بسم رب الحیدر(ع)
موانع ارتباط با مقام معنوی امام حسین(ع)
هرکس به مقام امام حسین(ع) نزدیک شود ،به بهشت لقاء و مقام رویت حقایق کبریایی دست پیدا میکند.
موانع ارتباط به دلیل بدمعرفتی و یا بی معرفتی عبارت است از:
1-نشناختن معنی درست دین داری:
یعنی کسی نداند که دین برنامه ای است که از طریق وحی آمده تا انسان را از مشغول بودن به خود برهاند و به خدا مشغول کند.
دنیا را کنار بگذارد و به خدا مشغول بشود.فکر میکنند دین فقط برای این
دنیاست و از دین فقط برای رفاه طلبی استفاده میکنند.انسان آمد در این دنیا
که بتواند به عالم غیب وصل شود و به اون حقیقت اصلی خودش برگرده ولی بعضی ها
خودِاصیل را فراموش کردند و به دنیا مشغول شدند.
2-نشناختن مقام نبوت:
یعنی کسی نفهمد که نبوت و نبی برای هماهنگ کردن عالم غیب با روح انسان است.
شریعتی که توسط نبی آورده میشود،برنامه است از طرف خدا برای رسیدن به
جایگاه اصلی.تمام دستوران دین برای آن است که ما روحمون را با عالم غیب
هماهنگ کنیم.
بعضی ها فکر میکنند دستورات دین فقط نوعی قرارداد است که در زمان های مختلف و در شرایط مختلف قابل تغییر است.
3-نشناختن مقام امامت:
امامت تجسم دین داری مطلق است که امام قدرت هدایت درونی و بیرونی را دارد.
وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا(سوره سجده آیه 24)
ائمه مقامشون مقامی است که هدایت به امر دارند.
همونطور که میدانید، یک خلق کردن داریم و یک امر کردن.
امر کردن مقام کن فیکون است.به هرچیزی بگویند باش،میشود.با یک نظر کردن مس وجود را تبدیل به طلا میکنند.
امام یک مقام تکوینی دارد که در تکوینیات تصرف میکند و یک مقام تشریعی که
انضباط اجتماعی را بوجود می آورد که انسان بتواند از بهره هایی که از طرف
اجتماع بهش میرسد،استفاده کند.
هدایت درونی و هم هدایت بیرونی
هدایت درونی یعنی الهیت انسان را نشان میدهند.میتونند انسان را به کمال برسونند.
هدایت بیرونی هم مربوط به جامعه و اعتباریات و قرارداد هاست که تمام صحت را به ما نشان میدهند.
یک وقت ما امام را اصلا نمیشناسیم،پس موقعی که چیزی را نمیشناسیم چی ازش بخواهیم؟؟
وقتی نمیدونیم هدایت به امر دارند پس چی ازشون بخواهیم؟؟
(درکتاب "مبانی نظری نبوت وامامت" بیشتر توضیح داده شده. در کتاب هایی که
در مورد شناخت ائمه است هم میتونیم مقام اهل بیت را بیشتر درک کنیم)
4- فرهنگ امام که هدایت به وسیله محبت است را باید با دید عرفانی نگاه کرد.
اگر کربلا را فقط از دید سیاسی نگاه کردیم،از حقیقت کربلا باز میمونیم.
باید کربلا را با چیزی فوق عقل نگاه کرد...نباید در حد احساسات ماند و نباید فقط از طریق عقل بهش نگاه کرد.
اگر کسی فقط با عقل نگاه کرد،گریه براش معنایی ندارد.عقل خوب است ولی کافی نیست.
کسی میگفت من کتاب تحریفات عاشورا از شهید مطهری را خوندم و بعد از اون
دیگه اشک نداشتم.گریه نمیکردم.این بخاطر این است که فقط با عقل دارد نگاه
میکند.
باید از دید عاطفه و قلب نگاه کرد.عاطفه فوق عقل است.نگاهی است همه جانبه!!!
5-ارتباط نداشتن با خود فرمایشات امام.
دل اگر سالم باشد به طور طبیعی شیدای امام حسین(ع) است.
باید بتونیم با خود فرمایشات امام ارتباط برقرار کنیم.همانطور که گفته شد،کلام اهل بیت هم مثل قرآن بطن دارد و بطن آن نیز بطن دارد.
باید در فرمایشات امام از مدینه تا کربلا و خطبه هایی که گفته است،خوب تدبر کنیم.
کربلا خودش مکتب است.یک مکتب کامل است یعنی خودش تجسم عینی اسلام است.
6-نهضت امام حسین(ع) وسیع تر از حکومت بر کوفه بود.
