"اربعین" ظهور نتایج عاشورا_حقیقت کربلا و امام حسین(ع)-استادطاهرزاده


اربعین ظهور نتایج عاشورا


کربلا نشان داد که کاربه جایی رسید که پسر پیامبر را با آن همه توصیه که پیامبر به مودت کرده بود،آنچنان با آن وضع شهید کردند.
چه بینشی باعث شد که بعدازکربلا همه چی برعکس شد؟؟

اُسرای را 3 روز پشت دروازه های شام نگه داشتند تا شهر را چراغانی کنند و جشن پیروزی بگیرند و میخواستند به مردم القا کنند که ما بر حق بودیم و پسرپیامبر خارجی و باطل بود. 1 ماه اهل بیت توی شام بودند.
قبل از ورود به شام سر سرهای بریده دعوا بود ولی بعد از 1 ماه از همدیگه فرار میکردند.تقصیرها را به گردن همدیگه می انداختند.

طوری شد که یزید گفت: خدا لعنت کنه پسر مرجانه را که حسین(ع) را کشت.من نگفتم که اینکار را بکنه.!!!

فرهنگ دین،فرهنگ بقاء است.فرهنگ کربلا هم بقاء است.

یزید بعد از اتفاقات شام به حضرت سجاد میگوید: یا در شام با احترام بمانید و یا با سلامت به مدینه برگردید.
امام سجاد(ع) میفرماید: میخواهیم یک هفته در شام عزاداری کنیم.
خیلی از خاندان قریش به شام مهاجرت کرده بودند و در یک هفته عزاداری که امام سجاد(ع) در شام برگزار کرده بود شرکت کردند.

این یعنی پایتخت یزید را تجهیز کرد بر ضد یزید منتها به وسیله فرهنگ لطیف نه به وسیله شمشیر.

تاثیر جنگ فرهنگی،خیلی بیشتر از جنگ نظامی است.همانطور که وقتی دشمن شبیه خون فرهنگی زد،ما بیشتر از جنگ 8 ساله ضربه خوردیم.
یزیدی که بر اجساد اهل بیت اسب دواند در هنگام بازگشت اُسرا به مدینه دستور داد سربازان با احترام محافظت آنها را بر عهده بگیرند و هرجا خواستند استراحت کنند،سربازان هم بایستند.
دستور داد سربازان دورتر از کاروان باشند که بچه های کوچک نترسند.
نکته مهم اینجاست که یزید عوض نشد بلکه کربلا یزید شکنی کرد.یزید هیچ دلش به رحم نیامد ولی فرهنگ کربلا کاری کرد که یزدید مجبور شد اینطور رفتار کنه.

مدینه هم همینطور...در ده سالی که امام حسین(ع) در مدینه بودند هیچ مسئله فقهی از ایشون نداریم.وقتی امام حسین(ع) از مدینه خارج شد کسی از اهل مدینه با خبر نشد.
حالا نعمان بن بشیر به دستور امام سجاد(ع) وارد مدینه شد و شروع کرد به مرثیه سرائی.همه پابرهنه و شیون کنان به سمت خیمه امام سجاد(ع) که بیرون از شهر بود حرکت کردند.

جامعه ی حسی و دنیا طلب و کرخ شده اون روز مدینه با کربلا زنده شد.



کربلا فرهنگ شهادت و درست زندگی کردن را به انسانها آموخت.
نمونه اش انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله که جامعه اون روز را به چه جامعه ای تبدیل کرد.باید یادمون باشه که شهادت زود مردن نیست بلکه خوب مردن است.

نگه داشتن اسلام به دو چیز است :
وظیفه ای که نسبت به خانواده شهدا داریم.
وظیفه ای که نسبت به ما ترَک(چیزی که بعد از شهدا باقی ماند و شهدا برای اون جونشون را دادند"انقلاب")شهدا داریم
.

برای نگه داشتن اسلام باید فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه باشد.باید عشق ورزیدن به فرهنگ شهادت باشد.
ابومسلم خراسانی در ایران به عنوان نماینده عده ای مردم بر علیه بنی امیه قیام کرد و نامه ای برای امام صادق(ع) فرستاد که ما گوش به فرمان شما هستیم.شما قیام کنید که ما پشت شما هستیم.

امام پیشنهاد آنها را رد میکرد. از آنها اصرار و از امام هم رد پیشنهاد بود.تا اینکه نماینده ای از طرف ابومسلم خراسانی و مردم اونجا به نزد امام صادق رفت.گفت که امام چرا شما دست روی دست گذاشته اید؟؟ بنی امیه ضعیف شده است.الآن زمان مناسب است که شما خاندان محمد حکومت را بدست بگیرید.همه مردم ایران گوش به فرمان شما هستند.
امام صادق(ع) پیشنهاد آنها را رد میکرد چون میدونست آنها اهل ایثار و شهادت و مطیع امامشون نیستند.

با اصرار های اون فرد امام دستور داد که تنور را روشن کنند و به آن نماینده فرمود برو توی تنور.
اون فرد تعجب کرد و به امام گفت که آقاجان این تنور روشنه و من برم میسوزم.
امام فرمود تو برو نگران بقیه اش نباش ولی اون فرد ترسید و نرفت.
امام به غلامش که اسمش هارون مکی بود گفت برو توی تنور.خیلی راحت دمپایی هایش را کند و وارد تنور آتش شد.امام هم در تنور را گذاشت.
شروع کرد به ادامه صحبت با اون نماینده ولی اون فرد همینجور مضطرب بود تا بالاخره به امام گفت که یابن رسول الله این غلام شما سوخت!!!!!!
امام رفت در تنور را باز کرد و به هارون گفت بیا بیرون و هارون مکی هم سالم از تنور آمد بیرون.
امم صادق رو کرد به اون فرد گفت شما در ایران چند نفر مثل این غلام دارید که حاضر باشند این کار را بکنند.
اون فرد سرش را پایین انداخت و گفت: ای فرزند رسول خدا هیچ کسی را سراغ ندارم.


ابومسلم خراسانی یک خرمذهبی نفهم بود، با شعار حسین(ع) قیام کرد(پرچم سیاهی داشتند که به نشانه عزاداری امام حسین(ع) بود و به سیاه جامگان هم معروف بودند) و دست آخر هم نوکر بنی عباس شد و به وضع بدی هم مُرد.


امام زمان هم این این نمونه افراد میخواهد.کربلا، فرهنگ شهادت است.
اربعین به خوبی نشون داد که فرهنگ شهادت ،چه زوری دارد و هیچ شمشمیر و تبلیغاتی نمیتونه اثر خون شهید را از بین ببره.
موفقیت دشمن در صورتی بدست می آید که به طمع خود برسد.حال اگر در مبارزه زخمی از طرف دشمن به شما رسید ولی به طمع خود نرسد،باز شکست خورده است.
درست است که امام حسین(ع) را کشتند ولی این بنی امیه و یزید بود که شکست خورد.

خداوند در قرآن فرمود:"انا اعطیناک کوثر" من فرهنگ کوثر را به شما دادم.

یعنی همواره وسعت میابد. این فرهنگ هیچ وقت خاموش نمیشود.


هرچی هوش و زکاوت داشته باشی ولی آخر در مقابل فرهنگ دین،چیزی نیستی. بنی امیه تمام سنگرها را فتح کرده بود. افراد خیلی باهوشی بودند.اینقدر باهوش بودند که عمروعاص انگشت کوچکیشون بود.ولی در اربعین کار به جایی رسید که تمام نقشه های آنها نقش برآب شد و جابربن عبدالله انصاری به زیارت امام حسین(ع) رفت. الآن در زمان حاضر میبینی که چقدر زائر پیاده به کربلا میرند. هرجا فرهنگ اهل بیت وسط بیاد،دشمن در اوج قدرت شکست میخورد.


 

زیارت اربعین،باوری جهت جدایی اسلام علوی از اسلام اموی



یکی از فراز های زیارت اربعین اینه:


اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ



خدایا من گواهی می دهم که حسین ولیّ تو و فرزند ولیّ تو، و فرزند برگزیده توست حسینی که به کرامتت رسیده، او را به شهادت گرامی داشتی، و به خوشبختی اختصاصش دادی، و به پاکی ولادت برگزیدی، و او را آقایی از آقایان، و پیشروی از پیشرویان، و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی، و میراثهای پیامبران را به او عطا فرمودی، و او را از میان جانشینان حجّت بر بندگانت قرار دادی، و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت، و از خیرخواهی دریغ نورزید، و جانش را در راه تو بذل کرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند، درحالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد، و بهره واقعی خود را به فرومایه تر و پست تر چیز فروختند، و و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند.


در روایت داریم که یکی از شرط های ایمان،زیارت اربعین است. در روایی از امام حسن عسگری(ع) داریم که میفرماد که یکی از نشانه های شیعیان،خواندن زیارت اربعین است. 


چرا اینقدر زیارت اربعین سفارش شده؟؟

چرا اینقدر توصیه شده که یکی از شرط های ایمان است؟؟

چه شد که زیارت اربعین اینقدر مهم است؟؟


فرهنگی پشت این قضیه است.وقتی حق و باطل در جامعه گم شد،با زیارت اربعین تثبیت عقاید میکنیم. این حرف کمی نیست!!!

با زیارت اربعین تثبیت عقاید میکنم و حق را از باطل تشخیص میدیم.


طوری فرهنگ سازی کرده بودند که دوتا اسلام در جامعه بود.60 سال از آمدن معاویه و یزید ،قدم به قدم طوری شده بود که اسلام اموی آمد در کنار اسلام علوی.

در نکات قبلی گفتیم که کسانی که امام حسین(ع) را نصیحت میکردند،از صحابه و فرزندان صحابه پیامبر بودند. صحابه پیامبر تو کاخ یزید بودند.کسانی که در سپاه عمر سعد بودند نمازشب خوان بودند.

خود عمربن سعد ملعون، روحانی و امام جماعت مسجد بود. بعد از 60 سال اسلامی آمده بود که یزید امیرمومنین باشد و پسرپیامبر،امام حسین(ع) را خارجی بخوانند و همه سکوت کنند. این خیلی مهمه...اسلام اموی آمده بود کنار اسلام علوی.


یزیدفکرش این بود که با رعب و وحشت اسلام علوی را محو کند. عباسیان هم همینطور بودند.کشتارشون کمتر از امویان نبود. امویان میگفتند که اگه فرزندان علی(ع) حکومت کنند،فقط میکشند و اگه حکومت نکنند هی غُر میزنند.

اشاره میکردند به زمان حکومت امام علی(ع) و میگفتند که پدرشون 3 تا جنگ کرد و هی افراد بی گناه را کشت. کی اون جنگ هارا راه انداخت؟؟ این علی(ع) بود که جنگ راه انداخت و علی(ع) بود که کشت و کشتار راه انداخت. اگر فرزندان علی(ع) حکومت کنند همینطور انسان های بی گناه را میکشند.


خیلی از کسانی که در آن زمان بودند،زمان پیامبر را درک نکرده بودند که اسلام ناب محمدی را ببینند و فرق این اسلام اموی را از اسلام علوی تشخیص بدن.
حالا با این اوضاع در زیارت اربعین داریم:

السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ ---------->با همین یک جمله همه چی تمام است.یعنی تمام حرفهاشون دروغ بود.



السَّلامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ

اینقدر تبلیغات کرده بودند که امام حسین(ع) خارجی و شورشی است.با همین یه جمله همه چی عکس شد. یعنی ای انسانها اگر در جو تبلیغات امویان،خط ولایت را نشناسید،ایمان ندارید.نماز و حج بری ولی ولایت نداشته باشید،هیچی ندارید.


در زیارت اربعین داریم که خدایا شهادت میدهم که این بنده تو شهید شد که ما اسلام را بشناسیم.پس خدا لعنت کند کسانی را که تو را کشتند. داریم در زیارت اربعین حق را از باطل جدا میکنیم و حب و بغض را جهت میدهیم.نکات خیلی مهمی در زیارت اربعین هست.


اگراسلام غیرمحمدی و علوی بیاد سرکار،خواه ناخواه مردم بی دین میشوند.اگر اسلام ناب شد،اینقدر جو شیرین میشود که مردم خودبه خود به سمت اسلام کشیده میشوند. نمونه اش زمان جنگ و دفاع مقدس. اون موقع جو چطوری بوده که برای رفتن روی مین از همدیگه سبقت میگرفتند. این میشود فرهنگ شهادت و ایثار.


دشمن این را فهمید،برای همین نمیخواهد اسلام نباشد.میخواهد اسلامی باشد که در واقع اسلام نیست. اگه اسلامی ارائه داد که اسلام علوی نبود،خودبه خود مردم بی دین میشوند.دیگه اینطوری نیازی ندارند با اسلام بجنگند.


نمونه اش انگلیس اومد فرقه وهابی و بهاییت را با مبانی غلط تاسیس کرد برای مبارزه با اسلام ناب محمدی. اینکه امام خمینی در حرفاش میگفت ما فقط اسلام ناب محمدی را میخواهیم،این یعنی اگر سرسوزنی از اسلام ناب محمدی خارج شدیم،دیگه اسلام واقعی و علوی نداریم.اونوقت بیچاره میشیم.



برای اینکه اسلام علوی را با اسلام اموی تشخیص بدی یک نشانه است و اون هم اینه که اگرجایی دیدی که ظاهر اسلام هست ولی معنویت نیست،بدون اینجا اسلام اموی است.

اصلا شیعه با معنویت زنده است.شیعه از طریق اهل بیت معنویت پیدا کرد و اهل سنت از این معنویت باز موندند.



یا علی مدد