بخش دوم-خصیصه خاص سید الشهدا -شرح کتاب فروغ شهادت(مرحوم حاج شیخ سعادت پرور)

بسم رب الحــــــــیدر(ع)




بخش دوم

خصیصه خاص سید الشهدا


در روایات بسیاری است که سید الشهدا از اول خلقت تا خاتم انبیا مورد توجه خداوند و انبیا و اوصیا بوده است و همه از او یاد کرده اند.
چرا از امام حسین(ع) قبل از خلقتش و بعد از خلقتش و تا قیامت یاد میشود؟؟
چرا همه موجودات اهل زمین و آسمان برای او گریسته اند؟؟

در زیارت عاشورا میخوانیم:
یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتْ وَ. عَظُمَتِ الْمُصیبَهُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ
یا اباعبدلله،سوگ و مصیبت تو بر ما و بر همه ی اهل آسمان ها و زمین،عظیم و سنگین است.

تاثیر توجه به مقام نورانیت در اعمال
اگرچه مقام و منزلت هر نبی و ولی به میزان توجه او به مقام نورانیت است و رسول اکرم و اهل بیت چون توجه تام و تمام به مقام نورانیت دارند از همه پیامبران افضل و برتر هستند اما باید توجه داشت که توجه هر انسانی به مقام نورانیت،آثاری در ظاهر شدن اعمال عبادی،قلبی و جوارجی او دارد که اگر مقتضای ظهور آن،به حسب موقعیت زمانی برای او ایجاد شود و بتواند آن آثار را در مرحله ی عمل ظاهر سازد(به هر اندازه که بتواند و شرایط اقتضا کند) برای او در بهشت و عالم اعلی،مقام و منزلت حاصل خواهد شد زیرا با توجه به کتاب و سنت،آن چه در آخرت به هر کس داده میشود،به حساب پیاده کردن داشته ها و کمالات فطری و ظهور دادن اعمال در این عالم است نه به حساب داشته و مستقر بودن بر فطرت توحیدی و ولایت.

در این قاعده هیچ فرقی بین نبی و ولی و دیگر مومنان نیست.
به طور مثال کسی خصلت شجاعت دارد.اگر شرایطی ایجاد شود و جنگی پیش آید که این فرد شجاعت خود را ظاهر کند،این کمال است ولی صرف داشتن شجاعت،کمال اعلی نیست، هرچند خوب است.

مثلا مقام تسلیم و توکل و رضا و ... که از آثار مقام نورانیت است،به هر اندازه که در شخص بیشتر ظاهر شود،برای او مقام و منزلت بالاتری در بهشت خواهد بود.




ویژگی سیدالشهدا نسبت به دیگر اولیا
با توجه به این مقدمات اگر چه هر کدام از پیامبران و اولیای الهی به اقتضای امرالهی و نسبت به شرایط زمانی و مکانی و ... که داشته اند و نیز به اقتضای وظیفه،گوشه ای از کمالات و فضایل ذاتی خود را به ظهور رسانده اند ولی گویا شرایط زمان امام حسین(ع) به گونه ای بوده است که موقعیت بیشتری برای به ظهور رساندن آن مقام نورانیت برای ایشان فراهم شده است و امر خدا هم نیز تاکید بیشتری در پیاده شدن آن کمالات داشته است.
به همین ترتیب امام حسین(ع) به آن اقتضا و اراده خداوند پاسخ مثبت داده و نسبت به دیگر اولیاء در هر دوعالم دارای ویژگی خاص و منحصر به فردی شده است و تنها اوست که دارای چنین خصیصه ای است هرچند پیامبر اکرم و امام علی(ع) از او افضل تر باشند.
افضل تر در اینجا به این معناست که اول پیامبر اکرم بود که به مقام نورانیت رسید و به تبع او،امام علی(ع) و دیگر ائمه به آن مقام رسیدند و از لحاظ باطنی همه آنها یک نور هستند(کلنا نور الواحد) ولی برحسب به ظهور رساندن آن مقام نورانیت در این عالم،فضلیت امام حسین(ع) بالاتر است و هیچ کسی به پای امام حسین(ع) نرسیده است.

