حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی-حقیقت کربلا و امام حسین(ع)-سخنرانی استاد طاهرزاده


حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی

 

بسم رب الحـــــــــیدر(ع)


مسأله هر ملتی بر اساس اهدافی است که برای خودش تعریف کرده و دنبال میکند.جهان غرب مسائل خودش را دارد و مسأله ی ما تجلی نور تشیع در ذیل یک تمدن دینی است.

باید از خود بپرسیم که در تاریخ به چه نگاه کنیم که چون کوران به چیزی که مسأله ما نیست نگاه نکرده باشیم.

با نهضت امام حسین(ع) معلوم شد که ما باید به افقی متعالی تر از امویان که برای ما شکل داده نگاه کنیم.تصور امویان این بود که حرکت سیدالشهدا(ع) را در کربلا دفن میکند ولی اربعین وسیله ای شد که مشخص کند این حرکت دفن شدنی نیست.

بعد از اربعین بازخوانی این شد که اگر بخواهیم اسلام بماند نباید بگذاریم نگاهمان از اربعین بجای دیگر دوخته شود.

اربعین یک فرهنگی است برای اینکه روح دینی جاری در عالم بشری را پاس بداریم.دشمن تلاش کرده که اربعین ساقط بشود و تأکید ائمه‌(ع) آن است که اربعین زنده بماند، چون اربعین یعنی ادامه‌ی راه حسین(ع) .


شیعه باید بیشترین نگاه را جهت بقای اسلام به اربعین بیندازد تا نسبت به مهم‌ترین عامل بقاء اسلام کور نباشد.در فرهنگ حماسه میلیونی اربیعن یک اراده جدیدی در حال شکل گیری است و آن اراده ی عبور از از فرهنگ ظلمانی غرب است.حضور در تاریخی که در حال شکل‌گیری است، حضور در ذیل اراده‌ی خاص الهی است و موجب می‌شود تا از بی‌هویتی که فرهنگ غربی بر ما تحمیل کرده آزاد شویم و این موجب می‌شود که زودتر از زمان خود در تاریخ حضور داشته باشیم، مثل ناامیدشدن حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به نهادهای بین‌المللی و امیدواری به مردم برای حضور اسلام در آینده‌ی تاریخ. این یک نوع حضور فعّال در تاریخی است که شروع شده است.

حرکت حضرت سیدالشهداء(ع)  یک تذکر بود به همه‌ی تاریخ که چگونه از ظلمات زمانه می‌توان خود را رها کرد و امروز مردم در حماسه‌ی اربعین در ذیل تذکر حضرت سیدالشهداء(ع)  به روحی منوّرند که آن‌ها را از ظلمات فرهنگ اُمویِ جهان استکبار رهایی می‌بخشد و این است معنای حماسه‌ی میلیونی راهپیمایی اربعین حسینی.



حماسه‌ی اربعین چیزی نیست که از ما شروع شده باشد، امامان ما همه در بزرگداشت اربعین مصر بودند تا معلوم شود حرکتی که حضرت سیدالشهداء(ع)  شروع فرمودند یک حرکت عقیم نیست.در این رابطه حضرت عسکری(ع)  می‌فرمایند: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ؛ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ‏ فِی‏ الْیَمِینِ‏ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏». علامت‌های مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز و «زیارت اربعین» و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی بر خاک‌نهادن و «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را بلندگفتن.


 یا این‌که جابربن عبداللّه انصاری صاحب اسرار آل محمد«صلوات‌اللّه‌علیهم» می‌داند باید با زیارت حضرت امام حسین(ع)  در اربعین نشان ‌دهد آن حرکت، حرکتی نبود که در خود عقیم شود. جابر با این‌که در آن زمان نابینا است و با این‌که مسافرت در آن شرایط و با آن وضع از مدینه تا کربلا آن اندازه طاقت‌فرسا است، ولی او متوجه است آن زیارت یک زیارت معمولی نیست همراه با ثواب‌های فردی، بلکه یک حضور تاریخی است در تاریخی که امام حسین(ع)  شروع کردند، حضوری است در راستای تقابل با حاکمیت استکباری امویان.



