مقام لیلة القدری فاطمه الزهرا(س) 3


بسم رب الحـــــــــیدر(ع)

مقام لیلة القدری فاطمه الزهرا(س) 3

از علی میتوان فاطمه را شناخت و از فاطمه علی را


عرض شد که خداوند فرمود:«ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ اِلّا لِیَعْبُدُونَ»؛ یعنی جن و انس را برای بندگی خلق کردم، حالا که متوجّه شدیم فاطمه مظهر بندگی است، یعنی آن حضرت به آن هدفی که برای آن خلق شده است، رسیده است و سروسامان داشتنِ یک زندگی هم به همین است که خانواده به آنچه که می خواستند برسند، به‌واقع رسیده باشند.
حالا شهادت در کربلا یا دربه‌دری در بین خار مغیلان در غروب عاشورا، هیچ‌کدام از این‌ها این خانواده را از سروسامان حقیقی خارج نمیکند و به‌همین‌جهت هم برایشان قابل تحمل است و از این دیدگاه باید گفت: با سروسامان‌ترین خانواده تاریخ، اهل‌بیت پیامبر هستند که به‌خوبی همدیگر را یافتند و همه در جهت مقدس بندگی به همدیگر کمک نمودند، همچنان‌که به بشریت کمک کردند.

پیامبر می فرمایند: « لَوْلا عَلِیّ‌ٌ، لَمْ یَکُنْ لِفاطِمَةَ کُفْوٌ»؛ یعنی؛ اگر خداوند علی بن‌ابی طالب را نمی آفرید، همسری همطراز فاطمه نبود. حالا در نظر بگیرید مقام علی را که مقام ولایت کلیّة حضرت پروردگار است و چنین انسانی برای همسری فاطمه‌زهرا همطراز و کفو است، یعنی یک نوع هم‌سنخیِ تکوینی این دو ذات مقدس با همدیگر دارند که بر اساس همان هم‌سنخیِ تکوینی، تشریعاً با هم ازدواج کرده‌اند و این‌جاست که می توان از مقام علی پی به مقام فاطمه‌زهرا برد و از مقام فاطمه‌زهرا پی به مقام علی برد.
پیامبرخدای با توافق فاطمه‌زهرای و علی مرتضیی، کارهای خانه را به دوش فاطمه گذاردند و کارهای بیرون منزل را به عهده علی قرار دادند، از طرفی می دانید که در آن زمان آب در منازل نبود و باید با مشک از بیرون آب می آوردند و کارهای خارج از منزل هم که به عهده علی بود پس چرا شانه دختر پیامبر از بند مشک پینه بسته بود؟!
معلوم است که حضور علی در جنگ‌ها و فعالیت‌های مربوط به تحقّق اسلام طوری بود که همه کارها بر دوش فاطمه قرار می گرفت ولی با این‌همه نه تنها زهرای مرضیه هیچ اعتراضی نداشت و هرگز کوچک‌ترین گله‌ای از ایشان شنیده نشد و با طیب‌خاطر همه کارها را پذیرفته بود، بلکه کارهای خانه او را از کار مهمترش که تربیت فرزند و عبادت طولانی بود باز نداشت و تاریخ گواه است که خانه او، خانه تربیت بهترین انسان‌های تاریخ و خانه عبادت و نیایش گشت، به طوری که خداوند در مورد آن خانه و امثال آن خانه آیه نازل فرمود که: «فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ، یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْاصال»؛ یعنی چراغ هدایت و نور الهی در خانه عبادت آویخته است، خانه‌هایی که خداوند اجازه داده رفیع‌المقام باشند و در آن خانه‌ها همواره - صبح و عصر- نام خدا ‌برده می شود. و در شناخت حضرت فاطمه از این مسئله هرگز نباید غفلت کرد.

انسان اگر تربیتش را از دست بدهد،شخصیت خود را از دست داده است و تربیت هم به عهده مادران است.
تربیت بهشت می آورد و اگر تربیت نباشد،شخص شخصیت پایداری نخواهد داشت و بهشتی نیست،از طرفی روایت داریم بهشت زیرپای مادران است.پس تربیت به عهده مادران است.
تربیت از فاطمه است و فاطمه مظهر عبودیت است،تربیت یعنی عبودیت و عبودیت ،بهشت می آورد.
هرجا بندگی است،بهشت هست و هرجا مادر هست،بهشت هم هست.

تسبیحاتی آسمانی، عامل نمایش گوهر فاطمه


اساس تربیت؛ خانه و خانواده است و محال است غیر از مادر کس دیگری بتواند نیازهای تربیتی روح کودک را برآورده سازد و لذا فاطمه‌زهرا به عنوان یک مادر می خواهد نهایت همّت را در تربیت فرزندان خود به کار ببندد و تصور فرمود اگر کمک کاری داشته باشد در امر تربیت، موفق‌تر است.

در همان زمان کنیزی را به پیامبر هدیه کرده بودند و لذا فاطمه‌زهرا تقاضا کرد چنانچه ممکن است آن کنیز جهت کمک به امور خانه در کنار فاطمه باشد - در شرایطِ سخت زندگی آن زمان، داشتن خدمتکار معمول بوده است- ولی پیامبرخدا فاطمه‌زهرا را در افقی دیگر جستجو می کند و لذا از فاطمه سؤال فرمود: «آن کنیز را به تو بدهم یا چیز بهتری را؟!»

معلوم است که انسان‌های بزرگ از هر چیزی، آن وجه عالی و افضل را میطلبند، حتی نمازی را هم که می خوانند، آن عالی ترین بُعد روحانی نماز را طلب می کنند، به طوری که فاطمه‌زهرا از شدت قیام پاهای مبارکش ورم می کند. حالا در جواب پیامبر خدا نیز میگوید: چیز بهتر از کنیز می خواهم. پیامبرخدا فردای آن روز به خانه آن حضرت می آیند و می فرمایند: جبرئیل برای شما این ذکر را آورد. و تسبیحات مشهور به تسبیحات فاطمه‌زهرا را اظهار می دارند.

عرض بنده روی این نکته است که خداوند متعال و پیامبرخدای و جبرئیلی چه گوهری در فاطمه سراغ دارند که می خواهند در کشاکش همین مشکلات زندگی با چنین اذکار آسمانی، آن گوهر فاطمی به بشریت ارائه ‌شود. می بینید نه تنها کنیز به او ندادند، در عین باقی بودن در آن مشکلات، ذکری از آسمان برای او فرستادند تا ‌زهرا را در قامتی به نهایت افراشته در بندگی خدا، به بشریت نمایش دهند و گوهر وجود او را این‌چنین به صحنه بیاورند. و مسلّم فاطمه‌زهرای را مستعد تحقّق‌بخشیدن اذکار موجود در تسبیحات نازل‌شده برای او دیدند که چنین اذکاری برای او فرستادند.

در این تسبیحات «الله‌اکبر» مطرح است، یعنی قلب فاطمه محل تصدیق و اظهار کبریایی پروردگار است و هر کس خواست به مقام فهم کبریایی حضرت «الله» وارد شود باید از روح فاطمه‌زهرا مدد بگیرد و این ذکر را 34 مرتبه بگوید و نیز در آن تسبیحات «اَلْحَمْدُلله» مطرح است، یعنی قلب فاطمه محل تصدیق و اظهار «حمد» خداست و هر کس می خواهد به مقام حمد حضرت الله برسد باید از روح فاطمه‌زهرا مدد بگیرد و آن ذکر را 33 مرتبه بگوید. و در آن تسبیحات،«سُبْحانَ‌الله» مطرح است، یعنی جایگاه نزول و پذیرش تسبیح و تنزیه حضرت الله قلب فاطمه است که هم تسبیح خدا را میفهمد و هم میتواند بفهماند و به انسان‌ها کمک کند، و با 33 مرتبه تکرار آن ذکر شریف، موفق به تحقق تسبیح در جان خود شوند.
پس اگر ملاحظه بفرمایید: در قضیه آوردن این اذکار برای فاطمه‌زهرا رمز و رازی نهفته است که اهلش نباید از آن غافل شوند تا از آینه مقدس فاطمه‌زهرا در فهم اسرار آن اذکار بهره لازم را ببرند.




یاعلی مدد

مقام لیلة القدری فاطمه الزهرا(س) 2


بسم رب الحـــــــــیدر(ع)

مقام لیلة القدری فاطمه الزهرا(س) 2

شرط ارتباط
باید بدانیم وقتی موضوع مقام فاطمه‌زهرا مطرح است، باید حال روحانی خود را از سنخ ارتباط با آن مقام شکل داد و سپس در عالم معنا دنبال آن مقام گشت، تا انشاءالله از پرتو برکت آن مقام بهره‌مند شویم.
چه اشکال دارد که یک عمر تلاش کنیم و روحمان را آماده کنیم تا انشاءالله وقتی در حال مرگ هستیم و از عالم ماده خارج شده‌ایم، با مقام اعظم حضرت فاطمه‌زهرا روبه‌رو شویم. مگر برکت چنین نتیجه‌ای قابل تصوّر است و مگر بالاتر از این می شود؟
چقدر خوب است که به لطف الهی در دنیا با مقام حضرت روبه‌رو شویم، ولی این یک طمع خام است، چون تا گرفتار بدن هستیم، به آن تجرّدی که شایسته ارتباط با آن حضرت است دست نمی یابیم، ولی اصل زندگی ما در عالم قیامت و ابدیت است، چه افتخاری از این بالاتر که بتوانیم در جنبه ابدی خود با حضرت در ارتباط باشیم و از نور آن حضرت بهره بگیریم.
ارتباط با آن منصوره آسمانی و فاطمه زمینی، نیاز به یک تجرد کامل دارد، چنانچه روایت می فرماید: صلب پیامبر خدا پس از چهل روز روزه‌داری محل اخذ نور فاطمه‌زهرا شد و لذا برای ارتباط با آن مقام یک تجرد کامل نیاز است، در حالی که ما در این دنیا توجّهات بدنی و غرایز حیوانی و دغدغه جواب دادن به نیازهای دنیایی مان را داریم، که همه ‌و همه مانع آن تجرد کامل می شود، ولی وقتی روحمان به سوی آن دنیا جهت‌گیری کرد و وارد سکرات شدیم، تعلّقاتمان کم می شود و روحمان وحدتِ جهت پیدا می کند و اگر در دنیا به سوی فاطمه‌زهرا جهت‌گیری کرده باشد حالا می تواند به سوی همان مقام سیر کند و إن‌شاءالله آنقدر نزدیک شود که در زیر پرتو نور آن حضرت در ابدیت خود زندگی کند.


عمده آن است که دید خود را نسبت به فاطمه‌زهرا تصحیح کنیم و او را به عنوان یکی از دریچه‌های ورود به عالم غیب بنگریم. در این صورت یک‌مرتبه متوجّه می شوید که عجب! به‌واقع فاطمه محل ظهور بواطن غیب نبوت بوده است. مشکل ما این است که حقایق و انسان‌های قدسی را تقلیل می دهیم و با این‌که امامان معصوم به ما می گویند: با چشم لیلة‌القدری، فاطمه‌زهرا را ببینید، ما نگاه خود را همچنان سطحی نگه میداریم، در حالی که تا ما بالا نیاییم، بالایی ها را بالا نمی بینیم، درست همان کاری را که با معرفت به خدا می کنیم و جنبه صمدیت و حضور حضرت حق در جای جای هستی را تقلیل می دهیم و آن را با یک عقیده ساده خالقیت حضرت پروردگار، توجیه میکنیم.

اگر ما بخواهیم مردم مقام فاطمه‌زهرا را درک کنند، ابتدا باید خودمان و مردم را از زمینی بودن نجات دهیم، تا ابعاد آسمانی مان قوّت بگیرد و بتواند با حقایق آشنا شود و در بین حقایق آسمانی، مقام سرّ‌الله بودن فاطمه‌زهرا آرام‌آرام ظاهر گردد و مددهای غیبیِ آن مجسمه عبودیت، تأثیر خود را بر ما مرحمت کند.

مگر راه ارتباط با خدا چگونه است؟ ابتدا از طریق تفکر متوجّه می‌شوید این مخلوقات خالق میخواهند، ولی آرام‌آرام جهت قلبتان به خدای حیِّ حاضرِ سمیعِ بصیر متوجه می شود و احساس حضور حضرت حق برای قلبتان بیشتر و بیشتر می شود و شروع می‌کنید به استفاده از الطاف الهی. البته این مسیر سال‌ها طول می کشد تا دل را به سوی محبت به حق برسانید و کارتان به جایی می‌کشد که دیگر نمی توانید جهان را بی خدا تصور کنید و به‌واقع دیگر نمی توانید خدا را نفهمید، این به جهت آن است که مسیر را درست شروع کردید و در آن متوقف نشدید. فاطمه‌زهرا شناسی نیز باید در چنین مسیری باشد که ابتدا متوجه حقیقت آسمانی آن حضرت بشویم و سپس جهت جان را به‌سوی آن حضرت بیندازیم و آرام‌آرام بهره بگیریم.

باید خوب بشناسیم و روح را آماده کنیم و نظر کنیم(یعنی بخواهیم).بعد از نظر کردن محبت میاد.
محبت دست ما نیست.مثال همون نور خورشید و پرده.شما نمیتونی نور خورشید را خودت بیاری توی اتاق!!

شما اول باید پرده را کنار بزنی تا نور خورشید وارد اتاق بشه.کنار زدن پرده همان رعایت دوستوران دین و شریعت است.



یاعلی مدد

مقام لیلة القدری فاطمه الزهرا(س) 1


بسم رب الحـــــــــیدر(ع)

مقام لیلة القدری فاطمه الزهرا(س)

واقعیت های عالم به دو صورت هستند.یا به صورت ظاهر و محسوس هستند که با حواس پنج گانه میشه آنها را درک کرد و باهاشون ارتباط برقرار کرد.یا به صورت غیبی و معقول هستند.
همه نمیتوانند با عالم غیب در ارتباط باشند.(الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ) فقط مومنون هستند که میتوانند با عالم غیب در ارتباط باشند.
ممکن است از عالم غیب چیزهایی بدانند ولی ارتباط داشتن با دانستن فرق میکنه.
طبق سوره بقره روح های پروریده شده و زحمت کشیده است که با عالم غیب ارتباط دارند.یافتن حقایق غیبی نیاز به تلاش و همت بیشتری دارد.
نمونه اش خداوند است که هرانسانی به اندازه تلاش و زحمتی که میکشد خدارا دارد.خدا به همین راحتی در دسترس همه نیست.باید زحمت کشید و همت کرد.

انسان هم، ابعادی دارد که خیلی زود در اختیارش قرار میگیرد و ابعاد دیگری دارد که به سختی میتونه در اختیار بگیره.
هم انسان ابعادی دارد که دیر میشه بهشون دست یافت و هم عالم.انسان به اندازه ای که از مادون خود فاصله بگیرد،بزرگ است.بزرگی به نسب و دانش و اطلاعات نیست.
بزرگی به درجه وجودی و میزان فاصله گرفتن از عالم محسوس به عالم معقول یا عالم غیب است.

انسان با رسیدن به ابعاد غیبی خود میتواند با مراتب غیبی عالم ارتباط برقرار کند.با حواس پنچ گانه که خیلی زود در اختیار انسان قرار میگیرد،میتواند با مرتبه محسوس عالم ارتباط برقرار کند.
با قلب و عقل قدسی است که انسان میتواند با مراتب غیبی ارتباط برقرار کند.قلب و عقل قدسی هم به همین سادگی در اختیار انسان قرار نمیگیرد.
مراتب عالیه احتیاج به همت های عالیه دارد.

انسان از همان اول متوجه حقایق غیبی نیست برای همین خدا هدایتگرانی را میفرستند که با حقایق عالم در ارتباط هستند و مارا متوجه آن حقایق میکنند و راه رسیدن به آن حقایق را به ما نشان میدهند.
خداوند با فرستادن شریعت و دین و وحی توسط نبی مارا متوجه حقایق میکند.
یکی از آن حقایقی که وحی ازش خبر داد،فاطمه زهرا (س) است.پیامبر و امامان آن حقیقت را دیدند و به ما خبر دادند.
به اندازه ای که تمرکز و تزکیه و خلوت کنیم میتوانیم به آن مقام نظر کنیم و به اندازه ای که آن مقام را یافتیم و درک کردیم جنبه محسوس و مادون ما محکوم و جنبه معقول و مافوق ما قالب میشود.
کسی که بُعد غیبی اش قالب شود و بُعد دنیایی و محسوس و مادون خود را محکوم کند،جنسش قیامتی میشود تا در قیامت غریبه نباشد.
کسی که در قیامت ،از قیامت غریبه است جهنمی است.

حال اگر بخواهیم به عالم غیب دست پیدا کنیم و ابعاد غیبی وجود ما رشد کند،راهش اینه که به اسرار غیبی عالم توجه کنیم.
یکی از این اسرار فاطمه زهراست.

از امام صادق روایت داریم:
مَنْ اَدْرَکَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتَها فَقَدْ اَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْر
هرکس آن‌طور که باید و شاید فاطمه را شناخت، مسلّماً شب قدر را درک کرده‌ است.

شب قدر یک شب پنهان سال است.یعنی نمیشه در دسترس همه باشد.بالاتر از اونیه که در دسترس هزذهن و فردی باشد.آیا همه کسانی که شب قدر بیدارند میتونند شب قدر را درک کنند؟؟؟

کسانی که روحشون را آماده کرده باشند و ملائکه بر روحشون نازل بشه،آنها شب قدر را درک میکنند.
پس درک شب قدر احتیاج به تزکیه و بصیرت وتعالی دارد.
حد شب قدر،حدی است که برای درک آن یک سال آمادگی میخواهد.مستحب است که در نمازهای یومیه یکی از سوره هارا بعد از حمد،سوره قدر را بخوانید.اینقدر شب قدر ارزش دارد که یک سال آمادگی که هیچی بلکه اگه یک عمر برایش وقت بزاری بازم کم است.
شبی است که به اندازه کل عمر می ارزد."لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ" بهتر از 1000 ماه است.تقریبا 80 سال یعنی یک عمر.تازه 80 سالی که عبادت باشد.

شب قدر اینقدر می ارزد که اگر کسی شب قدر را درک کند،تمام زندگی اش عوض میشود و ملائکه و روح بر قلبش نزل میشوند.نازل شدن ملائکه و روح یعنی روح این فرد آسمانی میشه و جنبه های معنوی وجودش با عالم غیب ارتباط پیدا میکنند.

حالا امام صادق میفرماد که اگر کسی فاطمه را درک کند،شب قدر را درک کرده است.یعنی همه برکاتهایی که شب قدر برای روح انسان دربردارد را از طریق شناختن فاطمه بدست می آورد.

این روایت امام صادق نشان از مقام فاطمه زهرا میدهد.مقام را شناختن احتیاج به تزکیه دارد.چیزهای بزرگ ارزان و به آسانی بدست نمی آیند.
باید این فکر را از سر بیرون کنیم که به همین سادگی میشود فاطمه را درک کرد یا با کتاب و درس و بحث میشود فاطمه را درک کرد.هرکسی بخواهد به راحتی فاطمه را درک کند،الفبای سیروسلوک و معرفت را نمیداند.
باید از خدا مدد خواست که بهمون طاقت و تحمل بده که بتونیم زمان صرف کنیم تا حدی از مقام فاطمه را درک کنیم.
نباید طمع کنیم که در دنیا تمام مقام فاطمه را بتونیم درک کنیم.هرکسی نمیتونه آنطور که باید و شاید مقام فاطمه الزهرا را به طور تمام درک کند.کمتر کسی پیدا میشود ولی باید تلاش کرد تا آمادگی بدست آورد تا به محض اینکه شرایط پیش آمد بتونیم سیر کنیم.
موقع مرگ و احتزار و در برزخ تعلقات کمتر میشه و جهت روح به سویی میرود که در دنیا بیشتر بهش توجه داشته.
حال اگر کسی در دنیا سعی و تلاشش بر این بوده باشه که مقام فاطمه و اهل بیت را درک کنه،جهت روح بعد از مرگ به سوی مقام اهل بیت میره.
حالا اگر کسی در همین دنیا تعلقات را کم کنه مثل اولیای الهی به همان میزان جهت روح به سمت مقام فاطمه سیر میکند.
برای همین در مباحث اخلاقی عرفانی داریم که سعی کنید توجه روحتون و تمرکزتون روی مسائل دنیایی قرار ندید.اگر کسی چیزی گفت به راحتی ازش بگذرید و به دل نگیرید.کینه و حسد نداشته باشید.
همه اینها برای اینه که تعلقات کمتر بشه تا موقعی که روح خواست سیر کنه و بره به سمت چیزی که در دنیا بهش بیشتر توجه داشته و باهاش درگیر بوده،بره به سمت مقام اهل بیت.

از پیامبر روایت داریم که اولین کسی که وارد بهشت میشود،فاطمه است.
جهت روح اگر فاطمی شد،جهت ما به سمت بهشت میشود.
در همان روایت از امام صادق،درک مقام فاطمه را در کنار درک شب قدر می آورد.میتوان برداشت کرد که سنخ توجه به مقام فاطمه باید از سنخ توجه به شب قدر باشد.
توجه نباید به شناسنامه حضرت و نسب و اینا باشد.همچنین توجه نباید صرفا حادثه ها و اتفاقات باشد.
همانطور که درک شب قدر آمادگی میخواهد و یک سال در نماز سوره قدر را میخوانیم و 30 روز روزه میگیریم و در ماه های قبل بخصوص رجب و شعبان روزه های مستحبی میگیریم و از خیلی کارها چشم پوشی میکنیم تا اینکه بتوانیم شب قدر را درک کنیم،مقام فاطمه هم آمادگی میخواهد.


پیامبر اکرم (ص): فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی.
در مورد این حدیث پیامبر قبلا در نکات قبلی کمی بحث کرده بودیم.


پیامبر در جمع اصحاب بود.حضرت امیرالمونین هم آنجا بود.پیامبر سوال کرد که کدوم از شما میدونه که بهترین صفت برای زن چیه؟؟
هیچ کسی پاسخ نداد.
حضرت علی اومد خونه و از فاطمه زهرا همین سوال را پرسید.فاطمه پاسخ داد بهترین زن اون زنیه که خود را از نامحرم بپوشانه و هیچ نامحرمی اونو نبینه.
تا جواب را از فاطمه شنید رفت نزد پیامبر و به پیامبر جواب سوال را گفت.پیامبر گفت از کی یاد گرفتی؟؟
حضرت علی پاسخ داد از فاطمه.
اونجا بود که پیامبر فرمود:فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی...

حالا در مورد خود سوال پیامبر و جواب حضرت فاطمه که بحث طولانی است و جای دیگه باید بحث کرد ولی خود همین حدیث نکات خوبی داره.
اولیای الهی مثل پیامبران و امامان وقتی حرفی میزنند،درواقع یک سروحقیقتی را دیدند و حرف میزنند.
از روی فکر حرف نمیزنند.هرچیزی را که میبینند بیان میکنند نه آن چیزی که به نظرشون درسته.
تمام سخن اهل بیت ریشه در حقیقتی و سری از اسرار دارد.اهل بیت اهل شهود هستند نه اهل فکر!!!

این سوالی هم که پیامبر مطرح کرد سوال آسمانی بود.کسی در جمع اصحاب پاسخ نداد چون اون حقیقتی که پیامبر ازش سوال مطرح کرد را ندیدند.اصحاب کسانی مثل سلمان و اباذر و حضرت علی بودند.همشون اهل شهود بودند.
حتی خود حضرت علی هم حرفی نزد.یعنی حضرت علی هم وقتی نگاه به عالم غیب انداخت،اون سرّ و حقیقتی که پیامبر ازش حرف میزد را ندید.ولی فاطمه زهرا دیده بود.
گاهی خود پیامبر هم حقایق را از فاطمه میگرفت ولی به این معنا نیست که نبوتش را از فاطمه گرفته است!! نه اصلا حرف از مقام و رتبه و اینا نیست که بگیم کی مقامش بالاتره نه..اگه ذهنمون رفت به سمت این موضوعات باید بدونیم که داریم منحرف میشیم.اصن حرف سر این نیست که مقام کی بالاتره.بحث چیز دیگه ای است.در نکات قبلی گفته بودم که تمامشون یک نور و یک حقیقت هستند.

گاهی اولیای الهی چیزهایی از عالم غیب میبینند که اینها شریعت نیست،حقیقت است.نور است.هرچند شریعت نیست ولی شریعت مداران بهش احتیاج دارند.
حضرت موسی پیامبر الوالعزم بود.دارای شریعت و کتاب بود ولی از خدا خواست که بنده صالحی را بهش نشان بده.خدا هم خضر نبی را بهش نشان داد.حال سوال این است که موسی از خضر چی میخواد؟؟
این چیه که خضر دارد و موسی بهش نیاز دارد.اینها اسرار است و کاری به نبوت و امامت ندارد.

این حدیث از پیامبر میخواهد بگوید اگر میخواهی به پیامبر برسی و به دریای پرنشاط نبوت برسی باید حب فاطمه را داشته باشی.بدون شناخت فاطمه این امکان پذیر نیست.
فاطمه زهرا شناختن،شناختن یکی از اسرار غیبی است.

حالا چطوری فاطمه را بشناسیم؟؟؟
ادامه دارد...

یاعلی مدد