شرایطی که امام حسین(ع) در آن قرار داشت،دیگر اهل بیت آن شرایط برایشان ایجاد نشد و خواست خدا بود که این اقتضا برای امام حسین(ع) فراهم شود چنانچه اگر دیگر امامان معصوم در شرایط امام حسین(ع) قرار میگرفتند،همان کاری را انجام میدادند که امام حسین(ع) انجام داد.
بسیاری از کمالات و فضایل باید در مصیبت و سختی ظهور پیدا کند و برای همین است که کربلا و آن همه بلا و سختی،باعث شد که امام حسین(ع) آثار مقام نورانیت و مقام ولایت مطلق کلیه را به تمام معنا در برابر آن مصیبت عظیم به ظهور برساند.

در نکته قبلی مثال موج و دریا و نقطه و کلمات گفته شد و معلوم شد که امام معصوم دارای مقام ولایت مطلق کلیه است به طوری که در متن و کُنه وجودی همه موجودات حضور دارد و به عبارتی دیگر همه موجودات کلمات خداوند هستند و کلمات هم از نقطه تشکیل میشود و نقطه در همه ی کلمات حضور دارد چنانچه حضرت علی(ع) میفرماید: همه قرآن در سوره حمد است و سوره حمد در بسم الله جمع میشود و همه ی بسم الله در "ب" قرار داد و من نقطه "ب" هستم.

همانطور که اگر نقطه نبود،کلمات هم نبودند اگر امام معصوم و ولی خدا نبود،موجودات نبودند،پس در واقع ولی خدا و انسان کامل،واسطه ی فیض است.
واسطه ی فیض بودن یعنی واسطه همه ی کمالات و در واقع هرچیزی که به ما میرسد از طرف انسان کامل است و قوام و بودن هر موجودی به ولی خدا و انسان کامل بستگی دارد.
شاید بشود فهمید که چرا همه موجودات برای امام حسین(ع) گریه کردند و آسمان تیره و تار شد،چون به قوام و هستی خودشون یعنی امام حسین(ع) مصیبت وارد شد و ولی خودشون را از دست دادند.

درسته که بقیه ائمه هم واسطه فیض بودن و شهادت آنها هم برای همه موجودات سخت بود ولی این یک قاعده است که هر موجودی به دنبال کمال مطلق است و هرچه کمال بشتر و بالاتری را ببیند،بیشتر عاشق او میشود.

حال امام حسین(ع) در کربلا،کمالات مقام نورانیت را به تمام معنا به نمایش گذاشت و ظهور داد و از دست دادن این امام معصوم که همه کمالات را به عرصه ظهور گذاشت،سخت بود چنانچه ملائکه به خداوند شکایت کردند که دیگر بس است،ما طاقت دیدن چنین صحنه هایی نداریم...


این که میگویند آسمان تیره و تار شد،یک سخن ذوقی و ادبی نیست بلکه واقعا چنین شد و اگر کسی چشم قلبش باز شده باشد،در آن روز دید که آسمان تیره و تار شد و همه اهل آسمان ها و زمین گریان شدند.

خصائص امام حسین(ع) در روایات


1. پس از آن که رسول اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- در زمان کودکىِ سیّدالشّهدا- علیه ‏السّلام- خبر شهادت ایشان را به امّ‏ سلمه مى ‏فرماید، امّ‏ سلمه عرض مى ‏کند: «از خداوند بخواهید که این امر از وى دور شود.» حضرت در جواب مى‏ فرماید:

«خواستم، ولى خداوند- عزّوجلّ- به من وحى فرمود:

«أَنَّ لَهُ دَرَجَةً لا یَنالُها أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقینَ ...»

مقامى براى اوست که هیچ یک از آفریده‏ ها به آن نخواهند رسید.


