شرایط شکوفایی همه اعمال
بخش هفتم
إنشاءالله چون در حالت حضور قلب وارد شدید، الفاظ و معانی نماز تماماً تقاضای قلب شما میگردد، گویا حمد و سوره و بعد بهطور کلی آرامآرام، تمامی نماز به شما القاء میشود. نمیخواهم بگویم به این زودیها خبری خواهد شد، حداقل در برزخ که موانعِ ارتباط با خداوند مرتفع شد و شیطان هم دیگر آنجا نبود که وسوسه کند و ذهن شما را از خدا منصرف کند.
آری! در آن وقت میبینید عجب نمازهایی دارید میخوانید، نمیدانم بگویم در آن حالت، شما نماز میخوانید، یا نماز خواندتان را میخوانید و ملکات خود را اظهار میدارید؟!!
آنجا نمیشود کار جدیدی را شروع کرد، چون اراده و انتخاب مربوط به این عالَم است. در اینجا میشود اراده کرد، و به اعتکاف آمد و با همت و اراده خود «دل» را متوجه خدا نمود.
اراده را تا موقع احتضارِ قبل از مرگ، بیشتر به ما ندادهاند، آنجا برآیندِ نماز خواندنهایی که در طول عمر انجام دادهاید را به شما میدهند، اما به این معنی که بهترین آن را انتخاب میکنند و حساب همة نمازها را بر اساس آن بهترین نماز، محاسبه میکنند. چون در قرآن هست:
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»
هرکس از مرد یا زن عمل صالحی انجام دهد و مؤمن هم باشد، قطعاً او را با حیات طیب، حیات میبخشیم و حتماً به آنان بهترین از آنچه که انجام مىدادند، پاداش خواهیم داد.
تمام اعمالی که در دنیا انجام دادهاید را در نظر بگیرید؛ بعد آن بهترین شکل هر عملی را میگیرند و حساب همه اعمال را بر اساس آن بهترین شکل از آن عمل، جزا میدهند. بهترین صله رحم را حساب همهی صله رحمها قرار میدهند، بهترین زیارتی را که انجام دادهاید را برای همه زیارات در نظر میگیرند.
حال اگر شرایط بهترین اعمال را در اعتکاف برای خود فراهم کنید، در واقع آن عمل را به همة اعمالی که از آن نوع انجام دادهاید سرایت میدهند، حال چه آن عمل نماز باشد، و چه روزه، و چه ذکر و دعا.
حضور قلب یا آزادشدن از زمان و مکان و واردشدن در «حال» چیزی است که با قرارگرفتن در مسجد راحتتر محقق میشود. و در آن حالتْ عبادات، شکوفایی خاصی به خود میگیرد و سرمایه ما برای همهی عباداتمان میشود.
در اعتکاف که همهی شرایطِ در حضور قرارگرفتن فراهم است سعی بفرمایید از به حضوربردن قلب غافل نشوید. قلبِ آزاد از همه دنیا، راه خود را به خوبی پیدا میکند و در طول زندگی بر پایداری در این راه شکیبایی و صبر پیشه میکند و هرچه با صبر و شکیبایی این راه را طی کند، آرامآرام عالیترین نحوة اعمال برای او ظاهر میشود و خداوند هم در همین رابطه فرمود:
«مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»
آنچه پیش شماست تمام مىشود و آنچه پیش خداست پایدار است و قطعا کسانى را که صبر و شکیبایى در عبادات پیشه کردند به بهترین از آنچه عمل مىکردند پاداش خواهیم داد.
چنانچه ملاحظه میکنید؛ قرآن در این آیه میفرماید: آنهایی که در راه دینداری صبر پیشه کردند به بهترین جزایی که از هر عمل دست مییابند، همهی اعمالشان را پاداش میدهیم.
چون هرچه بیشتر در اعمالتان صبر و پشت کار و شکیبایی و پایداری نشان دهید، آرامآرام بهترین شکلِ اعمال ظاهر میشود و آن بهترین عمل را به همة اعمالی که از آن نوع انجام دادهاید سرایت میدهند. حضور در مکانهای مقدس مثل مسجدالحرام و مسجدالنبی و حرم امامان معصوم(ع) و مساجد برای همین موضوع است.
چون در این مکانها حجابِ بین انسان و عالم قدس کمتر است و در نتیجه اعمال عبادی بهتر انجام میگیرد و همان عالیترین اعمال در همه اعمال ما در کلّ زندگی سریان مییابد و همة آن اعمال صورت عالیترین اعمال را به خود میگیرد. و لذا است که باز تأکید میشود؛ سعی کنید با به حضوربردنِ قلب در عبادات در این مدتی که معتکف هستید، نهایت استفاده را بنمایید.
بر اساس دستوراتی که جهت انجام اعتکاف داده شده، شرایطْ جهتِ امر فوق، کاملاً آماده است.
حتی میفرمایند: از خوردن و آشامیدن در روز خودداری کنید، و یا در تمام مدت اعتکاف، چیز خوشبویی را نبویید، تا از آن طریق منتقل به دنیا نشوید و خدای ناکرده جنبه حیوانی شما بر جنبه روحانیتان غلبه پیدا کند.
چون اساساً تقلیل غذا و لذّات بدنی، جنبه حیوانیت را تقلیل و جنبه روحانی را تقویت میکند. در این شرایط کم حرف بزنید، رفقایی که دوست دارند برای همدیگر از دنیا و زندگی اختلاط کنند نزدیک هم نباشند.
