کربلا،نمایش ایمان به سنن الهی-مباحث استادطاهرزاده-حقیقت امام حسین(ع) و کربلا



بسمه تعالی

کربلا،نمایش ایمان به سنن الهی


أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع): إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یُقِرُّ بِهِ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ .
امام صادق(ع) از امام علی(ع) نقل میکند و می فرماید: اَمر (شأن و امامت ما) سخت دشوارتر است؛ و کسی نمی تواند (چنان که باید) به آن اقرار کند مگر مَلک مقرّب، یا نبیّ مرسل، یا عبدی که خداوند قلب او را برای ایمان خالص کرده است.

امام میخواهد بگوید حرف و اعمال ما ،امری است که دارای سرّ است.هرکسی نمیتواند به سرّ امر ما برسد.
درقرآن داریم:
ذَلِکَ الکِتابُ لارَیبَ فِیهِ هُدیً لِلمُتَّقِینَ .(سوره بقره آیه 2)
همانطور که قرآن هدایت میکند،کربلا هم هدایت میکند.چون کربلا هم هم مثل قرآن است.کربلا قرآن است و قرآن،کربلاست.

حالا چه کسانی میتونند از قرآن بهره بگیرند و هدایت بشوند؟؟
الَّذینَ یُومِنُونَ بِالغَیبِ وَ یَقِیمُونَ الصَّلوةَ وَ مِمَّا رَزَقناهُم یُنفِقُونَ.(سوره بقره آیه 3)
کسانی که ایمان به غیب داشته باشند.غیب یعنی حقایقی که در عالم هست.
همانطور که کسانی میتوانند از هدایت قرآن بهره مند بشوند که ایمان به غیب داشته باشند،پس کسانی میتوانند از کربلا هدایت بشوند که ایمان به غیب داشته باشند.

هدف متوسط از خلقت این است که ما عبادت کنیم.
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (56 سوره ذاریات)
هدف بالاتری هم هست که خدا در قرآن رسیدن به مقام یقین را اعلام میکند.
وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ(99 سوره حجر)

مگرما نیامدیم در دنیا که عبادت کنیم و از این عبادت به یقین برسیم.یقین هم یعنی مقام انس تام و تمام با حقایق الهی.اتصال با قلب به حقایق الهی و عالم ملکوت.
کربلا هم مُذکِر همین قضیه است.کربلا،نمایش تام وتمام ایمان به حقایق است.
یکی از حقایق و سنن الهی این است که خدا در قرآن میفرماید:

إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا (سوره حج آیه 38)
خدا مدافع آنهایی است که مومن اند.

امام حسین(ع) میخواهد بگوید،بیش از آنکه اسلحه ها و تحرکات انسانها نقش داشته باشد،سنن الهی در عالم نقش اصلی را دارند.
این سنت خداست که از مومنین دفاع میکند.خداوند در عالم هستی،دفاع از مومن را به عهده گرفته است.پس اگر کل عالم،انس و جن همه با هم دست به یکی کنند تا به مومنی ظلم کنند،نمیتوانند.

حقیقت کربلا ظهور ایمان به حقایق و سنن الهی  و در هرشرایطی بر اساس ایمان عمل کردن است.
گاهی ما فقط میدانیم که خداوند مدافع مومنین است ولی هنوزبه مرحله ایمان نرسیدیم.مثلا میدانیم خدا رزاق است ولی در عمل بازهم به این و آن رو میزنیم.میدانیم خدا مدافع ماست ولی وقتی کسی پشت سر ما حرف بزند،نگران و دلواپس میشویم.این یعنی مدافع بودن خداوند از مومنین را هنوز به قلب خودمان درک نکردیم.
ایمان قلبی یعنی با تمام وجود به این سنت الهی برسیم.

کوفیان امیدشان به اسلحه و تعداد سپاهیان و عبیدالله بن زیاد بود ولی اصحاب امام حسین
(ع) امیدشان به خدا و سنن الهی بود.
ایمان به سنن الهی آنچنان است که در اوج تنهایی ،احساس تنهایی نمیکنی.این یقین با کربلا بدست می آید.

