قسمت دوم
مقام اهل بیت(ع)
عنایت دارید که پیامبر(ص) در زمان حیات خود امام نیز هستند، زیرا در قرآن میفرماید:
«وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ وقتی ابراهیم را پروردگارش به صورتهای گوناگون امتحان نمود و او همهی آن امتحانات را به خوبی پشت سرگذاشت پروردگارش فرمود: من تو را برای مردم امام قرار دادم.
حضرت ابراهیم(ع) به خدا عرض میکند « وَمِن ذُرِّیَّتِی» آیا از فرزندان من کسی به
امامت خواهد رسید؟ «قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی
الظّالِمین»؛ یعنی از فرزندان تو آنها که ظالم نیستند و هیچ
نحوه ظلمی در شخصیتشان نیست، این مقام را خواهند داشت، با توجه به اینکه پیامبر
اسلام(ص)هم فرزند ابراهیم(ع) هستند، و به اعتبار آنکه قرآن در موردشان میفرماید:
«وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى»؛ او هیچ
سخنی را از سر میل خود نمیگوید و همهی سخنانش مطابق وحی الهی است، پس پیامبر
اسلام (ص)حتما امام نیز هستند
و بعد از پیامبر(ص) با توجه به اینکه
آیهی تطهیر در مورد اهلالبیت(ع) نازل شده و همگی فرزندان حضرت
ابراهیم (ع)هستند، پس ائمه(ع) همه مقام امامت را دارند .
امام رضا(ع) در وصف آن مقام میفرمایند: «عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ اَهْلِ زَمانِهِم و قال الله عزّوَجلّ؛ «أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ یَهِدِّیَ إِلاَّ أَن یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» علم امام فوق علم مردم زمانش است، همان علمی است که خداوند با «یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ» آن را معرفی کرد، شما را چه شده، چگونه نسبت به جایگاه امام قضاوت میکنید؟
اگر علم امام علمی مفهومی و اکتسابی بود و به تدریج بهدست میآمد، به همان اندازه که هنوز وجوهی از علم را کسب نکرده بود، انسانها در گمراهی قرار میگرفتند. لذا حضرت رضا(ع) در ادامه میفرمایند: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَدٌ وَ لَا یُعَادِلُهُ عِدْلٌ وَ لَا یُوجَدُ لَهُ بَدِیلٌ وَ لَا لَهُ مَثِیلٌ وَ لَا نَظِیرٌ، مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ کُلِّهِ مِنْ غَیْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اکْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُتَفَضِّلِ الْوَهَّاب» امام یگانهی روزگار خود میباشد، نه اَحدی به او میرسد و نه عالِمی با او برابری میکند... تمام برتری به او اختصاص یافته بدون آنکه او به دنبال آن باشد و آن را کسب کرده باشد، بلکه کمالات او اختصاصی است از خدای وَهّاب و بخشندهی فضیلتها.
نقش امام معصوم در حیات شریعت
موضوع جایگاه و ضرورت وجود امام در بحثهای علم کلام مفصلا بحث شده است. آنچه بنده میخواهم خدمت عزیزان تأکید کنم در این رابطه است که بشر با نبوت و امامت زنده است و میتواند تاریخ خود را به شکل صحیح جلو ببرد، همه چیز گواهی میدهد که دین اسلام بدون امام، آن طور که باید و شاید در جامعهی اسلامی مؤثر نخواهد بود و نمیشود از نتایج و برکات آن بهرهمند شد، برای روشنشدن مطلب دو نکته را خدمتتان متذکر میشوم.
1- ابتدا حدیثی را که از رسول خدا (ص)نقل شده و شیعه و سنی آن را قبول دارند نقل میکنم و بعد به سراغ نتیجهگیری اجتماعی آن میرویم.
پیامبر(ص) فرمودند: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»
اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. مرگ جاهلیت یعنی مرگ شبیه مرگ بتپرستان.
پس نقش امام آنچنان مهم است که بدون معرفت به او حتی با
بودن شریعت الهی بین مسلمانان، باز حیات انسانها شبیه حیات جاهلیت و بتپرستان
خواهد بود که مرگ آنها شبیه مرگ بتپرستان میشود. با دقت در مفاد این روایت و
این که این روایت را وقتی رسول خدا(ص) فرمودهاند که قرآن
نازل شده بود و سیرهی آن حضرت مدّ نظر مسلمانان بوده است، با اینهمه میفرمایند:
اگر امام زمان خود را نشناسید به مرگ جاهلیت مردهاید، مردن به جاهلیت یعنی مردن همراه
با عصبیت و شرک. شاید در ابتدا انسان باور نکند موضوع شناخت امام این اندازه حساس
است ولی وقتی به آیات قرآن توجه می کنیم و تأکیدهای آن را در این موضوع میبینیم
حساسیت مسئله بهتر روشن میشود.
قرآن در موضوع امامتِ بعد از نبیالله (ص)میفرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ
إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ
النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ»
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً به مردم برسان! واگرچنین نکنى - و اگر آنچه باید در غدیر اعلام کنی اعلام نکنی-
رسالت پروردگارت را انجام ندادهاى! - و ماموریتت را به نتیجه
نرساندهای- خداوند تو را از مردم، نگاه مىدارد؛ و خداوند نمیگذارد
جمعیّت کافران به مقصد خود برسند.
باید پرسید اعلام امامت علی(ع) در غدیر چه موضوع مهمی را در بر دارد که اگر انجام نشود نبوت به
ثمر نمیرسد؟
این اندازه تأکید بر امامت بعد از نبوت نشان میدهد اگر کنار برنامهی الهی مجری تضمین شدهای نباشد آن برنامه به نتیجه نمیرسد و بشریت به کمالی که باید از طریق دین به آن دست یابد، دست نمییابد. اکثر قریب به اتفاق مفسرین در این مورد نوشتهاند که آیهی فوق در روز غدیر نازل شد و به تعداد 119 نفر از صحابه اذعان دارند که پس از نزول آن آیه، رسول خدا (ص)خطبهی مشهور غدیر را فرمودند که: «مَنْ کُنْتُ مُولاهُ فَهذا عَلِی مَولاه، اللّهُمَّ وٰالِ مَنْ وٰالاهُ، وَ عٰادِ مَنْ عٰاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» هرکس من سرپرست و ولی او هستم پس این علی هم سرپرست اوست. خداوندا! ولایت کسی را بر عهده بگیر که او ولایت علی را بر عهده دارد و دشمن باش کسی را که علی را دشمن دارد و یاری کن کسی را که علی را یاری کند و یاور مباش کسی را که علی را یاری نکند.
به گفتة علامه امینی«رحمةاللهعلیه» آنچنان سند این روایت در متون روایی اهل سنت محکم است که اگر بنا باشد حدیث غدیر مورد شبهه قرار گیرد، در دنیا هیچ امری قابل اثبات نیست، چون هیچ قضیهای مانند قضیهی غدیرِ خُم روایات و اسانید ندارد.
مولوی در این باره میگوید:
زیـن سبـب پیغمبـــر بــا اجتــهاد |
نام خود و آنِ علی مولا نهـــاد |
گفت: هرکس را منم مولا و دوست |
ابن عمّ من علی، مولای اوسـت |
کیســت مـولا، آنکـه آزادت کنـــد |
بنــد رِقیّــت زپایـت بـرکنــــد |
چون به آزادی نبوت هادی اســت |
مؤمنان را زانبیاء آزادی اســت |
ایگروه مؤمنـــان شادی کنیـــد |
همچو سرو و سوسنآزادیکنید |
اشعار حسّانبن ثابت در مورد غدیر که همان روز سروده
و خدمت رسولخدا (ص)عرضه میدارد، شرایط روحی و
فکری و فرهنگی آن زمان را نشان میدهد که به عنوان نمونه نظر شما را به چند بیت آن
جلب مینماییم.
یُنــادِیهِمْ یَـوْمَ الْغَدیرِ نَبِیُّهُـمْ |
بِخُـمًّ فَاسْمِعْ بِالرَّسُـولِ مُنادِیا |
در روز غدیر خم، پیغمبرِ این قوم، قوم را ندا میکند، و چقدر ندای این پیغمبر که منادی است، شنوا کننده است.
وَ قَدْ جاءَهُ جِبْرِیلُ عَنْ اَمْرِ رَبِّهِ |
بِاَنَّکَ مَعْصُــومٌ فَلا تَکُ وانِیـا |
در حالی که جبرائیل به امر پروردگارش آمده بود و چنین اعلام کرده بود که تو در مصونیت خدا هستی، پس در ابلاغ امر سستی مکن.
وَ بَلِّغْهُمْ ما اَنْزَلَ اللهُ رَبُّهُمْ اِلَیْک |
وَ لا تَخْـشَ هُنـاکَ الْاَعـادیـا |
و برسان به مردم آنچه که از طرف پروردگارشان به تو نازل شده، و در آنجا از دشمنی دشمنان مترس.
تا آنجا که در ادامه میگوید:
فَیا رَبِّ اُنْصُر ناصِرِیهِ لِنَصْرِهِم |
اِمامَ هُدیً کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیاجِیا |
ای پروردگار من! تو کسانی را که علی را یاری میکنند، به جهت یاری کردنشان یاری کن، آن پیشوای هدایت است که همچون ماه شب چهاردهم ظلمتها را میشکافد و تاریکیها را نور میبخشد.
آیات و روایات همه از نقش اساسی امام معصوم در تبیین دین و نمایش جلوهی اجرائی آن خبر میدهند و بدون تحقق چنین مسئلهای عملاً دین نمیتواند به کمک مسلمانان بیاید و نتیجهی لازم را بدهد. دین یک برنامهی تضمینشدهی الهی است و پرورش امام، از طرف خدا برنامهی خدا است برای به اجرا درآوردن آن دین.
خداوند
به پیامبرش فرمود: اگر علی(ع) معرفی نشود و اجرای دین توسط
امامی معصوم از اهل بیت عصمت و طهارت انجام نگیرد، دین به ثمر نرسیده است و یک دین
نیمهکاره است.
ابوسعید خُدری میگوید: به خدا سوگند که هنوز از زمین غدیر حرکت نکرده بودیم که آیه نازل شد؛ «اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْاِسْلامَ دِینـاً»یعنی حال که شرایط ادامهی دین - توسط انسان معصوم- فراهم شد، کفار از نابودکردن اسلام مأیوس شدند، دیگر نگران آنها نباشید بلکه از من بترسید و ترس خدا را در جان خود تقویت کنید، امروز دین شما را کامل کردیم و نعمت خود را تمام نمودیم و راضی شدیم که چنین اسلامی دین شما باشد.
چون موقعی کافران از براندازی اسلام مأیوس میشوند که جامعهی اسلامی رهبری شایسته داشته باشد، نفرمود وقتی شریعت در میان جامعه اسلامی نباشد کافران مأیوس میشوند بلکه بحث بر سر مجری معصوم است، زیرا موقعی آیهی «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ»؛ نازل شد که مدتها قبل از آن مردم نبوت را پذیرفته بودند، پس معلوم است اگر مدیریت جامعهی اسلامی در دست انسانهایی باشد که با حقیقت دین مرتبط نیستند زمینهی تحریف دین از بین نمیرود و شریعت در عین اینکه در بین جامعه مطرح است آنطور نیست که جریان کفر نتواند به اهداف خود برسد.
شریعت الهی وقتی به اهداف خود میرسد و مسلمانان را به کمالات لازم میرساند که رهبر جامعهی اسلامی انسان معصومی باشد که بتواند انواع حیلهها را بشناسد و نگذارد اهداف اصلی دین به حاشیه رود. در آن صورت است که دین به عنوان راهکاری فعّال سرمایهی زندگی بشر میگردد در حالیکه بدون امامت یعنی بدون مجری معصوم دین به یاری بشر نمیآید بلکه در خدمت حاکمانی قرار میگیرد که بخواهند در زیر پوشش دین به اهداف خود دست بیابند. در همین راستا شما امروز شاهد آن هستید که حاکمان جوامع اسلامی را انسانهای سکولار اداره میکنند که هیچ حساسیتی نسبت به حقیقت دینداری ندارند و لذا به راحتی کافران برای جهان اسلام تصمیم میگیرند، چنین دینی آنقدر حرف ندارد که بتواند با کفر و نقشههای آن مقابله کند.
یاعلی مدد