شما اینجا یک رفیق دارید به نام خداوند که دائماً به قلب شما از طریق ملائکه تعلیم میدهد و خطورات شیطانی را دفع میکند، حالا که آمدهاید میهمان او باشید شرایط را طوری فراهم کنید که حضرت ربالعالمین به بهترین نحوه شما را میزبانی کرده باشد. بعد که از اعتکاف خارج میشوید و حالات قلبی خود را با آن وقتی که در اعتکاف بودید، مقایسه مینمایید میبینید ناخودگاه در حالت اعتکاف به راحتی بسیاری از خواطر قلبی از شما دفع میشد.
وقوف شما در مسجد و در عین روزهداری و آماده جذب نفحات الهیشدن، بسیار کارساز است. همینکه در حال وقوف در مسجد هستید میبینید که معجزهوار خطورات شما در کنترل است. پیش از ظهری را که در حین اعتکاف در حال وقوف در مسجد هستید را با پیش از ظهر یک روز تعطیل مقایسه کنید؛ ببینید چه اندازه فرق میکند، حالا آرام اینجا نشستهاید گویا دنیا را آب ببرد، شما را خواب میبرد.
کجا شد آن شیطان که یک لحظه نمیگذاشت ذهن و خیال شما راحت باشد، دائم دلمان شور میزد، به این تلفن میزدیم، به آن تلفن میزدیم، یک لحظه آرامش نداشتیم. ولی در اینجا خداوند و ملائکةالله دارند تا آنجا که شما بخواهید قلبتان را کنترل میکنند. برای همین گفتهاند پایتان را از مسجد بیرون نگذارید، تا اینکه در عرض این سه روز آرامآرام این خطورات دنیایی کم شود و زمینه برای تجلی نور حق فراهم گردد.
تا اینجا تذکراتی در رابطه با آداب و ادب اعتکاف عرض شد. نکتة بسیار مهمی که باید در حین اعتکاف به قلب خود برسانید، تذکرات اخلاقی و سلوکی است که از جمله این تذکرات حدیث مشهور «معراج» است.
از سفر الی الله تا سفر فی الله
بخش ششم
با توجه به عرایضی که عرض شد ملاحظه بفرمایید؛ اعتکافْ عالَمی دارد و باید سعی کنیم در آن عالَم وارد شویم و در یک آرامش درونی، مرگ و زندگی برای انسان یکسان گردد و این حالت، حالتِ سیر به سوی باطن عالَم است، بدون حرکت دادن اعضاء و یا تحریک قوة خیال و قوة واهمه. چون در حالت اعتکاف به کمک دستوراتی که داده شده، جوشش خیال فرو مینشیند و صحنة دل آمادة پذیرش نفحات الهیه میگردد. که گفت:
از درون خویش این آوازها |
منع کن تا کشف گردد رازها |
بعد از سیر به سوی خدا و سفر الیالله، سفر فیالله شروع میشود و در این حالت، سالک از تجلّی اسمی از اسماء الهی به تجلی اسم دیگری از آن اسماء، نایل میگردد و قلبْ محلِ تجلّی اسماء الهی خواهد شد، و همه این احوالات در شرایطی حاصل میشود که شخص، با انقطاع از عالَم دنیا، خود را در شرایطی قرار دهد که هیچچیزِ بیرونی بر او تأثیر نگذارد و به حالت یکسانی و بیتأثیری کامل برسد و زندگی و مرگ به نحو یکسان برای او بیتفاوت باشد.
آزادی از گذشته و آینده
برای تکمیل این تذکر؛ تذکر خوبی است که زیاد شنیدهاید و آن اینکه میفرمایند: اگر کسی در مسجد بنشیند، آن مدت که در مسجد نشسته است جزء عمرش حساب نمیشود.
فهمیدن این موضوع خیلی مهم است، چون انسان در چنین حالت در شرایطی قرار میگیرد که از عالم «زمان» بیرون میرود، اگر وارد مسجد شد دیگر از گذشته و آینده آزاد است. پس حق مسجد است که وقتی وارد شدید، از گذشته و آینده آزاد باشید و اگر به واقع از گذشته و آینده آزاد بشوید، وارد مسجد شدهاید و اگر طبق این قاعده وارد مسجد شدید مسلّم است که دیگر آن مدت، جزء عمر زمینیتان حساب نمیشود.
زیرا فوق آینده و گذشته قرار گرفتهاید. شما وقتی در برزخ و قیامت میروید، دیگر آن شرایط گذشته و آینده را ندارید، به تعبیر دیگرْ آن شرایط، شرایطی است که «بَعد» در آن وجود ندارد فقط «حال» است. پس اگر آدم در «حال» قرار گرفت، به لطف الهی دیگر نه قبل برایش هست و نه بعد. تمام مشکلات ذهنی ما از قبل و بعد است.
اگر سعی کنیم در «حال» قرار بگیریم، در واقع در مقام توجه حضور حق قرار گرفتهایم، چون در توجه به آینده، توجه ما به چیزی است که هنوز نیست، و در توجه به گذشته، توجه ما به چیزی است که فعلاً رفته است. پس با توجهکردن به آینده و گذشته، در واقع توجه ما به «عدم» است. شما امروز تمرین کنید و خودتان را آزاد از گذشته و آینده، در حضور ببرید.
در حین اعتکاف تا حدی در چنین حالتی قرار میگیرید. وقتی اعتکاف تمام شد و به زندگی مشغول شدید، یادتان که میآید میگویید؛ عجب حالی بود. همین مختصرش کلی حال دارد.
مردم وقتی به زیارت خانهی خدا میروند در حالت حضور قرار میگیرند، وقتی بر میگردند میگویند تا قبل از رسیدن به فرودگاه شهرمان اصلاً زن و بچه و خانه، یادمان نبود، ولی همینکه رسیدیم به فروردگاه و از آن حالت خارج شدیم، طاقتمان داشت تمام میشد، نیم ساعت دیگر نمیتوانستیم برای دیدن بچهی کوچکمان صبر کنیم، اما این سی روز اصلاً یادمان نبود که فرزند کوچک داریم.
ما چون قواعد و برکات زمانها و مکانهای مقدس را نمیشناسیم، فکر میکنیم این احوالات چیز کم ارزشی است، در حالیکه این بندة خدا در حین مراسم حج، یعنی این سی روزه به نور آن سرزمین مقدس، در گذشته و آینده نبوده و فارغ از گذشته و آینده در «حال» بهسر میبرده است و لذا آزاد از حجاب گذشته و آینده به راحتی میتوان با خدا بهسر برد و راز و نیاز کرد. آنچه نمیگذارد ما با خدا ارتباط برقرار کنیم، «گذشته» و «آینده» است. گفت:
فکـرت از ماضـی و مستقبــل بــــود |
چون از این دو رست مشکل حل بود |
چون بود فکرت همـه مشغول «حال» |
نـاید انــدر ذهــن تـــو فکـر محـال
|
مشکل ما همین گرفتاری ذهنی است که دائم یا در آینده بهسر میبریم و یا در گذشته. اگر توانستیم به مقام «حال» وارد شویم، خدا را روبهروی خود مییابیم، خدایی که آزاد از هر آینده و گذشتهای، عین بقاء است. مولوی در جای دیگر میگوید:
عمـر من شـد فدیـهی فـردای مـن |
وای از این فردای ناپیدای من |
هین مگو فردا، که فرداها گذشت |
تا بـه کلّی نگذرد ایـام کَشت |
اگر دائماً در فردا و فرداها زندگی کردیم، آنچنان در ناکجاآباد، همة زندگی را دود میکنیم که هیچ امکانی برای آبادانی قیامت برایمان نمیماند.
خودتان امتحان کنید وقتی میگویید «الله اکبر» اگر در حضور باشید به راحتی با حق سخن میگویید، و با تماشای او، کبریایی او را بر زبان میرانید.
اما چه چیزی نمیگذارد این رؤیت محقق شود؟
نظر به گذشته و آینده، نظر به اینکه قبلاً چه کردی، یا بعداً باید چه بکنی.
ملاحظه کنید که «گذشته» کو؟
مسلّم حالا آن گذشته نیست. «آینده» کو؟ مسلم آن آینده فعلاً نیست.
پس اگر کسی در گذشته و آینده باشد در عدم است، و عمری که در عدم سیر کند چه قدر می ارزد؟
اینکه میگویند باید در «حال» باشید رمزش این است که از «هیچیها» آزاد شویم،و شما آمدهاید در مسجد تا نگران گذشته و آینده نباشید و اگر روحاً و قلباً آماده باشید به لطف الهی، با همین دستورهای ساده نمادینی که به شما میدهند از گذشته و آینده آزاد میشوید.
اگر شما آماده باشید در «حال» وارد می شوید، قیمتیترین تحفة خدا روی زمین همین است که خدا ما را در «حال» میآورد، همین است که اصطلاحاً «حضور قلب» گفته میشود.
عنایت داشته باشید «حضور قلب» در نماز غیر از توجه به معنی الفاظی است که در نماز اداء میکنید. در حضور قلب انسان فوق الفاظ و معانی آنها، با دلش با خدا نجوا میکند، در واقع این الفاظ وسیله اظهار رمز و رازِ دل است.
در آن حالت، شما بالاتر از الفاظ و معانی مربوطه با خدا صحبت میکنید، و شرط تحقق چنین حالتی متوقفنشدن در الفاظ و معانی نماز است - نه اینکه آنها را رعایت نکنید، بلکه در آنها متوقف نشوید - دل را از توجه به همهچیز غیر خدا آزاد کنیم، تا خدا بماند و بس. و به اعتبار دیگر یک نحوه توبة قلب را در خود محقق کنیم تا از این به بعد دلْ دوباره هوس دنیا نکند. گفت:
آنـچه در تــو اصــل نافــرمانـــی است |
مایــة گمــراهــی و نادانـــی است |
چیست دانی؟ هستی نفس است و بس |
کوش تا زان، توبه جویی زان سپس |
هستـی تسـت اصـل هـر جــرم و خطــا |
نیست شـو تا خـود نماند جـز خدا |
آنکه بشکستـی و بستی توبـــه نیــست |
ای بــرادر تا تـو هستی توبه نیست |
توبــه نَبْــوَد جــز شکســت خــویشتن |
توبـه خواهی نشکند! خود را شکن |
آری! از طریق رفع منیت و انانیت دیگر دل راه خود را به سوی آسمان پیدا میکند و پس از خارجشدن از اعتکاف دلش از اعتکاف خارج نمیشود و دل با الفاظ و کلماتی که در عبادات ادا میشود، همراهی میکند.
وظیفه معتکف
بخش پنجم
چنانچه دقت بفرمایید میرسید به اینکه اعتکاف شرایط ارتباط با خداست، ملاحظه کنید چگونه خداوند تمام شرایط را فراهم کرده است. گفتند باید در خانهی خدا باشی، روزه باشی، از مسجد بیرون نروی. واقعاً با طرح این شرایط غوغا کردهاند و زمینهی فوقالعادهای را جهت در مسیر قراردادنِ قلبْ فراهم نمودهاند.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«یَلْزَمُ الْمُعْتَکِفُ الْمَسْجِدَ وَ یَلْزَمُ ذِکْرَ اللَّهِ وَ التِّلَاوَةَ وَ الصَّلَاةَ وَ لَا یَتَحَدَّثُ بِأَحَادِیثِ الدُّنْیَا وَ لَا یُنْشِدُ الشِّعْرَ وَ لَا یَبِیعُ وَ لَا یَشْتَرِی وَ لَا یَحْضُرُ جَنَازَةً وَ لَا یَعُودُ مَرِیضاً وَ لَا یَدْخُلُ بَیْتاً یَخْلُو مَعَ امْرَأَةٍ وَ لَا یَتَکَلَّمُ بِرَفَثٍ وَ لَا یُمَارِی أَحَداً وَ مَا کَفَّ عَنِ الْکَلَامِ مِنَ النَّاسِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ»
معتکف باید در مسجد باشد، و مشغول ذکر الهی و تلاوت قرآن و نماز گردد، خود را مشغول اختلاطهای دنیایی نکند، مشغول شعرگفتن و شاعری نشود، از خرید و فروش پرهیز نماید، حتی از تشییع جنازه و عیادت بیمار و واردشدن در خانه و خلوت با همسر پرهیز نماید، از سخن زشت و جدال خودداری کند، و حتّی اگر از سخنگفتن با مردم خودداری کند بهتر است.
پس چنانچه ملاحظه میفرمایید؛ باید حوائج دنیایی را رها کنی، اگر هم نیاز به غذا داشتی، باید به اولین مغازه رجوع نمایی و سریعاً به مسجد برگردی. دیگر نباید بروی ببینی چه کسی ارزانتر میدهد، حالا هم که دیگر الحمدلله این مسائل حل شده است.
از آخر روایت فوق غافل نباشید که حضرت میفرمایند: اگر معتکف بتواند بهکلی از سخنگفتن خودداری کند، بهتر است. زیرا در این حالت قلبْ هرچه بیشتر آمادة پذیرش نفحات الهی میشود.
توجه داشته باشید در حالت اعتکاف وقتی از دنیا و تعلقات آن منصرف شدی، با خودت روبهرو میشوی، در آن حالت خدا را روبهروی قلب خود مییابی و لذا خداخداگفتن جای خود را پیدا میکند. در زندگی معمولی چند بار که خداخدا میگفتی، قوه واهمه یک تصوری برای ما ایجاد میکرد و ما را متوجه کاری میکرد تا از خداخداگفتن منصرف شویم و مزهی مناجات با خدا را نچشیم، ولی در اعتکاف برای ذکر و یاد خدا شرایط فراهم است، به شرطی که خودتان راه تحرک قوهی واهمه را با موبایل و اختلاطهای دنیایی و توجه به آرزوهای دنیایی، باز نکنید.
آن چیزی که باید بر آن تأکید کرد و در اعتکاف باید مطلوب شما باشد، پیداکردن راهِ خداخداگفتن است. وقتی هنوز ما وارد نیستیم و قلب راه خود را پیدا نکرده است، همان خداخداگفتن، مساوی است با حجاب. میگویند همان موقعی که میخواهیم بگوییم الحمدالله که در محضر حق حاضریم، میببینم ای وای همان حضورمان حجاب میشود.
چون به جای نظر به خدا، نظر به خداخداگفتنِ خود داریم. حال یکی از موقعیتهایی که إنشاءالله شرایط انصراف از خود را فراهم میکند، شرایطی است که با اعتکاف حاصل میشود. شما در این شرایط میتوانید وقتی نماز میخوانید با این احساس که در برزخ هستید نماز بخوانید.
اینجا؛ نه مغازه است نه همسر و نه فرزند. حال اگر در اعتکاف نگویید خدا، در برزخ هم نمیتوانید بگویید خدا. اصل اعتکاف در این احساسی است که ما باید پیدا کنیم، احساس کنیم که مردهایم و حالا با خدا روبهروایم، خدایی که مقصد و مقصود همه انسانها است و بازگشت به او، یعنی بازگشت به هدف اصلی، و حالا می خواهیم بگوییم خدا. و فرق شرایط ما با برزخ در همین نکته است که در اینجا اراده و اختیار ما را از ما نگرفتهاند.
در روایت داریم که بعضی از افراد در برزخ و قیامت گنگ می شوند، به او میگویند «مَنْ رَبُّکَ»؟ پروردگار تو کیست؟ قلبش باید عقیده خود را اظهار کند ولی هیچ سخنی نمیتواند بگوید و یا از سر تقلیدی که در دنیا از بقیه کرده است، جواب میدهد.
از او میپرسند این
را از کجا دانستی؟ میگوید: شنیدم که مردم چنین میگویند. آنگاه با گرز آتشین
آنچنان ضربهای به او می زنند که چون سرب ذوب میشود. و نیز از
کسانی که در توجه به پیامبر(ص)
سرسری میگذرند، در عینی که کافر نیستند، میپرسند «مَنْ نَبِیکَ؟»
برابر 500 هزار سال طول میکشد تا اسم پیامبر
(ص) را بر زبان بیاورد.
حالا خودتان قلب خود را امتحان کنید، ببینید چند وقت است با حضور قلب صلوات نفرستادهاید، به همان اندازه و بر اساس سالهای برزخ، قلبْ در ارائه آن تأخیر دارد.
اگر انسان در این دنیا با حضور قلب صلوات بفرستد در برزخ
واقعاً صلوات میفرستد، و اگر در دنیا با معرفت و حضور قلب صلوات بفرستید آن صلوات
در برزخ شما را جلو میبرد تا به شفاعت وجود مقدس معصومین(ع)
نایل شوید.
در هر حال «انقطاع» از دنیا اصلیترین مقصد اعتکاف و واقعیترین مقصد انسان در زندگی دنیایی است تا بتواند در ابدیت خود به بهترین نحو زندگی کند، ابدیتی که فقط بودن است، بدون هیچ محدودیتی. واقعیترین واقعیات، ابدیت ما است، جوان و پیر هم ندارد. ابدیت با تمام ابعاد آن الآن پیش ماست، ما باید احساس ابدیت را یعنی در ابدیت قرارگرفتن را و در برزخ و مرگ قرارگرفتن را، در خودمان ایجاد کنیم.
این تذکر اصلی ما است در رابطه با احساسی که باید عزیزان در حال اعتکاف در خود بهوجود آورند، إنشاءالله.
فوق مرگ و زندگی
بخش چهارم
اجازه بدهید ابتدا تذکراتی در رابطه با حالاتی که باید یک معتکف در خود بهوجود آورد عرض کنیم و سپس به اعمالی که باید به آن پرداخته شود توجه کنیم.
ابتدا باید عزیزان متوجه بوده و ایمان داشته باشند یک خبرهایی در عالَم بالا وجود دارد که اگر آمادگی لازم را در خود ایجاد کنیم از آن خبرها و بصیرتها محروم نمیشویم، و اگر عزیزان به دنبال آشنایی روح و قلب از آن حقایق غیبی نیستند، عملاً اعتکاف آنها یک تفنن و تفریح محسوب میشود.
اعتکاف به آن نحوهای که به ما دستور دادهاند عملاً یک نحوه مُردن و خارجشدن از قیل و قال دنیا و واردشدن به برزخ است.
شما باید در این چند روزه اولاً: روزهدار باشید، مثل مرده که غذا نمیخورد. ثانیاً: خودتان را در دست ارادة خداوند قرار دهید، مثل میت که در دست غسّال است و هیچ ارادهای از خود ندارد، تا حجاب اسباب و وسایل از جلو قلب شما مرتفع شود.
انسان مرده هیچ ارادهای از خود ندارد. به ما دستور دادهاند اگر بتوانید در چنین شرایطی در برابر خدا بمیرید، به اعتکاف زنده میشوید. مثل انسانی که چون مُرد و او را در قبر گذاشتند، حیات برزخی او شروع میشود و به حیات برزخی زنده میشود و متوجه چیزهایی میگردد که تا آن موقع که در حیات دنیایی بود از آنها غافل بود.
پس آنچه را که خوب باید بفهمید و به قلبتان هم بفهمانید آن است که با ورود به اعتکاف احساس مُردن کنید و حکمِ «مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا» را در جان و قلب خود محقق نمایید و به فرمایش امیرالمؤمنین(ع): «قبل از اینکه بدنهای شما به آن دنیا منتقل شود، قلبهایتان را به آن دنیا منتقل نمایید».
اگر شما الآن مردید چه حالی به شما دست می دهد؟
از یک طرف نمی توانید غذا بخورید، ولی از طرف دیگر نفس امارّهتان مایل به غذاخوردن و لذّتبردن است، عیناً در برزخ حال اکثر انسانها همینطور است که میل به غذا در آنها هست، ولی غذایی که جواب این میل را بدهد وجود ندارد. روز قیامت نیز مسئله به همین شکل است ولی شدیدتر، به همین جهت در روایت داریم؛ با روزه ماه مبارک رمضان خودتان را از فشار گرسنگی و تشنگی قیامت آزاد کنید. چون با روزه، میل به خوردن و نوشیدن را تا حدّی کنترل و فرو مینشانید تا در برزخ و قیامت بتوانید از تحرک شدید آن میل آزاد باشید.
وقتی انسان مُرد و وارد برزخ و قیامت شد، مایل است که به دنیا برگردد و غذا بخورد و نوشیدنیهای مورد اُنس نفس را بنوشد، اما در آن حال که دیگر در دست خداست، نه میتواند غذا بخورد، نه میتواند از آن عالَم بیرون بیاید. در حالت اعتکاف چنین حالتی را تمرین میکنید تا کمی به عالم برزخ و قیامت نزدیک شوید و از احوالات آن عالَم برخوردار گردید.
در آن حالت خواهید دید چه برکاتی در چنین حالتی برای شما بهوجود میآید. اگر به لطف الهی بتوانید خودتان را الآن در حین اعتکاف و با منصرفشدن از دنیا، در برزخ حس کنید، آرامآرام توجهات قلب نسبت به آن عالم شروع میشود.
آنچه در این حالت از شما انتظار میرود این است که هرچه بیشتر
آداب اعتکاف را رعایت بنمایید و از آن مهمتر؛ ذهن و دل را کاملاً از دنیا بیرونآورید.
شما هم اکنون در خانه خدائید و بحمدالله در امنیت الهی هستید و در این حالت شیطان
کمتر میتواند شما را وسوسه کند. به این جهت باید در مسجد معتکف شوید، چون قلبْ در
چنین مکان مقدسی بیشتر حضور حق را احساس میکند. همان طور که وقتی در برزخ حجابها
از جلو قلب مرتفع شد و حضرت عزرائیل(ع)
تعلقات دنیایی را از ما گرفت، حضور خدا بیشتر جلوه میکند. لذا قرآن در مورد
احوالات اهل دنیا در برزخ میفرماید:
«حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»
تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد مىگوید: پروردگارا مرا بازگردانید * شاید من در آنچه وانهادهام کار نیکى انجام دهم، چنین نیست این سخنى است که او گوینده آن است و در پشت آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته خواهند شد.
هر کدام از اهل دنیا در برزخ التماس میکنند خدایا! مرا برگردان. چون چشمش که بیدار شد میبیند که عجب؛ بیش از آنکه فکر میکرد، دنیا دست خدا بود. به طور معمول؛ وسط کوچه و خیابان نمیشود فهمید همه چیز دست خدا است. در مسجد بهتر میفهمی کارها دست خدا است و لذا باید در مسجد معتکف شد و آن مقدمات را فراهم کرد تا این احساس را بتوانید به قلبتان برسانید. پس چون از طریق اعتکاف مُردید، عالیترین شعور که عبارت باشد از توجه به حضور خداوند در همة مناسبات، شروع میشود.