بعضی ها فکر میکنند که امام بخاطر نامه کوفیان بود که حرکت کرد.کوفیان امام را گول زدند و امام گول خورد و شهید شد.
اگر کسی اینگونه فکر کند،نمیتواند با امام حسین(ع) ارتباط برقرار کند.
اگر کوفیان نامه هم نمیدادند امام باز حرکت میکرد.
امام حسین(ع) قبل از نامه مسلم که نوشته بود کوفیان همه منتظر شما هستند،خبر از شهادت میدهد و میگوید هرکی با من همراه بشود شهید میشود.
امام حسین(ع) سعی دارد ماموریت خود را به بهترین وجه انجام دهد.برای همین در جایی میفرماید که مگه شما کوفیان نامه ننوشته اید؟؟
درجایی خبر از شهادت میدهد در حالی که هنوز نامه مسلم به دستش نرسیده که خبر از بیعت کوفیان بدهد!!!
در جایی به حرمیگوید که اگه میخواهی برمیگردیم؟؟!!
در جایی میگوید من برای زنده نگه داشتن اسلام قیام کردم.
اگر کسی نداند فکر میکند امام چون ترسیده اینگونه با تناقض حرف میزند ولی
حقیقت این است که امام حسین(ع) همه این حرکات را انجام میدهد که هیچ بهونه ای
برای دشمن باقی نگذارد.
میخواهد مظلومیت خودش را به نمایش بگذارد.به عبارتی حق یک طرف و باطل در
طرف دیگر که آیندگان بتوانند به درستی از کربلا بهره بگیرند و منحرف نشوند.
به حر میگوید که برمیگریدم چون ابن زیاد تبلیغ کرده بود که اینها شورشی
هستند و میخواهند شلوغ کنند.امام به حر میگوید برمیگردیم چون میخواهد حجت
را تمام کند که ما شورشی نیستیم.
اگر این حرکات و سکنات امام نبود عده ای تبلیغات یزید و ابن زیاد را باور میکردند.
ولی امام حسین(ع) مظلومیت خودش را با این حرکات نشون داد.هیچ بهونه ای برای دشمن باقی نگذاشت.
7- ندانستن این که شهادت،از ارکان اصلی نهضت اباعبدلله است.
امام باید شهید میشد.
باید خون ریخته شود تا اسلام زنده بماند...(درنکات قبلی توضیح داده شد)
8-زیارت عاشورا...
بهریتن راه ارتباط با مقام معنوی امام حسین(ع) ،زیارت عاشوراست.
یا علی مدد
بسم رب الحــــــیدر(ع)
کربلا،سیرعشق الهی جهت ظهور اوج بندگی
بسم رب الحــــــــیدر(ع)
عصبیت،انگیزه اصلی مقابله با امام حسین(ع)
"اللهم العن العصابه التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا"
ما در زیارت عاشورا به عصبیت لعنت میفرستیم.همانطور که در نکات قبلی گفته بودم عصبیت یعنی اسلام جدای از معنویت.
اگر اسلام در حد ظاهر و قالب حفظ شود و به معنویت نرسد، باعث عصبیت میشود.
تولید بدون توحید...
مدرک گرفتن بدون معنویت..
حفظ کردن قرآن بدون دلدادگی با خدا...
کتاب های معرفتی خواندن بدون آوردن قلب و ارتباط باطنی...
پیشنماز مسجد شدن بدون روح معنوی...
همه اینها باعت عصبیت میشود.همه اینها چون در حد ظاهر شد،باعث عصبیت میشود.
امام حسین(ع) در روز عاشورا میخواهد اتمام حجت کند و به آنها بفهماند که شما هیچ دلیی جز عصبیت برای مقابله با من ندارید.
برای همین امام در روز عاشورا در خطبه ای میفرماید که مگر من کسی از شمارا کشتم؟؟
مگر حقوقی از شمارا پایمال کردم؟؟
مگر ظلمی به شما کردم؟؟
با وجود هلهله بعضی از افراد در سپاه عمربن سعد ولی بازم امام این حرف هارا
میزنند که برای مردم اتمام حجت شود و آیندگان بفهمند که این مردم بخاطر
هیچی امامشان را کشتند.امام با اینکار مظلومیت خودشان را به بشریت نشان دادند.
عصبیت ممکن است به جایی برسد که بخاطر کیسه ای گندم،امام معصوم را بکشیم.برای همین در زیارت عاشورا به این عصبیت لعنت میفرستیم.
در هیچ یک از دعاها انسان اینقدر به خودش جسارت نمیدهد که این درخواست را از خدا بکند و بگوید:
"اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ "
ای حسین،من با محبت به تو و دشمنی با مقابلین تو این حق را به خودم میدهم
که این درخواست را بکنم.یعنی اینقدر محبت به حسین(ع) و لعنت فرستادن به دشمنی
دشمنان امام حسین(ع) به جایی میرسیم که این درخواست را از خدا میکنیم.
ما نباید فقط با دشمن امام حسین(ع) بد باشیم،بلکه باید با دشمنی دشمنان امام حسین(ع) بد باشیم.
یعنی خود شخص زیاد مهم نیست(نه اینکه مهم نباشد ولی مهم تر اون فرهنگی است که به
مقابله امام حسین(ع) ایستاده است) ،اون فرهنگ و افکار و عقایدی که باعث مقابله با
امام حسین(ع) شد،باید به اونها لعن فرستاد.
تمام کسانی که در زیارت عاشورا لعن میکنیم،مبانی فکریشون این بود که اسلام را در حد ظاهر حفظ کنند و از معنویت ساقط کنند تا خودشان بر مسند حکومت باشند.چون وقتی بنا بر معنویت باشد،مردم برای حکومت دنبال کسی میکردند که آنهارا به معنویت برسانند و چه کسی بهتر از اولاد پیامبر(ص).
در مبانی اخلاق هم به ما توصیه شده است که نباید با فرد جاهل بد باشیم.بلکه باید با جهل اون شخص بد باشیم.
ولی کفار فرق میکند...خداوند در قرآن فرموده است که اگر شخص مسلمان باشد با جهلش بد
باشید ولی اگر کافر بودد کلا آنها را دوست نداشته باشید.از جمله
یهودیان و نصرانی ها...چون اونا کافر شدند.
یا علی مدد
بسمه تعالی
معنای نیایش آخرین نیایش امام حسین(ع)
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ
إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُم بِحُکْمِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ
آیات 75 تا 79 سوره نمل.
این آیاتی است که در مورد تحریفات قوم یهود آمده است.
خدا به پیامبروقتی پیامبر(ص) میگوید که هر حادثه ای که درست کنید،این یهودیان آن را تحریف میکنند ولی منِ خدا آن را حفظ میکنم.
خدا با آوردن این قرآن ،تحریفات یهودیان را خنثی کرد.
یکی از تحریفاتی کردند این است که نوشتند:
حضرت داوود(ع) روی پشت بام خانه بود که دید زنی زیبا در خانه ای آب تنی میکند.
گفت این زن کیست؟؟
گفتند این زنِ فلان سردار است.
حضرت داوود(ع) گفت که اون سردار را بکشید و رفت با اون زن نزدیکی کرد و حضرت سلیمان(ع) به دنیا اومد.
یعنی میخواهند بگویند پیامبر خدا،حرام زاده بود.از طرفی هم میگویند که پیامبران آدم های بزرگ و خوبی هستند.
یعنی اینکار را کردند که راه را برای خودشون باز کنند.هرکسی خواست میتواند زنا کند و ایرادی ندارد همانطور که پیامبر خدا کرد.
یا مثلا طوری در کتابها را تحریف کردند که میگویند: قوم برتر، بنی اسرائیل
است و خدا بقیه مردم را برای خدمت کردن به این قوم خلق کرده است.
حالا خدا به پیامبر(ص) فرمود که شما هر صحنه درست کنید،یهودیان سعی بر تحریفش دارند .
و در ادامه میفرماید که در قرآن،همه نقشه های آنها رسوا شده است.
و بعدش میفرماد وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ.
یعنی در این حادثه هایی که اونها تحریف کردند و خدا خنثی کرده، هدایت کننده و باعث رحمت میشود.
هدایت و رحمت برای کسانی که مومن هستند و به مقام ایمان رسیده اند.
ابوبکر و عمر اموی نبودند ولی عثمان اموی بود.
معاویه هم از مشاوران رومی و یهودی استفاده میکرد.تمام سعیشان این بود که اسلام را تحریف کنند.تمام آیات را وارونه تفسیر میکردند.
معاویه میدانست برای اینکه خودش در صحنه باقی بماند، باید حق را از بین ببرود.حال با مجسمه حق
یعنی حضرت علی(ع) را کاری کرد که وقتی خبر شهادتش به شام رسید،گفتند که مگر
علی(ع) نماز میخواند؟؟
آیه هایی از قرآن را که درمورد علی(ع) بود را به نفع خودش تغییر داد.
کاری کرده بود که همه فکرمیکردند معاویه حق است.اینقدر جو زمانه را تغییر داده بود که نمازجمعه را چهارشنبه میخواند ولی کسی حرفی نمیزد.مفسرانی از یهود را در کاخ خود داشت که حدیث به نفعش جعل میکردند.
ولی خداوند میفرماید من راه را از خطرات حفظ میکنم.اگر کسی اهل ایمان باشد،همین یاد کردن خودش هدایت و رحمت است.
داریم روایت که خود یاد کردن حضرت علی(ع)عبادت است."ذکرِعلیٌ العِبادة"
خود یاد کردن حادثه کربلا عبادت است."هُدًى وَرَحْمَةٌ" هم هدایت میکند و هم موجب رحمت میشود.
خودتان ممکن است حس کرده باشید که وقتی از امام حسین(ع) و امام علی(ع) یاد میکنید ،قلبتان آماده پذیرش نور الهی میشود.
إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُم بِحُکْمِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ
خداوند میفرماید،من خودم جریان را به پیش میبرم و حکم میکنم.او عزیز و علیم است.
عزیر به معنی این است که هیچ مانعی دربرابر اراده اش که نافذ است، نیست.
علیم هم یعنی عالم به همه چیز است.میداند که چطوری حکم کند.به همه جوانب عالم است.
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ
تو در مسیری هستی که حق آشکار است.
گاهی موقع ها ما میخواهیم یه موضوعی را بیان کنیم.میدانیم حق است ولی رسا و روشن نیست.نمیتوانیم روشن و واضح بیانش کنیم.
حالا مسئله کربلا هم حق و هم رسا و روشن است.کسانی که اهل ایمان باشند میتوانند ازش استفاده کنند.
خداوند میفرماید تو بیا در کربلا،باقیه اش را توکل کن به من.به پیامبر(ص) فرمود تو رسالتت را انجام بده،بقیه اش با من.
خود خداوند این رسالت را از خطرات حفظ میکند.
امام حسین(ع) این سنت الهی را میدانست.برای همین دیگر نگران و دلواپس نبود.
امام خمینی(ره) میگفت : ما مامور به وظیفه ایم،مامور به نتیجه نیستیم.نتیجه با خداست. امام خمینی(ره) میدانست در مسیر حق است.برای همین نگران نبود.
در عملیات چزابه یکی از فرماندهان میگفت ما منطقه ای را گرفته بودیم و
باید نگهش میداشتیم.ولی عراق سه روز پشت سرهم از صبح تا شب همینطور بمب
باران میکرد.
سه روز بود بچه ها آب و غذا نداشتند و از طرفی هم نمیشد منطقه را رها کرد.
بعد از چند روز نیروهای تازه نفس رسیدند ولی منطقه زیر بمباران بود.ناگهان لحظه
ای بمباران قطع شد،نیرو های تو منطقه از دِپو و سنگرها آمدند بیرون که
برگردند عقب و نیروهای تازه نفس داشتند میرفتند جایگزین اون نیروها.
ناگهان دیدم هواپیماهای عراقی ظاهر شدند.حالا همه نیروها این وسط در حال جایگزین شدن بودند.
فرمانده میگفت همونجا چشمامو گرفتم و نشستم و گفتم ای خدا همه چی تموم شد.حالا همه کشته میشند.
بعد از چند لحظه چشمام را باز کردم دیدم همه ی بمباهایی که انداختند،هیچ کدومشون منفجر نشده است.
اینها اتفاقات ساده ای نیست...
حالا شاید کسی این را باور نکند و یا باورش براش سخت باشد ولی دیگر حادثه طبس برای هیچ کسی پوشیده نیست.
آمریکا آمده بود که نظام را واژگون کند ولی شن ها مامور خدا بودند.
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ
إِنَّکَ برمیگردد به پیامبر.پیامبر هم یعنی اسلام.
یعنی شما هرچقدر در مسیر اسلام باشید،مطمئن باشید خدا برای شما برنامه دارد و شمارا حفظ میکند.
حالا امام حسین(ع) در آخرین نیایش خود میفرماید:صبراًعلی حِکمَک و ... من نسبت به حکم تو صبور هستم.
صبور یعنی شکیبا.یعنی کاملا مطمئن هستم.
از این جملات امام حسین(ع) میشود کاملا فهمید که امام حسین(ع) خیلی دقیق و خوب میداند که خدا نهضت کربلا را به بهترین وجه به ثمر میرساند.دعا میکند چون دعا وسیله ایست برای تسریع حکم خدا.
یا علی مدد
بسمه تعالی
کربلا از منظر امامان و انبیا
بسمه تعالی
کربلا،نمایش ایمان به سنن الهی