شرایط درخشندگی اولیاء الهی

بسم رب الحـــــــــــیدر(ع)

شرایط درخشندگی اولیاء الهی

خداوند می فرماید:
«وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِینَ وَکَفَى بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا»
یعنی؛ برای هر پیامبری اینچنین قرار دادیم ، دشمنانی را از مجرمین و گناهکاران، و پروردگار تو به عنوان هدایتگر و یاری دهنده کافی است.

پس در نظام عالم کسانی از گناهکاران هستند که دشمن پیامبران و اولیاء الهی هستند؛ ممکن است بپرسیم چرا چنین است، ما بحمدلله علّت آن را می شناسیم، چون ما بعد از حادثه‌های بزرگ تاریخی قرار داریم و بعد از هزار و چهارصدسال بسیاری از ابعاد این سنت برای ما روشن است که اوّلاً؛ دشمنی گناهکاران با انبیاء و اولیاء الهی آنچنان نیست که کار به نفع گناهکاران تمام شود، بلکه آن‌ها با همه دشمنی که اِعمال می کنند، به زباله‌دان تاریخ سوق داده میشوند.
ثانیاً؛ بسیاری از عظمت‌های اولیاء الهی در راستای دشمنی گناهکاران به نمایش می آید.

راستی اگر معاویه و خوارج نبودند، چگونه عظمت‌های پنهان علی به نمایش می آمد.
آری؛ درست است که امثال معاویه و خوارج با سوء‌اختیار خود دشمنی کردند، ولی این دشمنی آنچنان نبود که مقابل ارادة الهی باشد، و مانع تشعشع عظمت اولیاء الهی گردند، به طوری که امروز بیشتر از دیروز بشریت متوجّه عظمت و عزّت اهل‌البیت شده‌اند و به نظر بنده حضرت‌زهرا آرام‌آرام در افق آینده در حال طلوع کردن هستند، هر چند دشمنان این خانواده خوش ندارند.
شما ملاحظه می کنید که اگر نقشه‌های دشمنان اهل‌البیت پیامبر عملی شده بود الآن نه از شیعه خبری بود و نه از اسلام، و در جای دیگر باید روشن شود که همین اسلام اهل سنّت نیز در پرتو وجود اهل‌البیت ماندگار شد و ائمه چهارگانه اهل سنّت به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت‌تأثیر ائمه معصومین هستند.

نکته‌ای که مایلم در باره آن فکر کنیم این است که سنّت خدا در برخورد با اهل‌الله، سنّت خاصی است. یعنی آنچه در مورد خاندان پیامبرخدا پیش آمد در جای خود یک سنّت است و نه یک حادثه اتّفاقی، و ما آنچه را که گذشته است یک قاعده می دانیم نه یک حادثه اتفاقی. اگر این مطلب را به خوبی و با دقت تمام مورد توجه قرار دهید از ظاهر حوادث به سنت الهی نظر می کنیم و عبرت‌ها خواهیم گرفت.
گاهی می گوییم اگر سقیفه بنی ساعده درست نشده بود، و اگر علی حاکم شده بود، خوب بود، چون دیگر نمی آمدند خانه دختر رسول خدا‌ را آتش بزنند و مشکلات بعدی، مثل شهادت امام حسین پیش نمی آمد، آری چقدر خوب بود که این انحراف‌ها پیش نمی آمد، ولی به نظر شما آنچه واقع شد طبق آیه‌ای که عرض کردم، خودش یک قاعده نیست که خداوند در رابطه با اولیایش اجراء می کند تا در آن شرایط، گوهر وجودی آن‌ها به تمامه بدرخشند و از طریق این درخشندگی مردم نور بگیرند؟

در قرآن داریم:«وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَآ آتَاکُم»؛ یعنی اگر خدا می خواست که شما امّت واحدی شوید، این کار را می کرد، ولی می‌خواست شما را در آنچه به شما داده بیازماید.

و یا می فرماید:«وَلَوْ شَاء‌اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ»؛ یعنی اگر می خواستیم آن‌ها را در مسیر هدایت جمع می کردیم، پس از نادانان نباش.

در واقع در این نوع آیات می خواهد بفرماید ما نخواستیم غیر از این بکینم. حالا خودتان متوجّه‌اید که خداوند حق است و از او جز حق صادر نمی شود، پس هر چه خدا از این زاویه اراده می کند، حق است و حکمت و مصلحتی را دنبال می نماید، حال ببینید چرا حق در آن برهه از تاریخ به این شکل واقع شد.

البته نمی خواهم اشعری‌گری پیشه کنید و نتیجه بگیرید، چون هر چه خدا بکند حق است، پس آنچه واقع شد خوب است و نمی شد غیر از آن بشود، هرگز از چنین آیاتی نباید چنین نتایجی را گرفت، بلکه باید متوجّه بود که عالم نظام‌مند است، و خداوند می خواهد بفرماید نظام الهی با آرزوهای افراد تحقّق نمی یابد بلکه در جای خود قواعدی دارد، همچنان‌که باید شرایط امتحان انسان‌ها فراهم شود، باید شرایط طوری باشد که اهل‌البیت نمایش ایمان بشوند و از این زاویه آنچه نسبت به آن ذوات مقدسه واقع شد، نه تنها مصیبت نیست، بلکه یک دنیا عبرت است و یک بصیرت وسیعی را به دنبال دارد و موجب هدایت انسان می‌شود و شما در این صحنه تاریخ باید با نظر به آن واقعه بهره‌ها بگیرید و ایمانتان به سنن ثابت و لایتغیر الهی محکم شود.

این‌ها وسیله هدایت ما می شوند، پس طبق این عرض، نه تنها مصیبت‌هایی که بر حضرت زهرا وارد شد او را محو نکرد، بلکه فاطمه در این شرایط درخشید، و درخشش او را انسان‌های طالب هدایت دیدند و فهمیدند و توشه راه هدایت خود قرار دادند، همچنان‌که امیر‌المؤمنین در شرایط سختِ بعد از رحلت رسول خدا درخشیدند و در این شرایط و در چنین درخششی بود که دشمنانشان با همه تلاشی که کردند و می کنند، بی رنگ و پوچ شدند و می شوند. این حوادثِ به ظاهر مصیبت‌بار عامل نمایش زشتی کار دشمنان آن‌ها و موجب ظهور رحمت و نورانیت خود آن‌ها می شود.

به خوبی در متن تاریخ روشن شد که دشمن آن‌ها موفق نشد، هر چند تلاش کرد شکست خود را پنهان کند. ای کاش این نکته برای بشر امروز روشن شود تا به جای این‌که تحت‌تأثیر تبلیغات پوچ قرار گیرد با حقیقت هم‌عهد شود و بفهمد حقیقت پایدارترین بُعد عالم هستی است.


یاعلی مدد