بخش سوم-راز محبت به امام حسین(ع) -شرح کتاب فروغ شهادت(مرحوم حاج شیخ سعادت پرور)


بسم رب الحـــــــــــیدر(ع)


بخش سوم

راز محبت به امام حسین(ع)


امام سجاد (ع) در صحیفه ی سجادیه میفرماید:
ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ اَبتِدَاعَاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخترَاعاً، ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إرَادَتِهِ، وَبَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ.
به قدرت خود مخلوقات را نوآفرینی کرد و آنان را طبق مشیت و خواست خود آفرید.سپس آنان را در راه اراده و خواست خویش روان گردانید و در راه محبت و دوستی به خود برانگیخت.

هرموجودی به صورت فطری خداوند را دوست دارند و به او محبت دارند چون در وجود خودشون نقصی میبینند که دنبال آن کمال مطلق هستند که نقص خودشون را رفع کنند.

اگر چه در ظاهر هر موجودی کمالات خودش را دوست دارد و یا کمالی را در چیز دیگری میبیند و آن را دوست میدارد مثلا عالمی کتابی را که مینویسد، دوست دارد و یا فردی به فرد دیگری بخاطر زیبایی او عشق میورزد اما در واقع همه کمالات از آن خداست و همه موجودات تجلی اسماء او هستند و اگر عشقی هم هست،همه اش به خدا برمیگردد و در باطن همه خداوند را دوست دارند چون همه کمالات از اوست .



أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ -سوره اعراف/54
آگاه باش که عالم خلق و امر از آن اوست.

همانطور که هرکس کمالات خود را دوست دارد،خداوند هم کمالات خود را دوست دارد زیرا که خداوند محبت به ذات و صفات خود دارد(خداوند میفرماید:"کنت کنزاً مخفیاً فاحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف"
من گنج پنهان بودم ، دوست داشتم شناخته شوم ، ازین رو موجودات را خلق کردم تا شناخته شوم.) و در نتیجه اگر به موجودات محبت ورزد در حقیقت به ذات و اسما و صفات خود که موجودات مظهر آن هستند،محبت ورزیده است و هر موجودی به میزان ظرفیت خویش از محبت الهی برخوردار است.پس هرچقدر موجودات صفات و کمالات خداوند را بیشتر نشان دهند،خداوند آنها را بیشتر دوست دارد.

نکته ای علامه حسن زاده در الهی نامه نوشته است:"محبت والد به ولد بیش از محبت ولد به والد است که آن اثر است و علت و معلولیت نیست پس محبت تو به ما که علت مطلق مایی به چه اندازه است؟؟...."

منظور این است که همیشه محبت پدر به فرزند بیشتر است چونکه پدر،فرزند را کمالی از خود میبیند و او را از خود میبیند.کمی عمیق تر به این موضوع نگاه کنیم میبینیم که با اینکه پدر،علت بوجود آمدن فرزند نیست بلکه شرایطی را ایجاد کرده اند تا خدا به آنها فرزند بدهد ولی با این حال فرزند خود را بیش از او دوست دارد،حال خداوند که خود علت ایجاد همه مخلوقات است بدون واسطه،محبتش به مخلوقات قابل درک ما نیست.همانطور که خود خداوند میفرماید اگر بنده ای بداند که چقدر من اورا دوست دارم،بند بند بدنش از هم متلاشی میشود.

تا اینجا فهمیدیم که ما در فطرت، خداوند را دوست داریم چون دنبال کمال مطلق هستیم و آن کمال مطلق، خداوند است.از طرفی در نکات قبلی گفتیم که خداوند با اسما الهی تجلی میکند و اگر بخواهد خود را به ما نشان بدهد،از طریق اسماء الهی نشان میدهد و تجلی همه اسماء الهی انسان کامل است.
پس همه موجودات فطرتا انسان کامل را دوست دارند چون تجلی کامل و نمونه ی کامل خداوند است.

اگر انسان کامل نبود و موجودات میخواستند خداوند را بدون واسطه دوست داشته باشند،این محبت یک محبت انتزاعی و مفهومی میشد و به صورت قلبی در نمی آمد.چون محبت وقتی به صورت قلبی در می آید و موجب عشق ورزیدن میشود که مصداق خارجی هم داشته باشد.
باید در خارج چیزی باشد که او را دوست داشت مگرنه که این دوست داشتن،صرفا یک دوست داشتن مفهومی است.
حال مصداق خداوند در خارج اهل بیت هستند.در واقع محبت به اهل بیت،محبت به خداوند است.

خداوند در قرآن میفرماید:"قُل لاّ أسئلُکُم علیه أجراً الاَّ مودّة فی القربی.."-شوری/23
پیامبر بگو در ازای رسالتم چیزی نمیخوام جز مودت به نزدیکانم...

درجایی دیگر میفرماید:
قُلْ مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ-سبا/47
بگو آنچه من از شما خواستم به نفع خودتان است

از این دو آیه میتوان برداشت که این مودت نسبت به اهل بیت،در واقع به نفع خودمان است.
حالا چرا؟؟ چطوری؟؟ چرا مودت؟؟ چرا نگفت اطاعت؟؟

جنس عشق،تبعیت محض از معشوق است و علاوه بر آن عشق یک نوع اتحاد بین عاشق و معشوق برقرار میکند.
عاشق سعی میکند که صفات و ویژگی های معشوق را در خود ایجاد کند و شکل او شود.حال وقتی اهل بیت که تجلی کامل اسما الهی هستند را دوست داشته باشیم و به آنها مودت بورزیم،یک نوع اتحاد روحانی با آنها برقرار میکنیم و وقتی این اتحاد برقرار شد و ویژگی های معشوق در عاشق پیدا شد،نتایج بزرگی نصیب ما میشود و راه صدساله را یک شبه طی خواهیم کرد.
از طرفی امام صادق(ع) میفرماید:محبت بدون اطاعت،ادعاست.
این نمیشود که ما هرکاری بکنیم و بعدش بگوییم که چون اهل بیت را دوست داریم،همه چیز حل میشود.خیر!!!


حال در بین اهل بیت توضیه اکید به محبت و اشک برای امام حسین(ع) شده است.
پیامبر خدا میفرماید:
حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاط
حسین از من است و من از حسین.خداوند دوست دارد هرکس که حسین را دوست بدارد،حسین سبط و نوه ای از ابساط و نوادگان است.

از امام باقر(ع) نقل شده است که پیامبر (ص) فرمود:
من اراد ان یتمسک بعروة الله الوثقى التى قال الله تعالى فى کتابه فلیوال على بن ابى طالب و الحسن و الحسین، فان الله یحبهما من فوق عرشه.
کسى که مى خواهد به ریسمان محکم خدا که حضرتش در قرآن از آن یاد کرده چنگ بزند باید على بن ابى طالب علیه السلام و حسن و حسین علیه السلام را دوست بدارد چرا که خداوند متعال از فوق عرش این دو را دوست دارد...

-جمله"یتمسک بعروة الله الوثقى..." اشاره به آیه شریفه است که میفرماید:
فَمَنْ یَکْفُرْ بِالْطَّغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى‏ لَاانْفِصَامَ لَهَا ...
پس هر که به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان آورد، قطعاً به دستگیره محکمى دست یافته، که گسستنى براى آن نیست....

پس به عبارتی ریسمان محکمی که مارا نجات میدهد در واقع اهل بیت هستند و این روایت و آیه قرآن اشاره به مقام نورانیت و ولایت مطلق کلیه امامان معصوم دارد.
محبت به این خاندان و بخصوص امام حسین(ع) که مقام نورانیت و ولایت مطلق کلیه را به تمام معنا در کربلا به نمایش گذاشت و ظهور داد،باعث میشود که یک اتحاد روحی برقرار شود و ما هم از ویژگی آنان به اندازه ظرفیت خودمون بهره مند شویم.

در حالت عادی اول معشوق کمی ناز میکند و محل به عاشق نمیگذارد تا برایش ثابت شود که این عشق واقعی و حقیقی باشد . کم کم با اصرار عاشق بر عشق خود ،معشوق هم محب عاشق میشود و به او نظر میکند.
پس باید با اعال خودمون دوست داشتن و عشق خودمون نسبت به اهل بیت را ثابت کنیم.عشق موقعی ایجاد میشود که یک نوع سنخیت بین عاشق و معشوق برقرار باشد.باید سعی کنیم حداقل کاری را انجام دهیم تا در بُعدی یک نوع سنخیت برقرار شود تا عشق آغاز شود.

هرکسی تحمل محبت و عشق اهل بیت را ندارد.
عشق اهل بیت تا جایی پیش میرود که عاشق دوست دارد خود را برای معشوق فدا کند.اصحاب امام حسین(ع) مصداق واقعی و حقیقی عشق ورزیدن را پیدا کردند و اینقدر این عشق به معشوق زیاد بود که برای فدا شدن از همدیگر سبقت میگرفتند.

در سوره اعراف آیه 143 داریم که حضرت موسی از خداوند در خواست کرد که کمالات خودش را به او نشان دهد.خدا هم به کوه عرضه داشت و کوه متلاشی شد و موسی هم بیهوش شد.حضرت موسی بیهوش شد و قالب تهی کرد چون ظرفیت دیدن کمالات الهی و جمال حق تعالی را نداشت.
حال امام حسین(ع) در کربلا همه کمالات را به عرصه ظهور گذاشت و اینقدر ظرفیت اصحاب کربلا بالا بود که قالب تهی نکردند.
این نشان میدهد که جایگاه اصحاب امام حسین(ع) مثل حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع) و ... از انبیا هم بالاتر بوده است.
مقام و ظرفیت خیلی بالایی داشتند که با اینکه امام حسین(ع) آن کمالات را ظهور دادند،با این حال قالب تهی نکردند.
مودت و عشق به اهل بیت و امام حسین(ع) باعث میشود که ظرفیت هم بالا رود و عشق اصحاب به امام حسین(ع) بود که ظرفیت آنان را چنان بالا برده بود که با ظهور دادن همه کمالات الهی و مقام ولایت و نورانیت،قالب تهی نکردند.

برای همین پیامبر میفرماید:علمای امت من از انبیا قوم بنی اسرائیل افضل تر هستند.
چون این محبت و مودت اهل بیت بخصوص امام حسین(ع) باعث میشود که ظرفیت بالا رود.

یکی از اسماء الهی جمال است.جمال و زیبایی از اوصاف خداوند است.
خداوند کمی از اسم جمال را حضرت یوسف تجلی داد و همه زنان عاشق جمال یوسف شدند و در مجلسی که زلیخا برپا کرده بود،همه دست خودشون را قطع کردند"قَطَعنَ.." و هیچ دردی حس نکردند.
امام حسین(ع) در کربلا اسم جمال الهی را به عرصه ظهور گذاشت و برای همین بود که اصحاب هیچ دردی حس نکردند.امام باقر(ع) میفرماید:إنَّ أَصْحَابَ جَدِّىَ الْحُسَیِنْ لَمْ یَجِدُوا ألَمَ مَسِّ الْحَدِیْدِ

یاران فداکار جدم امام حسین(علیه السلام) در زیر ضربات شمشیر و نیزه دشمن احساس درد نمى کردند.



یاعلی مدد