دشمن گمان می‌کرد حسین(ع)  را در روز عاشورا به قتل می‌رساند و در کربلا دفن می‌کند ولی خود حضرت خوب می‌دانند چه کاری را در تاریخ انجام دادند، لذا حضرت در آن روز خطاب به لشکر عمر سعد می‌فرمایند:«ثُمَّ ایْمُ‏ اللَّهِ لَا تَلْبَثُونَ بَعْدَهَا إِلَّا کَرَیْثِ مَا یُرْکَبُ الْفَرَسُ حَتَّى تَدُورَ بِکُمْ دَوْرَ الرَّحَى وَ تَقْلَقُ بِکُمْ قَلَقَ الْمِحْوَرِ»؛ ( اللهوف على قتلى الطفوف، سیدبن طاوس، ص 99 )به خدا سوگند که به شما مهلتى بیش از زمان سوار و پیاده‏ شدن یک سوارکار ندهند، تا آن که آسیاب زمان شما را در زیر چرخش خُرد کند.

و به حضرت زینب(ع)  خبر می‏دهند که شما با عزت به شهر خود برمیگردید. حادثه‏ ى کربلا در ظاهر چیز دیگرى را نشان می‏داد ولى حقیقت موضوع در عالم غیب با خط سبزى که داشت چیز دیگرى بود.


هلال‏ بن نافع مى‏گوید:«إِنِّی کُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَیُّهَا الْأَمِیرُ فَهَذَا شِمْرٌ قَتَلَ الْحُسَیْنَ(ع)  قَالَ فَخَرَجْتُ بَیْنَ الصَّفَّیْنِ فَوَقَفْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ(ع)  لَیَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُ قَطُّ قَتِیلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَیْئَتِهِ عَنِ الْفِکْرَةِ فِی قَتْلِه» (اللهوف على قتلى الطفوف، سیدبن طاوس، ص 128.)

با سربازان عمر بن سعد ملعون ایستاده بودم که یکى فریاد برآورد: امیر، مژده، این شمر است که حسین(ع)  را کشته، گوید از میان لشکر بیرون شدم و در میان دو صف، بر بالین حسین ایستادم و او در حال جان کندن بود و به خدا قسم هرگز کشته‏ ى آغشته به ‏خونى را زیباتر و نورانى‏تر از او ندیدم و من آن‏چنان مات نور آن صورت و محو جمال آن قیافه شده بودم که متوجّه نشدم چگونه او را مى‏کشند.


حضرت سیدالشهداء(ع)  آن‏چنان خود را موفق و پیروز احساس مى‏کنند که نه‏ تنها آن‏ همه زخم و شمشیر در مقابل آن پیروزى چیزى به‏ حساب نمی‏آید، بلکه شمشیرى که دارد سر مبارکشان را جدا میکند چیزى به حساب نمی‏ آورند.از جمله کسانى که موضوع شادى حضرت سیدالشهداء(ع)  را ذکر کرده، خوارزمى در مقتل الحسین(ع)  است که می‏گوید: چون شمر بر سینه ‏ى مبارک حضرت امام حسین(ع)  نشست و محاسنش را گرفت و آهنگ کشتن وى کرد، حسین(ع)  خندید و گفت: آیا مرا می‏خواهى بکشى؟ آیا مرا میشناسى؟»

این‌ها همه حکایت از آن دارد که برای امام حسین(ع) افق روشن است و حضرت می‌دانند چه راهی را به سوی بشریت گشوده‌اند.



 در حماسه‌ی اربعین حسینی و حضور بیست میلیون انسان‌های وفادار به آرمان‌های قدسیِ امام حسین(ع) و مصمم در پشت‌کردن به فرهنگ یزید، خبر از آن می‌دهد که هویتی از شیعه در حال شکوفائی است و به بهترین شکل می‌خواهد از حیطه‌ی جهان استکباری با فرهنگ حضور مردم در صحنه‌ها عبور نماید و این نوع حضور آثار بسیار عمیقی در وجود تک‌تک انسان‌های حاضر در این اقیانوس انسانی خواهد گذاشت و هرکس خود را یک اقیانوس انسانِ تمدن‌ساز احساس می‌کند.