هلال بن نافع میگوید:کشته ای را ندیده بودم که در خون خود بغلطد و از حسین بشاش تر و زیباترباشد.
چرا امام حسین در گودی قتلگاه میخندند؟؟ چه پیامی این کار امام دارد؟؟
سرّ اینکه این همه مصیبت،روح امام را تضعیف نمیکند این است که به سنن و حقایق الهی ایمان دارد و خود را در آغوش سنن الهی حس میکند.میداند که خدا از حق مظلومان و مومنین دفاع میکند.

امام حسین(ع) در وداع آخر با امام سجاد(ع) فرمود که پدرم علی(ع) این را به ما گفت و منم به تو میگویم:
برحذرباش از ظلم به کسی که هیچ یاری کننده ای جز خدا ندارد.
این یک سنت الهی است که اگر به فردی ظلم شد که هیچ یاری کننده ای جز خدا نداشت و آه زد و گفت ای خدا..،خدا سریعا جوابش را میدهد.
نمیگذارد به آن دنیا بکشد بلکه در همین دنیا جوابش را میدهد.
حسین
(ع) میداند این ظلم ها و مظلومیت ها بی جواب نمی ماند و خدا اسلام را نجات میدهد و بر همین اساس بود که به سپاهیان دشمن فرمود که  به اندازه سوارو پیاده شدن از اسب(کنایه از زمانی کوتاه) نمیگذرد که ورق برمیگردد وهمینطور هم شد.

بچه 6 ماهه چه گناهی کرده بود؟؟
زن و بچه چه گناهی کرده بودند که بهشون ظلم شد؟؟
این همه خون بی گناه تو کربلا ریخته شد،برای چی؟؟
مگرجز برای این بود که از امام معصومشان دفاع کنند؟؟؟


امام حسین
(ع) میدانست که با ریخته شدن خون مظلوم است که خدا اسلام را حفظ میکند.
باید خون مظلوم ریخته شود تا خدا جواب بدهد.این سنت خداست که آه مظلومی که جز خدا یاری کننده ای ندارد را سریع جواب میدهد.
اسلام را نگه داشتند ،رنچ و سختی دارد...کشته شدن دارد...اسارت دارد...سیلی خوردن دارد.
آیت الله جوادی در روضه ای که درمورد حضرت زهرا
(س) گرفته بود میگفت:آنچنان نامردا سیلی به حضرت زهرا(س) زدند که گوشواره از گوش کنده شد.
بله...باید حضرت زهرا(س) سیلی میخورد تا اسلام ناب محمدی حفظ شود.

یکی از سپاهیان دشمن نقل میکند که خودم دیدم بچه ای از خیمه گاه بیرون آمد،آنچنان بدنش از ترس میلرزید که گوشواره مروارید از گوشش افتاد.
حضرت زهرا
(س) باید سیلی میخورد....امام علی(ع) باید ضربت به سر مبارکش میخورد...امام حسین(ع) باید کشته میشد...باید این اتفاق ها می افتاد تا اسلام ناب محمدی بماند.

درجنگ 8 ساله دفاع مقدس خداوند به جهت روح ایثارگری این پیروزی را به ما داد.باید خون این همه مظلوم و بی گناه ریخته میشد تا خدا اسلام را حفظ کند.با نشستن و دعا کردن ،اسلام باقی نمیماند...

بنی امیه امیدوار بود که اسلام را فقط در حدظاهر حفظ کند و بازیچه دست خود بکند.
اگر امام حسین
(ع) جلوی یزید نمی ایستاد،یزید کنار میرفت و یکی دیگه بجاش می آمد ولی امام حسین(ع) کاری کرد که فرهنگی که بنی امیه و معاویه پایه گذاری کرده بودند،رسوا شد.

در شرایطی که همه چی به نفع معاویه بود و همه متدینین خود را باخته بودند و میگفتند که دیگر نمیشود کاری کرد،امام حسین
(ع) نشان داد که با ایمان به خدا و حقایق میشود کاری کرد.چیزی نگذشت که 4 هزار دانشمند از سراسر حکومت اسلامی پای درس امام صادق(ع) نشستند.4هزار دانشمد نه طلبه.پیروزی امام حسین(ع) این نبود که 4 سال بعد مختار قیام کرد و همه ی قاتلین امام  را کشت.پیروزی امام حسین(ع) این بود که 4 هزار دانشمند پای درس امام صادق(ع) آمدند. 
یا علی مدد