عظمت کربلا در عظمت اصحاب حسین(معنای اشک) 2

بسم رب الحیدر(ع)

عظمت کربلا در عظمت اصحاب حسین(معنای اشک) 2

اگر کسی سرَاهل بیت را فهمید و فهمید که امام معصوم کیست و امام معصوم،ولی الله، را شهید کردند.یا دق میکنه و میمیره، یا خدا چون میبینه این فرد تحمل نداره راهی برای شهید شدن جلویش میگذاره ویا باید عزمی بگیره که بتونه این مصبیت را مثل زینب و امام سجاد تحمل کنه.


در زیارت عاشورا میخوانیم:
فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقَامَکَ وَ أَکْرَمَنِی بِکَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ
یعنی خدایا من نمیتونم تحمل کنم. یا باید نباشم بعد از حسین و یا یه تصمیمی دارم که باید آن را عملی کنم.آن هم انتقام گرفتن زیر پرچم امام معصوم است.باید پیام تورا برسونم.


تا محبوب شما هست،باید فداش بشی و یا اگر محبوب شما نبود،یا مثل حمیده و اون پیرمرد شما هم باید نباشی و یا مثل زینب و امام سجاد باید تحمل کنی.این تحمل کردن بخاطر اینه که امام سجاد و زینب میدونند این قضیه کار ازش میاد.
اگر کسی کربلا را فهمید،حب حسین را فهمید،یقین براش ایجاد میشه که از این قضیه ،کار بزرگی برمیاد.

باید برسیم به جایی که بفمیم کربلا کار ازش میاد.ائمه سخت تلاش کردند که کربلا را در تمام ابعاد مطرح کنند.یکی از ابعادش سوزناک کردن کربلاست.

تمام حرکات و سکنات امام حسین برای اینه که کربلا را سوزناک کند.
مرد جنگی داره میره طرف میدان،دختر سه ساله ای میاد و میگه منا بزار روی پاهات.دست بکش روی سر من...نوازشم کن.حالا اذن میرم بری جنگ...اینها الکی نیست...اتفاق نیست....همش حساب شده است.
امام حسین که میدونست لشکر دشمن به علی اصغر آب نمیده،چرا آوردش؟؟؟
اصلا چرا زن و بچه را با خودش آورد؟؟

مداحان کربلا را سوزناک نکردند.بلکه این مداحان ذره از این سوزناک بودن را بیان کردند.
هر صحنه ای از کربلا طوری است که اشک میاره...

حضرت سجاد قبل از ورود به مدینه به لقمان بن بشیر گفت که مرثیه سرایی بلدی؟؟
گفت بلی.
امام فرمود برو مدینه و برای مردم مرثیه بخون و مصیبت مارا ذکر کن.
چرا امام سجاد میفرماید شعر؟؟ از همین جا میشه فهمید که شعر ظرفیت بیشتری برای عواطف سازی دارد.

کربلا اشک و گریه دارد،نه اینکه بهش گریه بدیم.

خود اهل بیت یه وجه کربلا را اشک قرار دادند.چرا؟؟ چون باید با قلب به کربلا نظر کرد تا امام هم بر قلب ما نظر کنه.
اگه به من بگویید خوب باش نمیتونم ولی اگه دوست داشتن خوبی ، تو دلم افتاد،دیگه نمیتونم بد باشم.
باید راهی پیدا شود که با حسین هم احساس شویم، تا عشق در صحنه بماند.
باید با قلب با حسین ارتباط برقرار کرد نه با عقل.فلاسفه هیچی از کربلا نمیفهمند.
منظور از اینکه با عقل نباید ارتباط برقرار کرد،این نیست که عقل را کلا بزاریم کنار.نه...قلب فوق عقل است.
قلب مانند احساسات و خیالات نیست که فقط احساس در صحنه باشه.قلب وقتی بیاد در صحنه کل وجود آدم که زیرمجموعه اش عقل هم هست میاد.

حالا چرا باید با اشک با امام حسین ارتباط برقرار کرد؟
گریه برای خدا و برای اولیای خدا انسان را اصلاح میکند. این متدینین نماز شب خون را می بینید که بعد از 10 سال نماز شب خوندن،وقتی حجاب براشون کنار رفت شروع میکنند به تضرع و گریه کردن.

چون وقتی حجاب بره کنار و حقایق آشکار بشه،اشک هم میاد.اشک عبارت است از توجه به حقایق و طلب اتصال به اون حقایق.

ولی نکته اینجاست که متدینین باید 10 سال زحمت بکشند تا حجاب براشون بره عقب و اشک و گریه هم شروع بشه ولی امام حسین راه میان بره.

امام حسین تجسم اون حقایق است که خیلی راحت تر میشه به وسیله امام حسین اون اشک و گریه هم بیاد.

آیت الله جوادی نکته ای میگفت که :
باید خود را نبینیم و متواضع شویم تا گریه بیاد چرا که گریه یک نمونه از خود گذشتن و تواضع است.
امم علی با ذولفقار عمربن عبدود را کشت ولی با گریه ،تکبر را کشت.

مرض روح را با اشک برای حسین باید جبران کرد تا حب حسین در قلب ما وسیله ای برای فدا شدن برای حسین شود.
گریه و اشک باعث نورانی شدن قلب و تصمیم های بزرگ گرفتن است.
دیدی یه شخصی براش خیلی سخته که خمس بده ولی ماه محرم که شد خیلی راحت از مال دنیا میگذره.اشک برای معشوق باعث میشه که تو هم مثل معشوق بشی.
در این صورت آیا فرد میتونه گناه بکنه؟؟؟

گریه، تجلی عشق به حقیقت است.


یا علی مدد