آری! شیطان برای اینکه وارد این مرحله نشوید، تلاش زیادی میکند. ابتدا شما را به یاد مشکلات دنیایی میاندازد که چه نشستهای، از کار و کاسبی و مدرک و ... عقب افتادی؟! اگر موفق نشد، شروع میکند شما را از گرفتن نتیجه مأیوس کند که بابا! این کارها مربوط به تو نیست، تو به جایی نمیرسی، این کارها مربوط به اولیاء خدا است. ولی اگر کمی مقاومت کنید میبینید کید شیطان ضعیف است.
حالا اگر شما مُردید چکار میکنید؟
دیگر که نمی توانید هوس نانخوردن بکنید اگر مُردید دیگر که نمیتوانید غصهی دکان و مغازه و خانه و فرزند و همسر و مدرک و اینجور چیزها را بخورید، چون اگر غصهی اینها را بخورید هم فایده ندارد. اگر هم در آن حالت برزخ و قیامت غصهی اینها را بخوری، خودت به خودت میگویی چقدر احمقام!
یکدفعه در آن حالت می بینید فقط یک چیز در صحنه است و آن فقط خداست، و اوست که همهکاره است و من کاری در خور چنین صحنهای انجام ندادهام، و قلبی که بتوانم در چنین حضوری قرار گیرم با خود نیاوردهام، از این رو ناله سر میدهی! پروردگارا مرا برگردان، جواب میآید؛ «کلاّ» نمیشود.
در حالت اعتکاف و با ورود در حالت برزخی میتوانی با خدا ارتباط برقرار کنی. اعتکاف را برای همین گذاشتند که ببینی در برزخ چه کار باید بکنی. در اعتکاف به شما میگویند «مُردهاید» و کاری که در برزخ نمیتوانی انجام دهی، اینجا انجام بده. این است که اگر عنایت داشته باشید، اعتکاف بهترین شرایط ارتباط با خداست. شما در اعتکاف مردهاید، مرده در برزخ چه کار میکند؟
اگر سی سال در دنیا خدا را صدا نزده باشد، اگر راههای ارتباط با اسماء الهی را بر قلب خود نگشوده باشد، آنجا هیچ کاری نمیتواند بکند، در ظلمت ابدی خواهد بود.
شما در برزخ میخواهید بگویید خدا؛ ولی اگر در دنیا قلب با خدا مرتبط نبوده، نمیتواند بگوید. هر چه انسان در دنیا بوده است، در برزخ همانطور میتواند باشد، آنجا محل و موطن ظهور ملکات است. اگر کسی نمیتواند در آن نشئه با خداخداگفتن، به قربِ الهی نایل شود، چون آن موقع که در دنیا در لفظ میگفت خدا، اما قلبش را در جای دیگر قرار داده بود، میگفت: زود نمازم را بخوانم به کارم برسم. حالا میخواهد در برزخ بگوید خدا؟ در دنیا نگفتید خدا، گفتید: کارم و کسبم. قلب در کار و کسب بود، حالا روبهرو میشوید با همان قلبی که متوجه کار و بازار بود، میبینید آن قلب از نظر ارزش و برای آنکه صاحبش را به مقصد برساند، ناتوان است.
آن چیزی که فایده دارد قرب الهی است و منصرفشدن از هر چیزی که ما را از این قرب باز میدارد. آری! در ابتدا ممکن است کار سخت باشد ولی اگر جهت را درست کردید، إنشاءالله آرامآرام میرسید، و اعتکاف اگر درست انجام شود راه را به انسان نشان میدهد که چگونه قلب را از همهچیز خالی کند و متوجه خدا گرداند.
اعتکاف،شرایطی برای خدایابی
بخش سوم
مسلّم در اعتکاف برای معتکف زمینهی ظهور برکاتی خاص فراهم میگردد. زیرا انسان معتکف شرایط را جهت یادآوری پیمانی که با خدا بسته است، فراهم میکند، عمده آمادهکردن شرایطی است که زمینه برای برگشت به آن عهد فراهم آید و با عمق جانش وقتی شنید که «ألَسْتُ بِرَبّکم؟» جواب دهد؛ «بلی شَهِدْنا» آری ای پروردگار من؛ میبینم که تو تمام زندگی مرا تحت تدبیر عالیهی خود گرفتهای.
و از خدا میخواهیم به حق آن امام بزرگی که برکت وجود مقدسش را در این روزها به بشریت مرحمت فرموده، برکات خاص خود را برای معتکفین مقرر و مستدام بدارد.
روایات صادرشده از معصوم خبر از آن دارد که اعتکاف برکات زیادی برای معتکف به همراه دارد و لذا باید سعی کنیم طوری آداب و ادب اعتکاف را انجام دهیم که نهایت بهرههای مورد نظر را ببریم.
در روایت از رسول خدا(ص) داریم: «مَنِ اعْتَکَفَ ایماناً وَ احْتِساباً عُفِوَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبه»
هرکس برای خدا و با ایمان کامل معتکف شود، گناهان گذشتة او بخشیده میشود.
باز در روایت از آن حضرت داریم: «اَلْمُعْتَکِفُ یعْکُفُ الذُّنُوبَ وَ یجْرِی لَهُ مِنَ الْأجْر، کَآجْرِ عامِلِ الْحَسَناتِ کُلَّها»
معتکف از گناهان باز میایستد و بدین وسیله اجری مانند اجر کسی که همة نیکیها را انجام میدهد، خواهد داشت.
و نیز میفرمایند: «...مَنِ اعْتَکَفَ یوْماً ابْتِغاءَ وَجْهَ اللهِ عَزَّ وَ جَلّ جَعَلَ اللهُ بَینَهُ وَ بَینَ النّارِ ثَلاثَةِ خَنادق اَبْعَدَ مِمّا بینَ الْخافِقَین»
هرکس روزی را معتکف شود برای جلب نظر خدای ، خداوند بین او و آتش جهنم سه خندق فاصله میاندازد که فاصلهی هر خندقی بیشتر از فاصلهی مغرب و مشرق است.
یعنی میلها و اعمالی که منجر به ورود او به جهنم میشود در او از بین میرود.
چنانچه ملاحظه میفرمایید؛ اعتکاف بهرههای فراوانی را با خود به همراه دارد. عمده آن است که سعی کنیم حالاتی را در خود ایجاد کنیم که آن بهرهها و برکات برای ما محقق شود.
در روایت داریم که پیامبر(ص) هر سال ده روز آخر ماه رمضان را در مسجد معتکف میشدند و حتی آن سالی که به جهت جنگ بدر نتوانستند معتکف شوند، سال بعد بیست روز معتکف شدند.و این عمل آن حضرت، اولاً: اهمیت اعتکاف را میرساند. ثانیاً: ما را متوجه برکاتی میکند که رسولخدا(ص) با آن همه عظمت و قربی که دارا بودند، به آن برکات نیاز داشتند و عملاً از طریق اعتکافْ راهِ قلبِ خود را به سوی آسمان غیب باز نگه میداشتند.
یاعلی مدد
برکات توجه به ایام الله
بخش دوم
در مورد زمان و مکانهای مقدس دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد:
الف- برسیم به این شعور که خداوند زمانها و مکانهای با برکتی در عالَم قرار داده است و سعی کنیم حقوق آنها را ادا نماییم و از برکات خاصی که در آن زمانها و مکانهای مقدس به انسانهای آماده پذیرشِ انوار الهی میرسد، خود را محروم نکنیم.
اگر موضوع در حدّ اندیشه ما انسانها بود میگفتیم زمانها و مکانها که نسبت به همدیگر فرقی نمیکند! ولی وقتی وارد عمل میشویم میبینیم عجب! احوالاتی که کنار خانهی خدا و یا در مسجد کوفه یا در ماه رمضان برای انسان ظهور میکند، دقیقاً مخصوص به همان زمانها و مکانها است.
وقتی انسان متوجه باشد که خداوند اراده کرده است که این ماه خاص خاصیتهای ویژهای در بر داشته باشد و در تجربه هم به آن میرسد، آنگاه متوجه عظمت روح پیامبر(ص) میشود که چگونه توانستهاند در بین زمانها و مکانهای معمولی که به ظاهر همه آنها شبیه همدیگر هستند، آن زمان و مکان خاص را بشناسند و به ما معرفی کنند. در همین راستا به ما یاد داده اند که ماه رجب و پیرو آن سیزدهم رجب زمانهای خاصی هستند که برکات ویژهای در بر دارند.
ب- نکتهی دومی که در بارهی ایامالله باید مورد توجه قرار گیرد این است که اراده کنیم از طریق این روز، برکات خاصی را برای جان خود جلب کنیم، چون یک طرفِ ایامالله به ما مربوط است و میتوانیم از برکات آن ایام بهرهمند شویم و انصافاً سنت خوبی است که سنت حسنه اعتکاف را در ماه رجب و آن هم از روز سیزده رجب برنامهریزی کردهاند. شما فرصت پیدا کردهاید در این روز با شروع اعتکاف و با امید به رحمت خدا، زمینهی جلب رحمتهای خاصهی پروردگار را برای خود فراهم کنید.
همینقدر در رابطه با ماه رجب و روزهی آن بدانید که رسولخدا(ص) فرمودند:
«رَجَبٌ شَهْرُ اللَّهِ وَ شَعْبَانُ شَهْرِی وَ رَمَضَانُ شَهْرُ أُمَّتِی»
ماه رجب، ماه خدا است و شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است.
در ماه خدا یعنی ماه رجب قرارداشتن یعنی خداوند نهایت رابطه را با بندگانش برقرار میفرماید تا آنها را متوجه خود کند.
و نیز آن حضرت میفرمایند:
«فَمَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ یَوْماً إِیمَاناً وَ احْتِسَاباً اسْتَوْجَبَ رِضْوَانَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ یَوْمَیْنِ لَمْ یَصِفِ الْوَاصِفُونَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْکَرَامَةِ وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ جَعَلَ اللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ خَنْدَقاً أَوْ حِجَاباً طَوْلُهُ مَسِیرَةُ سَبْعِینَ عَاماً»
هرکس یک روز از ماه رجب را از سر ایمان به خدا و آخرت روزه بدارد، مستوجب رضوان و رضایت بزرگ الهی میشود، و هرکس دو روز از آن را روزه بدارد، همة آنهایی که خوبیها را وصف میکنند - چه از اهل زمین، چه از اهل آسمان- نمیتوانند کرامتی را که این شخص نزد خدا پیدا میکند وصف کنند، و هرکس سه روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند بین او و بین آتش جهنم خندق یا حجابی قرار میدهد که طول آن برابر هفتاد سال راه است.
یعنی؛ سه روز روزهداری در ماه رجب موجب میشود که انسان یک عمر از آتش جهنم فاصله بگیرد و عواملی که موجب جهنمیشدن انسان میگردد مثل حرص به دنیا و شهوات آن، قدرت جذب انسان را از دست بدهند.
در روایت دیگر هست که رسولخدا(ص) میفرمایند:
«مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ خَنْدَقاً أَوْ حِجَاباً طَوْلُهُ مَسِیرَةُ سَبْعِینَ عَاماً وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عِنْدَ إِفْطَارِهِ لَقَدْ وَجَبَ حَقُّکَ عَلَیَّ وَ وَجَبَ لَکَ مَحَبَّتِی وَ وَلَایَتِی أُشْهِدُکُمْ یَا مَلَائِکَتِی أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ»
هرکس سه روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند بین او و بین آتش، خندق یا حجابی قرار میدهد که طول آن برابر هفتاد سال راه است، و خداوندU در موقع افطار به او میگوید: حق تو بر من واجب شد و محبت و سرپرستی من نسبت به تو واجب گشت، ای ملائکه من! شما شهادت دهید که من تمام گناهان او را بخشیدم.
و نیز حضرت مُوسیَبْنَ جَعْفَر (ع)میفرمایند:
«رَجَب شَهْرٌ عَظیمٌ، یُضاعِفُاللهُ فیهِ الْحَسَناتِ،
وَ یَمْحُو فیهِ السَّیِئاتِ، مَنْ صامَ یَوْماً مِنْ رَجَبٍ تَباعُدَتْ عَنْهُ
النّارُ مَسیرة سَنَةٍ، وَ مَن صامَ ثَلاثَةِ اَیامٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةٍ»
رجب؛ ماه عظیمی است که خداوند نیکیها را در آن چند برابر و بدیها را محو مینماید، هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، آتش جهنّم به فاصلة یکسال از او دور میشود و هر کس سه روز از آن را روزه دارد، بهشت برای او واجب میشود.
حال شما؛ در حالتِ اعتکاف در ماه رجب یکی از اعمالی
که انجام میدهید سه روز روزهداری است با اینهمه فضیلت که پیامبر خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) از آن خبر دادند. مواظب باشید
سرسری این روزها را نگذرانید.
یاعلی مدد
بسماللهالرحمنالرحیم
«وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ»
و نیز به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم و با آنها عهد بستیم که خانهی مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه و آماده کنند.
مقدمه
بخش اول
مقدمتاً تولد مبارکِ وجودِ مقدس حضرت امیرالمؤمنین(ع) را خدمت همه عزیزان تبریک عرض میکنم. مسلّم همه ما باید به برکات این تولد امیدوار باشیم به جهت اینکه خداوند در چنین روزی وصی بالاترین انبیاء، یعنی بزرگترین اولیاء را به بشر عرضه کرده است.
چرا که هر زمانی، ظرفیت وقوع هر حادثهای را ندارد و لذا اگر زمانی خاص ظرفیت تولد امیرالمؤمنین(ع) را دارد، به جهت شرافت خاصی است که در آن زمان هست و تا قیام قیامت آن زمان میتواند ظرف الطاف خاص الهی برای انسانها باشد و در همین راستاست که خداوند به حضرت موسی(ع) میفرماید: برای همیشه آن زمانی که خداوند قوم بنیاسرائیل را از فرهنگ ظلمانی فرعونی نجات داد، متذکر باشد. لذا فرمود: «وَ ذَکِّرْهم بِاَیامِ الله» آن ایامُالله را همواره به یاد بنیاسرائیل بیاور و از قداست آن بهرهگیری کنید.
ما اگر معتقد باشیم که هر ماه رمضانی خاصیت خاصی دارد. آثار و برکات ماه رمضان را به دوران عمر وجود مقدس پیامبر(ص) محدود نمیکنیم. هوشیاری به فضیلت زمان و مکانهای خاص، ما را میرساند به اینکه هر ماه رمضانی راه ورود به الطاف خاص الهی است.
اگر این هوشیاری را که وجود نورانی پیامبر(ص) یافته و به ما هم خبر داده، بگیریم، در واقع متوجه واقعیت مهمی شدهایم. در راستای همین هوشیاری میگویند شما در روز سیزدهم رجبِ هر سالی که سالروز تولد وجود مقدس وصی کلّ است، میتوانید از برکات تولد نور حضرت در ظرف آن زمان استفاده کنید.
امیرالمؤمنین(ع) در چنین روزی متولد میشوند. یعنی
این روز؛ ظرفیت ظهورِ بزرگترین وصی پیامبر خدا(ص)
را دارد و در همین راستا برکات خاصهی الهی برای کسی که آمادگی استفاده از آنها
را دارد، در صحنه است. میدانید که هر پیامبری وصیای دارد. کاملترین نبی، کاملترین
وصی را داراست. پس این روز ظرفیت ظهور یکی از عالیترین نعمتهای خدا را در خود
دارد و لذا روز با برکت و مقدسی است. ما از طریق بزرگداشت این روز و از طریق یاد
امیرالمؤمنین(ع) راه
ورود به نعمتهای بزرگ الهی را برای خودمان ممکن میسازیم.
آداب تجلیل از آن حضرت و یاد ایشان در این است که نسبت به وقوع آن حادثه شکر کنیم و نسبت به آن بیتفاوت نگذریم. و از خداوند تقاضا کنیم محبت ولی خود را در جان ما شعلهور گرداند.
شما در ماه مبارک رمضان وقتی میدانید که این ماه یک قدر و قیمت خاصی دارد صِرف این توجه، شما را وارد ایمان میکند. یکی از اعتقادهای ما که خیلی کار از آن میآید اعتقاد به این است که خدا اراده میکند. در ماه مبارک رمضان؛ شیطان را در بند نموده و دریچة خلوت با خودش را به سوی قلب ما باز کند. نفسِ توجه به ماه مبارک رمضان یک نحوه ایمان و شرافت است، در مورد روز سیزده رجب و یا اساساً توجه به خودِ ماه رجب هم موضوع از همین قرار است.