 در حماسه‌ی اربعین حسینی رفتارهایی از تمدن‌سازی شیعه ظهور می‌کند که هرگز به چشم فرهنگ غربی نمی‌آید، از مردان و زنان محترمی که با پای پیاده خود را به ساده‌ترین شکل در انبوه جمعیت غرق کرده‌اند تا از اَنانیّت خود هیچ‌چیز باقی نگذارند تا خادمان زوّار که با اندک بضاعت خود در خدمت زوّار قرار می‌گیرند همه در حال نشان‌دادن اهدافی برای زندگی دینی هستند و زوّار و خدمه می‌خواهند در راستای اهداف بزرگ خود صورت ایثار حسین(ع)  را در این صحنه‌ها به ظهور برسانند و با از خودگذشتگی خود به امام حسین(ع)  نزدیک شوند و نقش حسینی خود را در این تاریخ به فعلیت آورند.  


اینها یعنی تک تک این انسانها یک اقیانوس انسان اند برای برگشت به راه قدسی که فراموش شده بود.حضرت سیدالشهدا(ع) با ایثار کردن خود،ادب ایثار نسبت به همدیگر را برای برگشت به راه قدسی به ما متذکر شدند و شما در حرکت عظیم اربعین این ایثار را در راه برگشت معنویت را دارید تجربه میکنید.

این حضور در تاریخی است که همانطور که اربعین ها،انقلاب اسلامی در محدوده ی ایران را درست کرد،این اربعین های 20 میلیونی انقلاب بازگشت به معنویت را به جهان بشری دارد منتقل میکند.

جهان بشری همه تلاش خود را دارد میکند که شیعه دیده نشود.آن افسر آمریکایی که در آخرین لحظات عمر صدام کنار او بود،میگوید که صدام به من گفت که اگر من را زنده بگذارید،همه ی شیعیان را میکشم.صدام خوب میداند که جهان بشری،بخصوص غرب و استکبار با شیعه مسأله دارد. حال وقتی که معلوم شد که همه تلاششان را میکنند که شیعه را مخفی کنند،بزرگی حرکت و حماسه اربعین ها،شیعه را ماورای اراده ی همه ی مردم جهان نشان میدهد.اربعین برگشت به تاریخ توحیدی است که فراموش شده بود.


انبوه زائران اربعین حسینی و این‌همه خدمه‌ی زوّار همه و همه به خوبی می‌دانند در چه تاریخی قرار دارند و چه تمدنی از طریق آن‌ها در حال وقوع است. اینان به دنبال دستور خداوند به رسولش هستند که فرمود: «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک‏» خودت و همراهانت در راستای رسالتی که دارید پایداری و مقاومت کنید و استکبار جهانی را در موضع متهم قرار دهید و روشن نمایید عقیده‌ی توحیدی باید در تاریخ، حضور فعّال داشته باشد.


شهدای کربلا به حاکمیت جهانیِ اسلام فکر می‌کردند و به نجات بشریت از جهالت و حیرت ضلالت، و امروز در حماسه‌ی اربعین حسینی همان نگاه به صحنه آمده است تا در همایش بیست میلیونی مردمی معلوم شود شیعه تا چه اندازه قدرت تمدن‌سازی جهت به صحنه‌آوردن قدسی‌ترین تمدن را دارد.

پیاده‌روی اربعین حسینی با وجود خطراتی که یزیدیان ایجاد می‌کنند، عظمت عزم شیعه را در ادامه‌ی راه حسین(ع)  بیشتر نشان می‌دهد و شیعه می‌داند که با هر قدمی که برمی‌دارد یک حسنه برای او ثبت می‌شود و یک سیئه از او زدوده می‌شود «وَ رَفَعَ لَهُ درجَةً» و درجه‌ای بر شخصیت معنوی او افزون می‌گردد. زیرا وارد عالَمی شده که عشق حسین(ع)  برای او ایجاد کرده.

همان‌طور که امام عسکری(ع)  فرمودند زیارت اربعین تثبیت هویت شیعه‌بودن شیعیان است و این‌که تأکید دارند با پای پیاده این زیارت انجام گیرد؛ خبر از آن می‌دهد که بنا است حماسه‌ای در ذیل ارادت به امام حسین(ع)  و فرهنگ عاشورایی آن حضرت ظهور کند و شرایطِ هرچه بهترِ تحقق آن هدف، امروز به خوبی فراهم شده است.