بیان:

واضح است که توسعه‏ ى جمله‏ ى‏ «لا یَنالُها أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقینَ»، همه‏ ى آفریده‏ ها، حتّى پیامبران و اولیاى الهى و ملایکه‏ ى مقرّبین را در برمى‏ گیرد. و این خود، بیانگر گفتار گذشته‏ ى ما در خصیصه‏ ى خاصّ آن بزرگوار است.



2. پس از حالت رؤیایى که سیّدالشّهدا- علیه‏ لسّلام- جدّ بزرگوارش را در کربلا زیارت کرد، به اصحاب و نزدیکان فرمود: جدّم رسول‏ اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- را با عدّه اى از اصحابش دیدم که به من فرمود:

«یا بُنَىَّ! أَنْتَ شَهیدُ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَدِ اسْتَبْشَرَ بِکَ أَهْلُ السَّماواتِ وَ أَهْلُ الصَّفیحِ الْأَعْلى فَلْیَکُنْ إِفْطارُکَ عِنْدِى اللَّیْلَةَ ...»

اى پسرم! تو شهید آل محمّدى، و اهل همه‏ ى آسمان‏ها و اهل آسمانِ بالا، به قدومت خوشحال خواهند شد، پس امشب افطارت نزد من باشد ...


بیان:

اطلاق شهید آل محمّد به ایشان، در حالى که بیشتر و یا همه ‏ى آل محمّد- علیهم‏ السّلام- به واسطه‏ ى شمشیر و یا سمّ‏ شهید شده‏ اند، خالى از ظرافت نیست.



3-امام صادق(ع):
بَیْنَمَا رَسُولُ اَللهِ صلّی‌الله علیه وآله فِی مَنْزِل فَاطِمَةَ،وَالْحُسَیْنُ فِی حِجْرِه،إذْبَکَی وَخَرَّسَا جِداً
ثُمَّ ‌قَالَ: یَا فَاطِمَةُ! یَا بِنْتَ‌ مُحَمَّدٍ! إنَّ ‌الْعَلِیَّ‌ اْلأعْلَی ‌تَرَآئی لِی فِی بَیْتِکَ هَذَا فِی سَاعَتی هَذِهِ،فِی‌أحْسَنِ صُورَةٍ،وَأهْیَأ هَیْئةٍ،فَقَالَ لِی:یَامُحمَّدُ! أتُحِبُّ الحُسَینَ ؟!
قلتُ یا ربِّ قرِّةُ عَینِی وَ رَیْحَانَتیِ،وَثَمَرَهُ فوُّادِی،وَجَلْدَةُ مَابَیْنَ عَیْنِی!
فَقَال لی :یَامُحمَّدُ، وَضَعَ ‌یَدَهُ ‌عَلَی‌ رَأسِ‌ الْحُسَیْنِ‌ عَلَیْهِ‌السَّلامُ: بُورِکَ مِنْ مَوْلُودٍ! عَلَیْهِ بَرَکَاتِی، وَ صَلَوَاتِی، وَ رَحْمَتِی، وَ رِضْوَانِی! وَ نِقْمَتِی، وَ سَخَطِی، وَ عَذَابِی، وَ خِزْیِی، وَ نَکَالِی عَلَی مَنْ قَتَلَهُ وَ نَاصَبَهُ وَنَازَعَهُ!
أماإنَّهُ سَیِّدُالشُّهَدَآءِ مِنَ الأوَّلِینَ وَالْأَخِرِینَ فِی الدُّنْیَا وَالْأخِرَةِ، وَسَیِّدُ
شَبَابّ أهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ أجْمَعِینَ. وَأبُوهُ أفْضَلُ مِنْهُ وَخَیْرٌ. فَاقْرَأهُ السَّلامُ وَبَشِّرْهُ بِأنَّهُ رَاَیةُ الْهُدَی، وَ مَنارُ أوْلِیَائی، وَ حَفیظیِ، وَ شَهِیدِی ‌عَلَی خَلْقِی، وَ خَازِنُ عِلْمِی، وَحُجَّتِی عَلَی أهْلِ السَّمَوَاتِ وَأهْلِ الْأرَضِینَ وَالْثَّقلینْ:الجِنِّ وَالْإنْسِ.


