مهم است.نماز واقعی،نمازی است که با طهارت قلب خوانده شود.باید سعی کرد که طهارت قلبی را بدست آوریم هرچند مشکل است.در کتاب آداب الصلاة امام خمینی(ره) بطور مفصل راه های تطهیر قلب آورده شده است.


نکته ای که باید در نظر گرفت منظور از قلب،این قلب گوشتی در بدن نیست بلکه منظور آن مرتبه اعلای روح انسان است.اینکه در قرآن خدا میفرماید" فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ " منظور از قلب،مرتبه اعلای روح است.

 

قرآن یک حقیقت روحانی و ملکوتی است که رسول خدا(ص) این حقیقت را از عالم ملکوت توسط جبرئیل میگیرد آن هم از مرتبه اعلای عالم ملکوت.پیامبر قلبش لطیف و وسیع است لذا با آن عالم ارتباط برقرار میکند و وحی را از آنجا میگیرد.


اینکه قرآن میفرماید قرآن را بر قلبت نازل کردیم یک قاعده کلی است یعنی اگر انسان بتواند قلبش را طاهر و وسیع کند میتواند با عالم ملکوت اتصال پیدا کند.میتواند بوی بهشت را در همین دنیا استشمام کند و ملائکه را ببیند و خیلی از حقایق دیگر را درک کند.


به طور کلی قلب مثل استخری از آب زلال و شفاف است که از جوی های مختلفی دارد با آب سیاه رنگ تغذیه میشود.بعد از مدتی این استخر رنگش سیاه میشود.برای پاک نگه داشتن استخر باید اول جلوی ورود آب های سیاه را بگیریم.

باید لباس و بدن،افعال و خیال و عقل خود را پاک نگه داریم.بعد بوسیله مجاهدت و ریاضت شرعی قلب را پاک کنیم.

 

مرتبه دیگر طهارت،طهارت روح است.طهارت روح این است که روح آنقدر لطیف و قوی باشد که بتواند در عالم ملکوت تا اعلا مراتب بالا رود و با آن حقایق موجود در آن عالم اتصال پیدا کند و حقایقی را از آنها بگیرد.

این مرتبه از دست ما کوتاه است و مخصوص اهل بیت است.به عبارتی دیگر برای بدست آوردن طهارت روح باید در طول عمر خویش هیچ گونه آلودگی و نجاست در همه مراتب نداشته باشد.همیشه لباس و بدن پاک باشد.هیچ فعل خطا و بیهوده  و خیال لغو نداشته باشد.هیچ استدلال غلطی نداشته باشد و قلب او یک ذره آلودگی نداشته باشد تا طهارت روح برای او حاصل شود.

 

مقدمه دوم:


بسم الله الرّحمن الرّحیم
(إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتابٍ مَّکْنُونٍ * لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ)(سوره واقعه آیه 77-79)

که این قرآنى است ارجمند*(که قبلا) در کتابى پنهان از بشر بود*که جز پاکان کسى از آن آگاه نیست .


قرآن یک حقیقتی را مطرح میکند و آن این است که اصل قرآن این کتابی که دست ماست،نیست.بلکه قرآن مجموعه آیاتی است که توسط جبرائیل بر قلب پیامبر نازل شد.البته اینکه میگوییم بر قلب پیامبر نازل شد اینطور نیست که جبرائیل نزول کرده باشد بلکه مسئله،مسئله نزول جبرائیل نیست چون آنها مقام معلوم دارند و از مقامشون نه بالاتر و نه پایین تر میروند لذا روح پیامبر آین وقدر وسعت پیدا کرده و لطیف شده که سعود میکند به عالم بالا و با مقام جبرائیلی اتحاد پیدا میکند و قرآن را از آنجا میگیرد.

تنها روح انسان است که میتواند بالا برود و از ملائکه هم سبقت بگیرد و هم میتواند پایین بیاید و از حیوانات هم پست تر بشود.

 

در سوره واقعه خداوند میفرماید فِی کِتابٍ مَّکْنُونٍ قرآن در کتاب مکنون است.

عالم آفرینش دارای مراتبی است که عالی ترین مرتبه آفرینش را عقل اول و یا کتاب مکنون میگویند.عقل اول ،اولین مخلوق خداوند است. رسول‌ اکرم‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ فرمودند:

أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَهُ الْعَقْلُ.«نخستین‌ چیزی‌ که‌ خداوند خلق‌ نموده‌ است‌، عقل‌ است‌.»


عقل اول موجودی است که همه موجودات عالم از ازل تا ابد در عقل اول حضور دارند.حقیقت همه موجودات در آنجا هست.به عبارتی دیگر حقیقت موجودات از علم خداوند که عرش الهی است می آید به عقل اول و بعد به نفس کل که مقام جبرائیلی است و بعد نزول میکند به عالم ماده.


حال قرآن در عقل اول است.اینکه میفرماید کتاب مکنون،کتاب یعنی بسته شده یعنی هرکسی نمیتواند به آن حقیقت دست پیدا کند.

چه کسانی میتوانند به آن حقیقت دست پیدا کنند؟؟

لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ فقط مطهرون میتوانند به حقیقت قرآن که در عقل اول است دست پیدا کنند.مطهرون کسانی هستند که روحشان آنقدر قوت دارد و لطیف است که میتواند اوج بگیرد و از ملائکه هم بالا رود و به مقام عقل اول برسد و در اعلا مراتب عقل اول به حقیقت قرآن دست پیدا کد.


از طرفی در جای دیگر قرآن در سوره احزاب مطهرون معرفی شده اند:

إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِب عَنکمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطهِّرَکمْ تَطهِیراً ..

خداوند اراده کرده است که شما اهل بیت را از هرنوع پلیدی  پاک کند و شمارا طاهر گرداند.


این طهارت یک نوع طهارت اختصاصی است چون برای تاکید" إِنَّمَا" آورده شده است یعنی چنین است و جز این نیست. در ثانی خداوند خودش اراده کرده است که آنها را پاک کند.پس طاهر بودن آنها طهارت اکتسابی نیست که بدست آورده باشند بلکه خداوند به آنها داده است.ثالثا " تَطهِیراً" دوباره برای تاکید آورده شده است.


در تفسیر این آیه مفسرین شیعه و سنی نقل کرده اند که شأن نزول این آیه در مورد پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) است.

این نوع طهارت،طهارت ذاتی است که شامل طهارت همیشگی جسمانی،افعالی،خیال،قلب و روح است.

این طهارت برای آنها عصمت می آورد.البته خیلی از افراد میتوانند در حد خودشون به عصمت برسند.مثلا عصمت افعال و یا عصمت خیال ولی این نوع طهارت خاص مخصوص 14 نفر است.

نتیجه اینکه اگر زنی بتوان به این درجه از طهارت برسد طبق قسمت اول که روشن شد که روح بدن را حفظ میکند،طهارت ذاتی حضرت زهرا(س) در بدن اینگونه تجلی کرده که ایشان را از عادت زنانه باز داشته است.




والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته