موانع ارتباط با مقام معنوی امام حسین(ع)-مباحث استادطاهرزاده-حقیقت کربلا و امام حسین(ع)


بسم رب الحیدر(ع)

موانع ارتباط با مقام معنوی امام حسین(ع)


در روایت داریم:
إنَّ لِقَتل الحُسَین حَرارَه فی قُلُوب المُومِنینَ لا تَبرُدُ اَبَداً
همانا از شهادت حسین(ع) حرارتی در دلهای مومنین است که هرگز به سردی نمی گراید.

از این نوع روایت ها زیاد داریم و این نشون دهنده این است که همه مومنین میتوانند با امام حسین(ع) ارتباط برقرار کنند ولی چرا بعضی ها نمیتونند؟؟
این بخاطر حجابهاست. همانطور که در نکات قبلی گفته شد حجاب ها دو نوع است.
یا بخاطر بدمعرفتی و یا بی معرفتی است .یا بخاطر رذائل اخلاقی است که قلب را سنگین کرده و نمیگذارد قلب حاضر شود.

بی معرفتی آن است که ما اصلا هیچ شناختی در مورد ائمه و مقام آنها نداشته باشیم.بد معرفتی این است که اطلاعات غلط داشته باشیم.
خیلی مهم است که قبل از کربلا شناسی باید امام شناس باشیم.
مقصد انسان،خداست و بهترین بهشت،بهشت لقاء است.
بهشت نعمت چیز مهمی نیست.مهم بهشت لقاء است.مقام امام حسین(ع) ،مقام فناست و مقام فنا یعنی مقام بقا به حق و مقام بقا به حق یعنی حضور حق در صحنه.

هرکس به مقام امام حسین(ع) نزدیک شود ،به بهشت لقاء و مقام رویت حقایق کبریایی دست پیدا میکند.


داریم که ملائکه بیشتر از اهل زمین عزاداری میکنند.چرا؟؟
چون روح آنها ملکوتی است برای همین عزاداری را بیشتر میفهمند.هرکس هم که روحش ملکوتی شد ،عزاداری را بیشتر میفهمد.

ارتباط با امام،ارتباط با مقام بندگی محض است.پس باید تلاش کرد به امام نزدیک شد.همه ائمه اینطور هستند ولی امام حسین(ع) صفاتی خاصی در زندگی خودشون دارند که این وصل شدن به مقام امام را برای ما آسان میکنند.
دریچه های غیب از طریق اباعبدلله(ع) ظهور بیشتری دارد.با بقیه ائمه هم میشود وصل شد ولی حسین(ع) سریع تر است.

موانع ارتباط به دلیل بدمعرفتی و یا بی معرفتی عبارت است از:


1-نشناختن معنی درست دین داری:
یعنی کسی نداند که دین برنامه ای است که از طریق وحی آمده تا انسان را از مشغول بودن به خود برهاند و به خدا مشغول کند.
دنیا را کنار بگذارد و به خدا مشغول بشود.فکر میکنند دین فقط برای این دنیاست و از دین فقط برای رفاه طلبی استفاده میکنند.انسان آمد در این دنیا که بتواند به عالم غیب وصل شود و به اون حقیقت اصلی خودش برگرده ولی بعضی ها خودِاصیل را فراموش کردند و به دنیا مشغول شدند.


2-نشناختن مقام نبوت:
یعنی کسی نفهمد که نبوت و نبی برای هماهنگ کردن عالم غیب با روح انسان است.
شریعتی که توسط نبی آورده میشود،برنامه است از طرف خدا برای رسیدن به جایگاه اصلی.تمام دستوران دین برای آن است که ما روحمون را با عالم غیب هماهنگ کنیم.
بعضی ها فکر میکنند دستورات دین فقط نوعی قرارداد است که در زمان های مختلف و در شرایط مختلف قابل تغییر است.

3-نشناختن مقام امامت:
امامت تجسم دین داری مطلق است که امام قدرت هدایت درونی و بیرونی را دارد.
وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا(سوره سجده آیه 24)
ائمه مقامشون مقامی است که هدایت به امر دارند.
همونطور که میدانید، یک خلق کردن داریم و یک امر کردن.
امر کردن مقام کن فیکون است.به هرچیزی بگویند باش،میشود.با یک نظر کردن مس وجود را تبدیل به طلا میکنند.

امام یک مقام تکوینی دارد که در تکوینیات تصرف میکند و یک مقام تشریعی که انضباط اجتماعی را بوجود می آورد که انسان بتواند از بهره هایی که از طرف اجتماع بهش میرسد،استفاده کند.

هدایت درونی و هم هدایت بیرونی
هدایت درونی یعنی الهیت انسان را نشان میدهند.میتونند انسان را به کمال برسونند.
هدایت بیرونی هم مربوط به جامعه و اعتباریات و قرارداد هاست که تمام صحت را به ما نشان میدهند.

یک وقت ما امام را اصلا نمیشناسیم،پس موقعی که چیزی را نمیشناسیم چی ازش بخواهیم؟؟
وقتی نمیدونیم هدایت به امر دارند پس چی ازشون بخواهیم؟؟
(درکتاب "مبانی نظری نبوت وامامت" بیشتر توضیح داده شده. در کتاب هایی که در مورد شناخت ائمه است هم میتونیم مقام اهل بیت را بیشتر درک کنیم)


4- فرهنگ امام که هدایت به وسیله محبت است را باید با دید عرفانی نگاه کرد.
اگر کربلا را فقط از دید سیاسی نگاه کردیم،از حقیقت کربلا باز میمونیم.
باید کربلا را با چیزی فوق عقل نگاه کرد...نباید در حد احساسات ماند و نباید فقط از طریق عقل بهش نگاه کرد.
اگر کسی فقط با عقل نگاه کرد،گریه براش معنایی ندارد.عقل خوب است ولی کافی نیست.
کسی میگفت من کتاب تحریفات عاشورا از شهید مطهری را خوندم و بعد از اون دیگه اشک نداشتم.گریه نمیکردم.این بخاطر این است که فقط با عقل دارد نگاه میکند.
باید از دید عاطفه و قلب نگاه کرد.عاطفه فوق عقل است.نگاهی است همه جانبه!!!

5-ارتباط نداشتن با خود فرمایشات امام.
دل اگر سالم باشد به طور طبیعی شیدای امام حسین(ع) است.
باید بتونیم با خود فرمایشات امام ارتباط برقرار کنیم.همانطور که گفته شد،کلام اهل بیت هم مثل قرآن بطن دارد و بطن آن نیز بطن دارد.
باید در فرمایشات امام از مدینه تا کربلا و خطبه هایی که گفته است،خوب تدبر کنیم.
کربلا خودش مکتب است.یک مکتب کامل است یعنی خودش تجسم عینی اسلام است.


6-نهضت امام حسین(ع) وسیع تر از حکومت بر کوفه بود.
بعضی ها فکر میکنند که امام بخاطر نامه کوفیان بود که حرکت کرد.کوفیان امام را گول زدند و امام گول خورد و شهید شد.
اگر کسی اینگونه فکر کند،نمیتواند با امام حسین(ع) ارتباط برقرار کند.
اگر کوفیان نامه هم نمیدادند امام باز حرکت میکرد.
امام حسین(ع) قبل از نامه مسلم که نوشته بود کوفیان همه منتظر شما هستند،خبر از شهادت میدهد و میگوید هرکی با من همراه بشود شهید میشود.

امام حسین(ع) سعی دارد ماموریت خود را به بهترین وجه انجام دهد.برای همین در جایی میفرماید که مگه شما کوفیان نامه ننوشته اید؟؟
درجایی خبر از شهادت میدهد در حالی که هنوز نامه مسلم به دستش نرسیده که خبر از بیعت کوفیان بدهد!!!
در جایی به حرمیگوید که اگه میخواهی برمیگردیم؟؟!!
در جایی میگوید من برای زنده نگه داشتن اسلام قیام کردم.

اگر کسی نداند فکر میکند امام چون ترسیده اینگونه با تناقض حرف میزند ولی حقیقت این است که امام حسین(ع) همه این حرکات را انجام میدهد که هیچ بهونه ای برای دشمن باقی نگذارد.
میخواهد مظلومیت خودش را به نمایش بگذارد.به عبارتی حق یک طرف و باطل در طرف دیگر که آیندگان بتوانند به درستی از کربلا بهره بگیرند و منحرف نشوند.

به حر میگوید که برمیگریدم چون ابن زیاد تبلیغ کرده بود که اینها شورشی هستند و میخواهند شلوغ کنند.امام به حر میگوید برمیگردیم چون میخواهد حجت را تمام کند که ما شورشی نیستیم.
اگر این حرکات و سکنات امام نبود عده ای تبلیغات یزید و ابن زیاد را باور میکردند.
ولی امام حسین(ع) مظلومیت خودش را با این حرکات نشون داد.هیچ بهونه ای برای دشمن باقی نگذاشت.

7- ندانستن این که شهادت،از ارکان اصلی نهضت اباعبدلله است.
امام باید شهید میشد.
باید خون ریخته شود تا اسلام زنده بماند...(درنکات قبلی توضیح داده شد)

8-زیارت عاشورا...
بهریتن راه ارتباط با مقام معنوی امام حسین(ع) ،زیارت عاشوراست.

یا علی مدد