اعتکاف و چگونگی ورود به آن-بخش پنجم-وظیفه معتکف-استاد طاهرزاده


وظیفه معتکف

بخش پنجم


چنانچه دقت بفرمایید می‌رسید به این‌که اعتکاف شرایط ارتباط با خداست، ملاحظه کنید چگونه خداوند تمام شرایط را فراهم کرده است. گفتند باید در خانه‌ی خدا باشی، روزه باشی، از مسجد بیرون نروی. واقعاً با طرح این شرایط غوغا کرده‌اند و زمینه‌ی فوق‌العاده‌ای را جهت در مسیر قراردادنِ قلبْ فراهم نموده‌اند.


حضرت علی(ع) می‌فرمایند:

«یَلْزَمُ الْمُعْتَکِفُ الْمَسْجِدَ وَ یَلْزَمُ ذِکْرَ اللَّهِ وَ التِّلَاوَةَ وَ الصَّلَاةَ وَ لَا یَتَحَدَّثُ بِأَحَادِیثِ الدُّنْیَا وَ لَا یُنْشِدُ الشِّعْرَ وَ لَا یَبِیعُ وَ لَا یَشْتَرِی وَ لَا یَحْضُرُ جَنَازَةً وَ لَا یَعُودُ مَرِیضاً وَ لَا یَدْخُلُ بَیْتاً یَخْلُو مَعَ امْرَأَةٍ وَ لَا یَتَکَلَّمُ بِرَفَثٍ وَ لَا یُمَارِی أَحَداً وَ مَا کَفَّ عَنِ الْکَلَامِ مِنَ النَّاسِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ»

معتکف باید در مسجد باشد، و مشغول ذکر الهی و تلاوت قرآن و نماز گردد، خود را مشغول اختلاط‌های دنیایی نکند، مشغول شعرگفتن و شاعری نشود، از خرید و فروش پرهیز نماید، حتی از تشییع جنازه و عیادت بیمار و واردشدن در خانه و خلوت با همسر پرهیز نماید، از سخن زشت و جدال خودداری کند، و حتّی اگر از سخن‌گفتن با مردم خودداری کند بهتر است.


پس چنانچه ملاحظه می‌فرمایید؛ باید حوائج دنیایی را رها کنی، اگر هم نیاز به غذا داشتی، باید به اولین مغازه رجوع نمایی و سریعاً به مسجد برگردی. دیگر نباید بروی ببینی چه کسی ارزان‌تر می‌دهد، حالا هم که دیگر الحمدلله این مسائل حل شده است.

از آخر روایت فوق غافل نباشید که حضرت می‌فرمایند: اگر معتکف بتواند به‌کلی از سخن‌گفتن خودداری کند، بهتر است. زیرا در این حالت قلبْ هرچه بیشتر آمادة پذیرش نفحات الهی می‌شود.


توجه داشته باشید در حالت اعتکاف وقتی از دنیا و تعلقات آن منصرف شدی، با خودت روبه‌رو می‌شوی، در آن حالت خدا را روبه‌روی قلب خود می‌یابی و لذا خداخدا‌گفتن جای خود را پیدا می‌کند. در زندگی معمولی چند بار که خداخدا می‌گفتی، قوه واهمه یک تصوری برای ما ایجاد می‌کرد و ما را متوجه کاری می‌کرد تا از خداخداگفتن منصرف شویم و مزه‌ی مناجات با خدا را نچشیم، ولی در اعتکاف برای ذکر و یاد خدا شرایط فراهم است، به شرطی که خودتان راه تحرک قوه‌ی واهمه را با موبایل و اختلاط‌های دنیایی و توجه به آرزوهای دنیایی، باز نکنید.


آن چیزی که باید بر آن تأکید کرد و در اعتکاف باید مطلوب شما باشد، پیداکردن راهِ خداخداگفتن است. وقتی هنوز ما وارد نیستیم و قلب راه خود را پیدا نکرده است، همان خداخداگفتن، مساوی است با حجاب. می‌گویند همان موقعی که می‌خواهیم بگوییم الحمدالله که در محضر حق حاضریم، می‌ببینم ای وای همان حضورمان حجاب می‌شود.


چون به جای نظر به خدا، نظر به خداخداگفتنِ خود داریم. حال یکی از موقعیت‌هایی که إن‌شاءالله شرایط انصراف از خود را فراهم می‌کند، شرایطی است که با اعتکاف حاصل می‌شود. شما در این شرایط می‌توانید وقتی نماز می‌خوانید با این احساس که در برزخ هستید نماز بخوانید.

این‌جا؛ نه مغازه است نه همسر و نه فرزند. حال اگر در اعتکاف نگویید خدا، در برزخ هم نمی‌توانید بگویید خدا. اصل اعتکاف در این احساسی است که ما باید پیدا کنیم، احساس کنیم که مرده‌ایم و حالا با خدا روبه‌روایم، خدایی که مقصد و مقصود همه انسان‌ها است و بازگشت به او، یعنی بازگشت به هدف اصلی، و حالا می خواهیم بگوییم خدا. و فرق شرایط ما با برزخ در همین نکته است که در این‌جا اراده و اختیار ما را از ما نگرفته‌اند.


در روایت داریم که بعضی از افراد در برزخ و قیامت گنگ می شوند، به او می‌گویند «مَنْ رَبُّکَ»؟ پروردگار تو کیست؟ قلبش باید عقیده خود را اظهار کند ولی هیچ سخنی نمی‌تواند بگوید و یا از سر تقلیدی که در دنیا از بقیه کرده است، جواب می‌دهد.


از او می‌پرسند این را از کجا دانستی؟ می‌گوید: شنیدم که مردم چنین می‌گویند. آن‌گاه با گرز آتشین آنچنان ضربه‌ای به او می زنند که چون سرب ذوب می‌شود. و نیز از کسانی که در توجه به پیامبر
(ص) سرسری می‌گذرند، در عینی که کافر نیستند، می‌پرسند «مَنْ نَبِیکَ؟» برابر 500 هزار سال طول می‌کشد تا اسم پیامبر (ص) را بر زبان بیاورد.


حالا خودتان قلب خود را امتحان کنید، ببینید چند وقت است با حضور قلب صلوات نفرستاده‌اید، به همان اندازه و بر اساس سال‌های برزخ، قلبْ در ارائه آن تأخیر دارد.



اگر انسان در این دنیا با حضور قلب صلوات بفرستد در برزخ واقعاً صلوات می‌فرستد، و اگر در دنیا با معرفت و حضور قلب صلوات بفرستید آن صلوات در برزخ شما را جلو می‌برد تا به شفاعت وجود مقدس معصومین
(ع) نایل شوید.


در هر حال «انقطاع» از دنیا اصلی‌ترین مقصد اعتکاف و واقعی‌ترین مقصد انسان در زندگی دنیایی است تا بتواند در ابدیت خود به بهترین نحو زندگی کند، ابدیتی که فقط بودن است، بدون هیچ محدودیتی. واقعی‌ترین واقعیات، ابدیت ما است، جوان و پیر هم ندارد. ابدیت با تمام ابعاد آن الآن پیش ماست، ما باید احساس ابدیت را یعنی در ابدیت قرارگرفتن را و در برزخ و مرگ قرارگرفتن را، در خودمان ایجاد کنیم.


این تذکر اصلی ما است در رابطه با احساسی که باید عزیزان در حال اعتکاف در خود به‌وجود آورند، إن‌شاءالله.


یاعلی مدد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد