5- حسین(ع)؛ نه از فرهنگ ظلمانی اموی و
یزیدی بیاطلاع بود و نه از نور اسلام بیگانه بود. و این دو شاخصة حسین(ع) و
کربلا است که میتواند منشأ تحولی اساسی در تاریخ شود و دوران خود را از
ظلمات دوران نجات دهد.
مسلّم ظلمات این دوران فرهنگ مدرنیته است با همة پیچیدگیهایش، و مسلّم
آنهایی که جانشان از نور قدسی منوّر نیست هرگز متوجه این حجاب مستور
نمیشوند. و به عبارت دیگر؛ آنهایی که ظاهر زشتیهای دنیای مدرن را
بشناسند ولی از شناخت نور قدسی اسلام به نحو کامل برخوردار نباشند، هرگز
ظلمات فرهنگ مدرنیته را نخواهند شناخت ،و هرگز از حجاب دوران خارج نمیشوند
و به جای سیر به سوی بندگی خدا، در بند بندگی دوران ظلمانی خود فرو
میافتند و توجیهکنندة آن دوران میشوند. همانطور که بعضی از مقدسین،
حسین(ع) را نصیحت میکردند که با یزید امیرالمؤمنین درگیر نشود.
اینها امروزه دین را با ملاکهای غرب ارزیابی میکنند و به ساحت غیر قدسی
غرب، قداست میبخشند. آزادی غربی که همان آزادی نفس امّاره است را حریت و
آزادگی که آن آزادی از نفس امّاره است معنی میکنند، و برابری غربی را که
از بینبردن مرزهای عفاف و حیات و حرمتها است، همان مساوات و اخوت اسلامی
معنی میکنند، و جدایی که ژانژاکروسو مطرح میکند و منظور او آن است که
وجدان را جای پیام انبیاء قرار دهد، به معنی فطرتی میگیرند که قرآن از آن
خبر میدهد. اینها از ظلمات دوران نمیتوانند بگذرند و متعلق به اردوگاه
حسین(ع) در این آخرالزمان نمیباشند.
اگر یک روز شهید مطهری«رحمة الله» فرمود یزید زمان موشه دایان وزیر جنگ
اسرائیل است امروزباید به کمک نور حسین (ع) جلو تر آمد ومتوجه شد امروز
فرهنگ معاویه که یزید پرور وموشه دایان پرور است ،فرهنگ مدرنیته است که
دارد انبوه ،انبوه جوانان مارا از بین می برد، واگر امروز غرب زدگی درست
شناخته نشود ظلمات این دوران بیش از پیش قربانی می گیرد، در حالی که به کمک
نور حسین(ع) وکربلا می توان از این دوران گذشت
کربلا و نور حسین(ع) آمده است که این ظلمانیترین حجاب را بنمایاند و
بشکافد، ومسلم مثل همان دوران کار سخت است، چون شعارهای فرهنگ اُموی،
اسلامی بود و ظاهربینان ماوراء آن شعارها را نمیدیدند، امروز هم تشخیص ذات
فرهنگ مدرنیته مشکل است، مگر به نور حسین(ع) .
6- همچنانکه عرض شد روایات متواتر حکایت از آن دارد که کربلا و حسینu قبل
از حادثه سال 61 هجری مورد توجه اولیاء الهی بوده و این نشان میدهد که
حسینu و کربلا، سرّی است که اولیاء الهی با نور توحیدی خود آن را یافتهاند
و نیز روشن میشود که کربلا یک حقیقتی است که با نور حسینu در سال 61 هجری
ظهور زمینی پیدا کرد، تا انسانها به نحو ملموس بتوانند با حقیقت قدسی آن،
عامل زدودن حجاب از چهرة منور اسلام است مرتبط شوند، مثل خانة کعبه که
ظهور حقیقت قدسی بیتالمعمور است.
در راستای فوق زمان و مکان بودن حقیقت کربلا، در روایت داریم؛
«اَلْمُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَصْبَحَ
صَبَاحاً فَرَأَتْهُ فَاطِمَةُ بَاکِیاً حَزِیناً فَقَالَتْ مَا لَکَ یَا
رَسُولَ اللَّهِ؟ فَأَبَى أَنْ یُخْبِرَهَا، فَقَالَتْ لَا آکُلُ وَ لَا
أَشْرَبُ حَتَّى تُخْبِرَنِی. فَقَالَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی
بِالتُّرْبَةِ الَّتِی یُقْتَلُ عَلَیْهَا غُلَامٌ لَمْ یُحْمَلْ بِهِ
بَعْدُ... وَ هَذِهِ تُرْبَتُهُ».
معلى بن خنیس نقل کرده که وى گفت: در صبح روزى حضرت فاطمه(س)رسول خدا را
گریان و محزون دیده پس عرضه داشت: اى رسول خدا شما را چه مىشود؟ پیامبر
اکرم(ص) از خبر دادن به ایشان امتناع نمودند.حضرت فاطمه(س) عرض کرد: نه غذا
خورده و نه آب مىآشامم تا به من خبر دهید. پیامبر اکرم(ص) فرمود: جبرئیل
خاکى را برایم آورده که بر روى آن جوانى که هنوز مادرش به او باردار نشده
کشته خواهد شد و این همان تربت و خاک او است.
این روایت میرساند پیامبر(ص) قبل از آنکه نطفة حضرت سیدالشهداء(ع) بسته شود، کربلا را میدیدند و از حقیقت آن خبر میدهند.
و نیز در ورایت داریم: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ کَانَ
الْحُسَیْنُ مَعَ أُمِّهِ تَحْمِلُهُ فَأَخَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَقَالَ
لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ...کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى مُعَسْکَرِهِمْ وَ
إِلَى مَوْضِعِ رِحَالِهِمْ وَ تُرْبَتِهِمْ... وَ یأْتیهِ قَوْمٌ مِنْ
مُحِبِّینَا لَیْسَ فِی الْأَرْضِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ لَا أَقْوَمُ
بِحَقِّنَا مِنْهُمْ وَ لَیْسَ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ أَحَدٌ یَلْتَفِتُ
إِلَیْهِ غَیْرُهُمْ أُولَئِکَ مَصَابِیحُ فِی ظُلُمَاتِ الْجَوْرِ... وَ
هُمْ قِوَامُ الْأَرْضِ...»
از امام صادق(ع) نقل شده که آن جناب فرمودند:حضرت امام حسین(ع) را مادر
گرامیشان دربغل داشتند، رسول خدا او را گرفته و فرمودند:خداوند متعال
کشندگان تو را لعنت کند، ... گویا اکنون لشکرگاه آنها را دیده و به جایگاه و
محلّ دفن ایشان مىنگرم... سپس فرمودند: گروهى از دوستان ما خواهند آمد که
در روى زمین کسى از آنها عالمتر به خدا نبوده، و در اقامه حقّ ما کسی
کوشاتر از آنها نمىتوان یافت، و روى زمین احدى غیر از ایشان نیست که مورد
التفات و توجه باشد، ایشان چراغهاى فروزانى بوده که در ظلمات جور و ستم
مىدرخشند... ایشان باعث قوام و استواری زمین مىباشند.
روایت فوق میرساند که اولاً؛ در افق حقیقت، کربلا ماوراء زمان و مکان،
نمایان است. ثانیاً؛ امام حسین(ع) شایستگی نمایش آن حقیقت را دارد تا به
زیباترین شکل آن را بنمایاند. مثل آنکه پیامبر(ص) به کاملترین شکل اسلام
را به مردم رساند. ثالثاً؛ کربلا پس از خود، فرهنگ و مکتبی میشود و گروهی
را میپروراند که چراغهای فروزان در نفی ظلمات دوران هستند و باعث قوام و
استواری زمین میباشند.
7- طبق روایت فوق اگر ملتی بتواند با نور
قدسی کربلا مرتبط شود، میتواند حجاب ظلمانی زمان خود را بشکافد و چند قدم
جهان بشریت را به سوی نور جلو ببرد و لذا باید کربلا را به نور حسین(ع) در
سیر تحقق پیام تاریخی آن، در هر مقطع از تاریخ نگریست، تا ببینیم نور
حسین(ع) در این سالها پس از طی دوران گذشته، با چه حجابی از حجابهای
ظلمانی درگیر میشود، تا آنهایی که میخواهند چون حسین(ع) عمل کنند در رفع
حجاب دوران، نقشآفرینی نمایند و از آن طریق به ساحت قرب الهی نزدیک شوند.
اگر:
حقیقت را به هر دوری ظهوری است
ز اسمی بر جهان افتاده نوری است
و اگر کربلا یک حقیقت متعالی است، ظهور امروزین آن نور جهت رفع ظلمات چیست؟
8- وقتی کسی با حضور قلب در ساحت قرب الهی قرار گیرد، از ظهور حقیقت این
دوران پیام لازم را خواهد گرفت، همچنانکه امام خمینی«رحمةاللهعلیه» به
نور حسین(ع) متوجه تجلی حقیقت کربلا در دوران اخیر شد و فهمید چگونه
میتواند در چنین عصری نقشآفرین شود و با رفع حجاب دوران، خود و پیروان
خود را به ساحت قرب نزدیک کرد و این همان سلوک سیر از باطل به سوی حق و
میهمان وحدت حقیقیشدن است که کربلا به ما نشان میدهد.
9- حضرت امام خمینی«رحمةاللهعلیه» ابتدا با سیر عرفانی، قرآنی، جان خود
را متوجه نور حقایق نمودند و لذا توانستند پیام حقیقت کربلا را درک کنند و
در مواجهه با نور کربلا فهمیدند این نوردر دوران اخیر کلّ جهانِ کفر را
نشانه رفته است، ودرهمین راستا شعور فهم ظلمات فرهنگ مدرنیته و قدرت مقابله
با آن را یافتند، ندای حقیقت کربلا را با جان خود شنیدند و پا در میان
گذاردند، و با این کار عصر ربانی بازگشت به اسلام قدسی شروع شد، و اسلام از
دست روشنفکرانِ به ظاهر مسلمان که با چشم غرب به اسلام مینگریستند رهایی
یافت، و روشن شد چگونه جامعه ای که از روح محمدی(ص) دور شده، میتواند به
کمک نور حسین(ع) وکربلا به حقیفت دیانت باز گشت نماید.
سالهای سال بود که برای نجات جامعه نسخههای جعلی میپیچیدند و همهچیز را
عامل نجات میدانستند جز ایمان را، و نور کربلا در چنین دورانی باز به
صحنه آمد تا بگوید؛ هیچچیز مایة نجات نیست جز ایمان، و معلوم شدسالهاست
به ما دروغ میگویند.
10- حقیقت کربلا به نور حسین(ع) همواره در طول تاریخ مردم را به عالم
معنویت دعوت میکند و هرسال با همه توان کار خود را ادامه میدهد و حجابی
از حجابهای حقیقت اسلام را پشت سر میگذارد، تا آرامآرام با تجلی کامل
حقیقتِ کربلا، و ظهور حضرت مهدی(ع) ،بشریت در عالم قدسی محمدی سُکنی گزیند.