حقیقت فاطمه(س) قبل از خلقت

بسم رب الحـــــــــیدر(ع)

حقیقت فاطمه(س) قبل از خلقت

نذیر صیرفی از امام صادق از پدران بزرگوارش نقل میکند که رسول‌ خدا فرمودند:
«خُلِقَ نُورُ فاطِمَة قَبْلَ اَنْ یُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّماء، فَقالَ بَعْضُ النّاسِ: یا نَبِیَّ الله! فَلَیْستْ هِیَ اِنْسِیَّةٌ؟ قال: فاطِمَةُ حَوْراءُ ‌الْإِنْسِیَّةُ، قالُوا: یا نَبِیَّ اللهُ! وَ کَیْفَ هِیَ حَوْراءُ اِنْسِیَّة؟ قالَ: خَلَقَهَا اللهُ-عَزّ وَجَلّ- مِنْ نُورِهِ قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَ آدَم، اِذْ کانَتِ الْاَرْواح .... قیلَ: یا نَبِیَّ الله! وَ اَیْنَ کانَتْ فاطِمَةُ؟ قالَ: کانَتْ فی حُقَّةٍ تَحْتَ ساقِ الْعَرْش، قالُوا: یا نَبِیَّ اللهُ! فًَما کانَ طَعامُها؟ قالَ: اَلتَّسبیحُ وَ التَّقْدیسُ وَ التَّهْلیلُ وَ التَّحْمیدُ»

رسول خدا فرمودند: نور فاطمه پیش از خلقت زمین و آسمان آفریده شده است.

نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که بعضی از چیزهای مادی که ما میبینیم،حقیقت ندارند.
مثل خیابان چهارباغ که یک تکه زمینی است که ما صافش کردیم و جدول بندی کردیم و اسمشو گذاشتیم چهارباغ.ولی بعضی از چیزها هستند که حقیقت دارند یعنی ماورای این صورت زمینی،یک بنیاد و یک حقیقت آسمانی دارند.
حال فاطمه(س) یک بنیاد غیبی دارد که فوق زمین و آسمان است.
ما اگر ابواب قدسیه غیبیه را نشناسیم،اصلا نمیتوانیم با غیب ارتباط برقرار کنیم.
اگر همه حقیقت قدسی و غیبی ظهور کند،هر قطبی،هر نوری،یکی از ابعاد غیب را نشان میدهد.
اگرهرکدام از این حقایق غیبی را نشناسیم،ارتباطمون با غیب کم میشود.

بعضی از حاضران پرسیدند: مگر او بشر نیست؟ حضرت فرمودند: فاطمه حوریه‌ای بشرگونه است.
بشر بعد از خلقت آسمان و زمین و با خلقت حضرت آدم بوجود آمد و قبل از اینها بشری نبود.پس چون حضرت آدم خلق نشده،پس فاطمه نمیتواند انسان یا بشر باشد.برای همین حاضران پرسیدند که مگر او بشر نیست؟؟
پیامبر جواب دادند:«فاطِمَةُ حَوْراءُ ‌الْإِنْسِیَّةُ»
حوراءانسی وجود غیبی است که انسی هم هست.
ملائکه مقرب مثل جبرائیل یک وجود غیبی دارد ولی انسی نیست.اگر جبرائیل به شکل خودش برای کسی تجلی کنه،اینقدر زیباست که کسی قادر به تحمل دیدن چهره جبرائیل نیست.
حال انسانهایی هستند که اینها قبل از خلقت آسمان و زمین هستند و ملک هم نیستند که فقط حوراء باشند.بلکه حوراءانسی هستند.

حاضران سؤال کردند: چگونه؟ حضرت فرمودند: خداوند - عزّ و جلّ- پیش از آن‌که آدم را بیافریند، او را از نور خود آفرید، آن هنگام که ارواح بودند.
وقتی خداوند میگوید فاطمه زهرا را از نور خودش خلق کرده،یعنی در مقام روحی است.
یعنی از جنس تجلی اول خداوند که خداوند یک تجلی کرد و آن تجلی نازل شد و عوالم بعدی شکل گرفت.تجلی خداوند را بهش میگند نفس رحمانی یا مقام روح اعظم و یا عقل قدسی.
پس اینکه میگوید در آن هنگام که ارواح بودند یعنی از نور خود خداوند.نور هم یعنی تجلی خداوند.یعنی همان حقایق غیبی.
در نکات قبلی ذکر شد که بعد از اینکه آدم را خلق کردند،حضرت زهرا را به آدم عرضه داشتند و حضرت آدم با آن مقام نتوانست حضرت زهرا بشناسد و درک کند،به همین دلیل از جبرئیل سوال کرد که این بانویی که نورش همه بهشت ها را نورانی کرده کیست!!!

حاضران سؤال کردند: فاطمه در آن هنگام کجا بود؟ فرمودند: در حُقّه و جایگاهی در زیر ساقه عرش الهی.
عرش مقام ظهور تدبیر و اراده حق است.خداوند کل اراده اش را از طریق عرش جاری میکند.
ساق عرش یعنی چی؟؟ یعنی حال که خداوند از طریق عرش،اراده خودشو جاری میکند پس یکی از ظهورات اراده حضرت حق در پوشش فاطمه است.یعنی بعضی از حقایق و فرمان و دستور های خداوند از طریق نور فاطمه جاری میشود.

و در جواب این‌که سؤال کردند: غذای او چه بود؟ فرمودند: غذای او «تسبیح» و «تقدیس» و «تهلیل، یعنی لااله‌الاالله» و «حمد و ثنای الهی» بود.
(در نکات قبلی کمی توضیح داده شد)
ادامه حدیث پیامبر فرمود:
«فلما خلق الله عز و جل آدم و أخرجنی من صلبه أحب الله عز و جل أن یخرجها من صلبی»
وقتی خداوند حضرت آدم را خلق کرد و از صلب آدم،من پیامبر را خلق کرد،شایسته دید که فاطمه از صلب من بیرون بیاید.
یعنی فاطمه یک مقامی است که حالا باید ظاهر بشه و تنها کسی که ظرفیت دارد که فاطمه از صلب او بیرون بیاید،فقط پیامبر اسلام است.
بعضی ها وجود اصلیشون غیبی و قطبی است ولی من و شما اینطوری نیستیم.وجود اصلی ما همینی است که در این دنیا میسازیم و بعد میریم قیامت ولی بعضی ها باید وجود قیامتی شون را در این دنیا حفظ کنند.
ما شدنمون را باید اراده کنیم ولی آنها بودنشون را باید حفظ کنند واین بسیار سخت تر است.
من و شما اگر گناه کنیم،توبه میکنیم و از مقامی که هستیم خارج نمیشیم ولی آنها اگر کوچکترین گناهی مرتکب بشند،از مقامشون خارج میشند.
خیلی سخته که آدم سعی کنه گناه نکنه ولی در مقابل خیلی راحته که آدم گناه کنه و بعدش توبه کند.
به همین دلیل نگه داشتن این عصمت فوق العاده سخته...بگذریم.

«جعلها تفاحة فی الجنة و أتانی بها جبرئیل ع»
خدا پسندید که فاطمه از صلب من خارج بشه،پس قرار دادند خداوند سیبی را در بهشت و جبرئیل نور فاطمه را به وسیله سیب برای من آورد.
یعنی ظهور آن نور قبل از آدم در بهشت به شکل سیب بهشتی است.

«فقال لی السلام علیک و رحمة الله و برکاته یا محمد قلت و علیک السلام و رحمة الله حبیبی جبرئیل فقال یا محمد إن ربک یقرئک السلام قلت منه السلام و إلیه یعود السلام»

جبرئیل به پیامبر(ص) سلام کرد و سلام خدارا به پیامبر رساند و پیامبر(ص) نیز جواب سلام او را داد.

«قال یا محمد إن هذه تفاحة أهداها الله عز و جل إلیک من الجنة فأخذتها و ضممتها إلى صدری»
جبرئیل گفت که این سیب هدیه است از طرف خدا به تو از بهشت.پیامبر هم گرفت در حالی که میگوید :" ضممتها إلى صدری" آن سیب را چسبوندم به قلبم.
«قال یا محمد یقول الله جل جلاله کلها»
جبرئیل گفت: خداوند گفته است که آن سیب را بخور.

«ففلقتها فرأیت نورا ساطعا ففزعت منه»
همین که آن سیب را دو نیم کردم که بخورم، دیدم نوری از آن ساطع شد که من طاقت نیاوردم.

«فقال یا محمد ما لک لا تأکل کلها و لا تخف فإن ذلک النور المنصورة فی السماء و هی فی الأرض فاطمة»
دوباره خطاب رسید: چه شده؟؟ بخور، نگران نباش!! این نور منصوره در آسمان و فاطمه در زمین است.

یعنی آن نور حالا که بخواد بیاد نزدیک بشه باید یک اتحادی با پیامبر پیدا کنه و کلش بیاد در حوزه شریعت محمدی.
فاطمه ظهور تام و مطلق حقیقت منصوره است.من و شما کی هستیم؟؟
من و شما باید به خودمون رجوع کنیم و ببینیم که چقدر به فاطمه زهرا نزدیک هستیم.هرچقدر نزدیک تر باشیم،به حقیقت منصوره نزدیک تر میشیم. منصوره هم حقیقتی است در عرش الهی،یعنی مورد توجه امر حضرت حق و مقام تقدیس و تسبیح و تهلیل و تحمید.
فاطمه زهرا مارا منتقل میکند به آن حقیقت.

«قلت حبیبی جبرئیل و لم سمیت فی السماء المنصورة و فی الأرض فاطمة»پیامبر(ص) پرسیدند چرا در زمین فاطمه و در آسمان منصوره نامیده می شود؟

«قال سمیت فی الأرض فاطمة لأنها فطمت شیعتها من النار و فطم أعداؤها عن حبها» در زمین فاطمه نامیده می شود چون شیعیانش را از آتش جهنّم جدا می کند و دشمنانش را هم از حبّش جدا می کند.

«و هی فی السماء المنصورة و ذلک قول الله عز و جل یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ یعنی نصر فاطمة لمحبیها»
او در آسمان منصوره نامیده می شود و این قول خدای عزوجل است که فرمودند: مؤمنین به واسطه نصرخدا شاد می شوند یعنی نصر و پیروزی خدا به دوستدارانش.

طبق آیه قرآن خدا فرموده است که به مدد الهی مومین را از آتش جهنم نجات میدهد و آن مدد الهی عبارت است از اهل بیت و دوست داشتن و اطاعت از ائمه معصومین.

کیفیت صلوات در فاطمه زهرا این چنین است:
«اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.»
اگر ما متوجه نباشیم که یک حقیقت و سرّی هست خیلی عقبیم.
ما باید متوجه باشیم که یک سرّی هست.حالا اون سرّ چی هست؟؟ اون دیگه کار ما نیست.کار اهل بیت است که بفهمند اون سر چی هست.
ما در این صلوات میگوییم ما میدونیم که یک سرّی هست ولی نمیدونیم اون سرّ چی هست!
اگر ما ایمان بیاریم که یک سرّی هست و خدارا به حق آن سرّ واسطه قرار دهیم،دعایمان مستجاب میشه.

*فاطمه مایه آرامش پیامبر بود.
شاید تجربه کرده باشی که وقتی کسی باشه که حرفت را بفهمه و درکت کنه،چقدر هم صحبتی باهاش برات شیرینیه.
حال هیچ کس حتی یاران نزدیک پیامبر صحبت های پیامبر را آنطور که باید و شاید نمیفهمیدند و وقتی وحی نازل میشد و پیامبرمیگفت تنها فاطمه بود که حرف پیامبر را درک میکرد و از این بابت فاطمه مایه آرامش پیامبر بود.

فاطمه زهرا قطب انسانی است.واقعیاتی هستند که قدرت جذب به سوی خود را دارند.قطب یعنی آن حقیقتی که ما باید بهش برسیم.
ارسطو مثالی دارد :انتهای درخت بلوط،قبل از بلوط وجود داشته است.یعنی بوته بلوط میخواهد درخت بلوط بشود.حالا شده است یا نه؟؟ هنوز نشده ولی درخت شدن در آن هست.
مثل مردی برای پسر.یک پسر تبدیل میشود به یک مرد و مردی در وجود یک پسر هست.مردی در مقام غیبی غایت برای پسر هست و این پسر میرود به سوی مردی.

حال فاطمه زهرا به نام منصوره یک قطب انسانیت است که قدرت جذب به سوی خودش را دارد.
اگر شرایط برای بوته بلوط فراهم کنیم،بلوطیت جذبش میکند.
اگر شما هم شرایط خودتون را فراهم کنید،آن فاطمیت و منصوریت شمارا جذب میکند و شما نزدیک میشود به آن حقیقت.


یاعلی مدد