روایت هایی که تاکید بر"مشی" و "مَاشِیاً" دارند را ساده ازش نگذرید.


در روایت داریم: «عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) ، قَالَ: یَا عَلِیُّ! زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ: قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ: مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً. فَإِذَا أَتَاهُ، وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکَیْنِ یَکْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیْرٍ وَ لَا یَکْتُبَانِ مَا یَخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَیْرَ ذَلِکَ. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا: یَا وَلِیَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَکَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِه، وَ اللَّهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَیْنِکَ أَبَداً وَ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَطْعَمُکَ أَبَداً».


على بن میمون صائغ، از حضرت امام صادق(ع)  نقل کرده که آن حضرت فرمودند:اى على! قبر حسین(ع)  را زیارت کن و ترک مکن. عرض کردم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمودند: کسى که پیاده زیارت کند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى که برمى‏ دارد، یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو مى ‏فرماید، و یک درجه مرتبه‏ اش را بالا مى ‏برد. و وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکّل او مى‏ فرمایدکه آنچه خیر از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شرّ و بد مى‏ باشد را ننویسند. و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش مى ‏باشی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه‌ی خود نخواهد نمود. (کامل الزیارات، ص134)


دقت کنید که در این روایت خود امام صادق(ع) شروع میکنند و تاکید دارند بر مشی(پیاده روی).سائل نمیپرسد که من پیاده برم یا نه بلکه خود حضرت موضوع را به پیاده روی میکشاند.ملائکه گناهان را ثبت نمیکنند یعنی مورد نظر حضرت حق قرار میگیرد و به عبارتی دیگر آنچنان رجوع به امام حسین(ع) زائر را در افق معنوی قرار میدهد که گناهان شخصیت حقیقی این نیستند.

عنایت داشته باشید حضرت صادق(ع)  چگونه روشن می‌کنند وقتی انبوه شیعیان با نظر به زیارت امام حسین(ع)  مسافت‌های طولانی را پیاده طی می‌کنند به چه برکاتی نایل می‌شوند و با انس ملائکة اللّه با آن‌ها چه انسان‌های فرهیخته‌ای که حاصل آن زیارت و آن پیاده‌روی است به جامعه برمی‌گردند. ملائکه به او خطاب می‌کنند: «یا وَلِیَّ اللّه» آیا کسانی که شایسته‌ی چنین خطابی می‌شوند و با غفرانی که نصیب آن‌ها می‌شود و یک نحوه عصمت در شخصیت آن‌ها پدید می‌آید، دیگر انسان‌های معمولی خواهند بود؟ یا انسانی هستند با مسئولیتِ ساختن جهانی سراسر پاکی و ایمان؟


این حرکت آشکار یعنی حضور امام حسین(ع) در تاریخ."مشی" را ساده ازش نگذرید.حضور حسین(ع) در تاریخ با مشی شیعه ظهور میکند.یک عبادت فردی "مشی" نمیخواهد."مشی" یک نوع حضور تاریخی است.


در روایتی دیگر حضرت صادق(ع)  روشن می‌کنند وقتی زائر حسین(ع)  پیاده به زیارت حضرت می‌رود، قبل از رسیدن به کربلا با پاک‌شدن از گناهانش و افزون‌شدن حسناتش در مقام اُنس با خدا قرار می‌گیرد و چون به حائر و حواشی قبر مبارک حضرت رسید، به مقام مصلحین برگزیده می‌رسد که دغدغه‌ی اصلاح جوامع بشری را دارند و چون زیارت او به اتمام رسید، به مقام فائزین و پیروزمندان صحنه‌ی تمدن‌سازی نایل می‌شود و حرکات او حتماً به نتیجه‌ی لازمِ خود می‌رسد تا آن‌جایی که رسول خدا(ص) از طریق ملائکة اللّه به او سلام می‌رسانند که تمام موانع تو در رابطه با انس با خدا برطرف شده.


راستی را انسان تا کجا باید صعود کند که رسول خدا(ص) یعنی انسانی که در فتح تاریخ جاهلیت تا آن اندازه پیروز شد، به او سلام برساند و او را از خودش بداند. آری حماسه‌ی اربعین حسینی ادامه‌ی همان فتح تاریخی است که رسول خدا(ص) پایه‌گذاری فرمودند.


