اسلامِ دنیایی شده




با غفلت از ارزش تقوا و پشت کردن به انسان های قدسی، به مرور روحیه ای به میدان آمد که با پاسداری از ارزش ها سرِ جنگ دارد و از هر حامل ارزشی که به بالاتر از دنیا فکر کند متنفّر است.

روحیه ای که پیامبر خدا را در همه ی ابعاد معصوم نداند در حرکات و گفتار خلیفه دوم می توان مشاهده کرد . کتاب صحیح مسلم نقل می کند که: پیامبر در حال احتضار بودند ، فرمودند : بیایید تا نوشته ای برای شما بنویسم که هرگز پس از این گمراه نشوید و کاغذ و قلم خواستند . تاریخ گواه است که عمر گفت: این فرد -اشاره به پیامبر - هذیان می گوید.

یعنی پیامبری را که قرآن درباره اش می فرماید :"ما ینْطِقُ عن الْهوی" سوره ی (نجم، آیه ی 3)هرگز از روی میل خود سخن نمی گوید و هرچه می گوید حقّ است ،خلیفه ی دوم درباره ی آن حضرت گفت:اِنَّ الرَّجیلَ لیهجر.این مرد هذیان می گوید. بعد ادامه می دهد و می گوید" حسبنَا کِتَاب الله" کتاب خدا ما را کافی است. یعنی ما از پیغمبر توصیه و راهنمایی نمی خواهیم.


مگر کتاب خدا نمی گوید باید از پیامبر اطاعت کنید؟ می فرماید:" یا أَیها الَّذِینَ آمنُواْ أَطِیعواْ اللّه وأَطِیعواْ الرَّسولَ و أُولِی الأَمرِ مِنکُم" ای مؤمنان خدا را اطاعت کنید و رسول و اولی الأمر خود را نیز اطاعت نمایید...

و یا مگر قرآن نمی فرماید:" أَنزَلْنَا إِلَیک الذِّکْرَ لِتُبینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم ولَعلَّهم یتَفَکَّرُون ی پیامبر ! ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم شرح و تبیین نمایی، تا تفکر کنند. پس چرا دستور پیامبر نادیده گرفته می شود؟

با دقت بر این نکات است که می توان گفت در تفکری که از سقیفه شروع شد، قرآن وسیله ای برای امور دنیایی است و لذا آن جا که تصور می کنند قرآن جواب گوی امور دنیایی که آن ها برای خود تنظیم کرده اند نیست، دستورات آن رعایت نمی شود.



یا علی مدد