حذف حاکمیت معصوم

بسم رب الحــــــــــیدر(ع)

حذف حاکمیت معصوم

طبق حوادثی که خود اهل سنت ذکر میکنند،میتوان فهمید که در آن زمان همه میدانستند که این خاندان اهل سرّ هستند و اسرار قرآن را میدادند ولی چرا حکومت را از آنها گرفتند؟؟

وقتی ابابکر خلیفه اول بود،گروهی از روم و یونان که مرکز فسفله غرب و اندیشه جدید بود آمدند مدینه نزد خلیفه اول تا سوالاتشون را از خلیفه بپرسند.
تا سوالاتشون را مطرح کردند ابابکر بهشون گفت که اگه میخواهید از اسرار دین بدانید به سراغ این شخص برید(اشاره به علی) و اگر میخواهدیا ز حکومت بدانید من پاسخگو هستم.

وقتی که حضرت زهرا در مسجد مدینه جلوی همه خطبه خواند،بعد ابابکر رفت بالای منبر و به فاطمه گفت که هرچی در مورد ابالحسن علی میگویی درست است و ما هم قبول داریم.
اینها نشان میدهد که همه به این حقیقت اذعان داشتند ولی سکوت کردند.چرا؟؟
مردم چرا فریب ‌خوردند و نور و پیام فاطمه را نفهمیدند؟

برای این‌که آبادانی شهرها را دیدند. به اسم اسلام و به کمک اسلام و به کمک خون شهدای اسلام، امنیت ایجاد شد، آبادانی ایجاد شد، رفاه ایجاد شد، خانه چندطبقه آمد، اما چه چیز رفت؟
قبل از آمدن اسلام اهل جزیرة العرب خیلی فقیر و در وضعیت بدی زندگی میکردند که حضرت زهرا در خطبه شان به آن اشاره میکند که شما آب گندیده و لجن می خوردید، وقتی اسلام آمد از این حالت نجات ‌یافتید.
شعور دیدنِ فاطمه و پیام او رفت، و فاطمه‌زهرا این خطر را میدید. آری چرا مردم فریب‌ خوردند؟ برای این‌که رفاه و آبادانی در چشم‌شان جای گرفت و آن‌‌قدر وضع‌شان خوب شده‌ که خود فرد در مدینه بود در حالی که غلام‌هایش روی هزاران جریب زمین در عراق و مصر کار میکردند و فقط کیسه‌های ‌طلا برای او می آمد. کسی که مقصدش را همین پول‌ها قرار داده است، آیا به حاکمیت ابابکر اعتراض‌ میکند؟!

فاطمه‌ زهرا چه چیز میدید که راضی به حاکمیت ابابکر و عمر نشد و آن چیز را مردم ندیدند و به حاکمیت ابوبکر و عمر تسلیم‌شدند؟ چه چیزی مدّنظر آن‌ها نبود که اعتراض فاطمه را نفهمیدند؟ به نظر ما آن‌چه مدّنظر آن‌ها نبود حسّاسیت‌های معنوی بود. و ما هم اگر چشم فاطمه‌بین نداشته‌باشیم، به راحتی تسلیمِ وعده‌ها و شخصیت‌های ابابکری میشویم.
آیا ابابکر امنیت نیاورد که آورد؛ همان‌طور که شما میدانید، بعد از ابابکر در جنگ «اهل رَده» یک عده‌ای طغیان‌کردند، ابابکر و عمر هم محکم ایستادند و آن‌ها را کوبیدند، واقعاً امنیّت ایجادکردند. فتوحات و ثروت برای مردم تهیه کردند! اسپانیا، آلپ، یوگوسلاوی یا بالکان، همه این‌ها در زمان عمر و یاران عمر فتح ‌شد! زمین! پول! غنائم! همه‌چیز داشتند اما بدون نور فاطمی. حالا هم شیعه‌ای که نور فاطمی را نداشته ‌باشد، تسلیم تجمّل میشود و نمی فهمد به چه بلایی گرفتار شده است، همچنان‌که در صدر اسلام نفهمیدند چگونه خود و جامعه را از برکات معنوی اسلام محروم نمودند.

وقتی اسلام در همه جوانب اجرا نشود و احکام خدا در زمین اجرا نشود،رابطه آسمان با زمین قطع میشود و مردم نمیتوانند به معنویت برسند.برای همین اینقدر اهل بیت توصیه به حامیت اسلام میکنند.
در روایت داریم که اگر کسی شب را به صبح برساند و به فکر حاکیت اسلام نباشد،منافق است و یا در روایت دیگر از امام صادق داریم که اگر کسی به فکر حکومت اسلامی نباشد،هرچه نماز و روزه بگیرد،از آن قبول نمیکنند.
کسی که میگوید من در زمان شاه نماز میخوندم و الان هم نماز میخونم چیزی از حکومت نمیداند.نمیفهمد که اگر حکم معصوم که در واقع حکم خداست حاکم نباشد،ارتباط آسمان با زمین قطع میشود و نمیتواند به معنویت برسد.
اسلام هم بدون معنویت میشود اسلام ظاهری که ابابکر و عمر دنبال همین بودند.
ابابکر روی منبر بعد از گرفتن خلافت گفت تا موقعی که پیامبر بود از وحی استفاده میکردیم و الان که پیامبر نیست،از عقل خود و تشخیص خود استفاده میکنیم.این یعنی چی؟؟
یعنی حکم شخص بیاد جای حکم خدا!!!

اگر حکومت مهم نبود،پیامبر بعد از رودش به مدینه بلافاصله حکومت تشکیل نمیداد.
اهل بیت حکومت را میخواهند نه برای قدرت بلکه میخواهند با استفاده از قدرت احکام خدارا بر جامعه جاری کنند. یک نمونه اش اینه که وقتی عدالت در همه جوانب اجرا شود و مردم دغدغه این را نداشته باشند که حقشان خورده شود،راحت تر به بندگی خود میرسند.
ولی متاسفانه اینقدر جو سازی کردند تا حکومت اهل بیت را بد نشان بدهند.
وقتی علی حکومت را بدست گرفت،اینقدر بنی امیه و معاویه غارت کردند وجنگ به راه انداختند تا بگند:ای مردم اینم از حکومت خاندان پیامبر،در حکومت این خاندان فقط و فقط کشتند و غارت کردند.
اینقدر در زمان عثمان بیت المال به صورت نامساوی تقسیم شده بود که اختلاف طبقاتی بوجود آمده بود.با این جنگ های پی در پی و مشکلاتی که برای علی بوجود آوردند و غارت هایی که کردند،نگذاشتند علی به معنویت جامعه برسد. تا علی آمد کاری کند،شهیدش کردند.
طوری جو سازی کردند که حکومت این خاندان هم فایده ای نداره...
دقیقا الان هم دارند کاری میکنند که بگند ولایت فقیه هم فایده ای نداره.اینقدر جو سازی میکنند که بگند همه مشکلات از آن ولی فقیه است.
و

الآن هم خیلی ها ادعای شیعه بودن را دارند ولی نسبت به حاکمیت اسلام بی تفاوت اند.شیعه بودن فقط محبت داشتن نیست.سنی ها هم محبت به اهل بیت دارند.ولی محبت تنها چه فایده؟؟
امام صادق میفرماد:محبت بی اطاعت، ادعاست.

کسی که میگوید من عاشق اهل بیت هستم ولی نسبت به ولایت فقیه که ظهور ولایت معصوم در زمان حاضر است بی تفاوت است،دروغ میگوید.
ولی فقیه کسی است که حکم خدا و حکم معصوم را میفهمد و بر اساس آنها عمل میکند.اگر قراربود از عقل خود استفاده کند که هیچ فرقی با ابابکر و عمر نداشت!!
شما وقتی میری پیش پزشک،به پزشک میگویی که نظر خودت را بگو یا نظر عمل پزشکی را بگو؟؟
پزشک وقت صرف کرده و عمل پزشکی خونده و بر اساس آن به ما میگه چیکار کنیم و چه داروهایی بخوریم.
اگر قرار بود که پزشک صرفا نظر خودشو بده،خب میرفتم پیش بابام که دیگه نخوام پول بدم.ولی پزشک حرف علم پزشکی را میزند.
ولی فقیه هم نظر شخصی خودش را نمیدهد بلکه بر اساس دین و حرف معصوم ،حرف میزند.
برای همین امام خمینی میگوید:اگر کسی با ولایت فقیه مخالفت کند،با حکم خدا مخالفت کرده است.
چون ولی فقیه طبق قرآن و مبانی اهل بیت،حکم خدارا استخراج میکند.


پیامبر خدا فرمود: سـوگنـد به خـدایـى که مرا به حق بـرانگیخته اگر یکـى از شما در روز قیامت بااعمالى هماننـد کـوهها بیاید،اما فاقـد ولایت وقبـول حاکمیت علـى بـن ابیطالب بـاشـد، خـداونـد او را به رو در آتـش افکند.
این روایت نشان میدهد که نباید نسبت به ولایت بی تفاوت بود.نباید نسبت به حکومت بی تفاوت بود.

یاعلی مدد