اصل روایت این است: «عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع):‏ یَا حُسَیْنُ! مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع)  إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى  إِذَا  أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَامَضَى».

حسین ‌بن‌ثُویر می‌گوید: امام‌ صادق(ع)  فرمودند: اى حسین! کسى که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن على(ع)  باشد. اگر پیاده رود، خداوند منّان به هر قدمى که برمى‏ دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏ فرماید. تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار مى‏ دهد. تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب مى‏ فرماید. تا زمانى که اراده‌ی مراجعت نماید در این وقت فرشته‏‌اى نزد او آمده و مى‏ گوید: رسول خدا(ص) به تو سلام می‌رساند و به خطاب به تو مى ‌فرماید: از ابتداء عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته‌‏ات آمرزیده شد. (کامل الزیارات، ص132)


حرکت اربعین ،حرکت تاریخ ساز است." الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ" یعنی شخصیت تاریخی میشود.دیگر یک شخص مومن فردی نیست.یک انسانی شده است که دغدغه بشریت دارد و انتخاب شده است.

چون تو این حرکت را کردی و مشی را کردی و زیارت کردی،"الْفَائِزِ" شدی،پیروز شدی و نقش تاریخی خود را به خوبی انجام دادی."الْفَائِزِ" بمعنای کسی است که توانسته اهداف مورد نظر خودش را بدست آورد.



حضرت صادق(ع)  یعنی پایه‌گذار هویت تشیع در روایتی دیگر روشن می‌کنند که چگونه قدم‌هایی که انسان به سوی زیارت امام حسین(ع)  برمی‌دارد به او قدرت تصرف در کلّ جهان را می‌دهد و خداوند تمام تقاضای او را برآورده می‌کند. روایت این است:

«عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع)  قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَیَخْرُجُ إِلَى قَبْرِ الْحُسَیْنِ(ع)  فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذُنُوبِهِ، ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یُقَدَّسُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى یَأْتِیَهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ: عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ؛ اُدْعُنِی أُجِبْکَ؛ اُطْلُبْ مِنِّی أُعْطِکَ، سَلْنِی حَاجَةً أقضیها لَکَ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ(ع): وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ یُعْطِیَ مَا بَذَلَ». (وسائل الشیعة، ج‏14، ص: 421)

امام صادق(ع)  فرمودند: شخصى که به زیارت قبر حضرت حسین بن على(ع)  مى‏‌رود، زمانى که از اهلش جدا شد با اولین گامى که بر مى‏‌دارد تمام گناهانش آمرزیده مى‏ شود. سپس با هر قدمى که برمى‏‌دارد پیوسته تقدیس و تنزیه شده تا به قبر برسد. و هنگامى که به آنجا رسید حق تعالى او را خوانده و با وى مناجات نموده و مى‌‏فرماید: بنده من! از من بخواه تا به تو اعطاء نمایم، من را بخوان تا اجابتت نمایم، از من طلب کن تا به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برایت روا سازم. راوى مى‏‌گوید، امام(ع) فرمودند: و بر خداوند متعال حق و ثابت است آنچه را که بذل نموده اعطاء فرماید.


در این روایت منظور این است که زائر دارای یک نحوه عصمت میشود.بعد از عصمتی که پیدا کرد حالا هرچه قدم به سوی کربلا برمیدارد،رفع حجاب های نورانی است تا اینکه به خدا برسد و خدا با او صحبت میکند.

تفاوت درجه‌ی نتیجه در روایات فوق، به تفاوت درجه‌ی عزم و تصمیمی دارد که زائران در جان خود پرورانده‌اند.

آنچه تاکید بنده است جابر خوب میفهمد که این حضور بشریت را در ادامه ی تاریخ نجات میدهد.ماورای دید غربی باید نگاه کرد.نگاه غربی مارا برای یکدیگر طوری دیگر تعریف کرده بود و ما در پیاده روی اربعین تعریف درستی که "انَّ المومنون اِخوة" را حس میکنم. و عملا آن ملت واحدی که باید تمسک کند به ثقلین دارد متولد میشود.


«والسلام علیکم و رحمة ‌اللّه و برکاته»