زمانی رسول خداصلّی الله علیه وآله در منزل فاطمه بودند،وحسین در دامنشان بود،که‌ناگهان گریستند؛وبه‌حال سجده برروی زمین افتادند؛ وسپس گفتند: إی فاطمه!إی دختر محمّد! خداوند علی اعلی ، خودش رابه‌بهترین صورتی ونیکو ترین هیئتی درهمین خانه تو،ودرهمین ساعت،به من‌نشان داد؛بطوریکه درنظرداشت من اوراببینم؛ وبه من گفت:إی محمّد! آیاتو حسین رادوست داری؟!

من گفتم:ای پروردگار من! او موجب طراوت وتازگی وتری وخنکی چشم من(نور چشم من)است؛ ونوگل خوشبوی بوستان من،وثمره دل من،وپوست نازک درمیان دوچشم من(که حیات ودیدن چشم بسته باوست)می باشد!

خداوندعلی أعلی در حالیکه دست خود را بر سر حسین علیه السلام گذارده بود ، گفت: ای محمّد چقدر به این مولود برکت داده شده است! برکات من و صلوات من ورحمت من و رضوان من، اما نقمت من و لعنت من غضب من و خزی من و نکال من برای کسی است که او را می‌کشد و دشمن می‌دارد و از سر عداوت با او برمی خیزد و با او منازعه و جنگ می‌کند آگاه باش که‌ او: سیّد و سالار ‌شهیدان ‌است، از پیشینیان ‌و پسینیان‌ در دنیا و آخرت؛ و سیّد و سالار جوانان أهل بهشت‌ است از میان ‌جمیع‌ خلائق، و
پدرش از او أفضل و برتر و بهتر است.
به پدرش سلام مرابرسان!وبشارت بده که: اوست پرچم هدایت؛ و کانون نوربخش أولیای من، و نگهدارنده و پاسدار من، گواه من بر خلق من، و گنجینه علم من، و حجّت من بر أهل آسمانها، و أهل زمین‌ها، و بر دو چیز سنگین و پر أهمیّت که جنّ و إنسان باشند.


-اول باید توجه داشت که جمله" إنَّ ‌الْعَلِیَّ‌ اْلأعْلَی ‌تَرَآئی لِی..." توهم تجسم خداوند را در ذهن ایجاد میکند که باید دانست که اینگونه تعابیر برای فهماندن حقایق به ماست تا با عالم بشری و مادی محدود خودمان،آن را درک کنیم وگرنه خداوند از تجسم منزه است.

-حضرت موسی(ع) از خدا تقاضا کرد که کمالات خود را به او نشان دهد و خداوند گوشه ای کمالات خود را به کوه عرضه داشت و کوه متلاشی شد و حضرت موسی بیهوش و یا به تعبیری از دنیا رفت.
(اینکه چرا حضرت موسی(ع) مُرد در نکته ای دیگر باید مشخص شود).
حال خداوند برای پیامبر تجلی کرد.آن هم نه به صورتی که برای حضرت موسی تجلی کرد بلکه به صورت "فِی‌أحْسَنِ صُورَةٍ" یعنی در بهترین و بالاترین صورت برای پیامبر تجلی کرد.

-نکته قابل تامل اینجاست که خداوند از طریق امام حسین(ع) ظهور اعلی داشت و امام حسین(ع) شد ظهور اعلی و کامل خداوند و برای همین بود که پیامبر(ع) به امام حسین(ع) سجده کرد.
سجده پیامبر(ع) برای امام حسین(ع) در واقع سجده برای خداوند بود و پیامبر(ص) با دیده ی دل و حقیقت ایمان به مشاهده جمال الهی از طریق امام حسین(ع) نائل شد.

-مراد از دست گذاشتن خداوند بر سر امام حسین(ع) همان دست رحمت خاص الهی است که به امام حسین(ع) این چنین ویژگی داد که فقط مخصوص اوست.

-ما گفتیم که امام حسین(ع) در به ظهور رساندن کمالات از پیامبر(ع) و حتی امام علی(ع) دارای فضیلت است و سجده پیامبر بر امام حسین(ع) نشان دهنده ی مقام والای امام حسین(ع) است ولی چرا در آخر روایت خداوند گفته است که پدرش از او افضل و بهتر است؟؟

امام صادق(ع) میفرماید:
ان امیر المومنین علیه السلام افضل عند الله من الائمة کلهم و له ثواب اعمالهم و على قدر اعمالهم فضلوا.
فضیلت امیرمومنان نزد خداوند از همه ی ائمه بالاتر است و ثواب اعمال آنان برای اوست و فضیلت هر یک از ایشان به اندازه اعمالشان است.

با اندکی تامل روشن میشود که این روایت نه تنها منافاتی با خصیصه خاص سیدالشهدا ندارد بلکه خود شاهد بر آن است.

-اگرچه امام صادق(ع) با جمله"ان امیر المومنین علیه السلام افضل..." به افضل بودن حضرت علی(ع) از دیگر ائمه از جهاتی مثل اخوت با رسول اکرم و تقدم در امامت و وراثت از آن حضرت و اَب الائمه بودن،اشاره میکند چنانچه جمله"و له ثواب اعمالهم" بیانگر گوشه ای از آن میباشد زیرا آن کسی را که به عملی راهنمایی میکند،در حقیقت مالک عمل اوست.(دلیل الخیر کفاعله)

چون امام علی(ع) اول ائمه هستند و بقیه ائمه از ایشان ارث بردند پس امام علی(ع) در همه اعمال آنها شریک است و در واقع مالک عمل آنهاست.

در ادامه حدیث امام صادق میفرماید:" على قدر اعمالهم فضلوا" یعنی فضیلت هر یک از ائمه به لحاظ ظهور دادن آثار توجه به مقام نورانیت و اقتضای زمان و ماموریت مشخص میشود.

پس امام حسین(ع) از همه موجودات اعم از پیامبران و امامان دارای فضیلت بیشتر و در مقام بالا تری است.

این شعرحافظ از خالی از لطف نیست...
می‌گویند دو ادیب فاضل که عمر خود را در بحث و درس و مطالعه و مکاشفه سپری کرده بودند، روزی اندر مقصود حضرت حافظ از این بیت:

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد

با یکدیگر گفتگو می‌کردند و در نهایت برداشت آنها از این بیت آن شد که منظور خواجه شیراز از پیر مغان همانا حضرت مولا علی (ع) بوده و منظور از شیخ همانا حضرت آدم ابوالبشر. بدین ترتیب حضرت حافظ خواسته است به آدم ابوالبشر بگوید که از آن‌رو مرید مولا علی است که آدم در بهشت وعده داد که به سراغ میوه ممنوعه (گندم) نرود ولی رفت اما مولا علی در تمام عمر خود هیچگاه از نان گندم تناول نکرد و همواره نان جوین می‌خورد.



القصه چندی بگذشت و یکی از آن دو ادیب رخ در نقاب خاک کشید. مدتی بعد شبی به خواب دوستش آمد و گفت که در عالم برزخ حضرت حافظ را ملاقات کرده و منظورش از بیت مذکور را جویا شده است. و لسان‌الغیب در پاسخ گفته که تفسیر آنان از این بیت ناصواب بوده است و سپس به بیان مقصود خود پرداخته بود که:
مراد از پیر مغان همانا سیدالشهدا امام حسین (ع) است و شیخ همانا حضرت ابراهیم خلیل. چرا که ابراهیم به خداوند وعده داد که اسماعیلش را قربانی کند و امام حسین نه‌ تنها فرزندانش را به قربانگاه برد، که خود را نیز قربانی نمود.


یاعلی مدد