بخش هفتم

عسل؛ صورتِ شور معنویِ رجبیّون

و نیز می‌فـرمایند: آن نهر از عسل هم شیرین‌‌تر است، چون عسل، حرکت و گرما و تحرّک می‌آورد؛ یعنی آن عسل، اراده‌های توحیدی و همّت عمل توحیدی آدم را زیاد می‌‌کند. ببینید که منظورشان چیست؟ شما گاهی دلتان می‌‌خواهد که با یک شور و حرارتی بلند شوید و نماز شب بخوانید، ولی خواب نمی‌گذارد. این اراده نماز شب خواندن و راحت و با شور و حرارت و عشق جلو رفتن به اصطلاح علماء اخلاق مربوط به عقل عملی است و این غیر از عقل نظری است که پذیرفته است نماز شب خیلی برکات دارد، این شور و شیدایی در عبادات، ریشه‌اش همان عسلِ بهشتیِ مربوط به نهر ماه رجب است.

پس حرارت انجام اعمال الهی را رجب به آدم می‌‌دهد و رجبیون، هم به معرفت خاص و هم به حرارت خاص در فهم دین و عمل به دین دست می‌یابند. با توجه به این مبنا غفلت نکنید که همین حالا با وارد شدن در ماه رجب و استقبال کردن از آن انشاء‌الله ارتباط با آن شیر و عسل شروع می‌شود.


ماهِ ولایـی شدن برای ملاقات با حق

آن روایت را در کتاب «المراقبات» داشته باشید که می‌فرماید: «ماه رجب ماه خدا است، ماه شعبان ماه پیامبرخدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است و ماه رمضان، ماه امّت رسول‌الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» است».

یعنی با شروع ماه رجب که ماه خداست، نیّت سلوک شروع می‌شود، بنابراین از خدا شروع می‌شود و پس از انس با پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در ماه شعبان و رعایت اعمال مخصوص ماه شعبان، به یک خودیابی در ماه رمضان می‌رسیم، و بدین‌معناست که ماه رمضان، ماه امت است. این روایت را با آن روایت جمع کنید که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرماید: « شَهْرُ رَمَضانِ، شَهْرُالله وَ شَعْبانِ شَهْرُ رَسولُ‌الله وَ رَجَبٌ شَهْری» یعنی؛ ماه رمضان ماه خداست و ماه شعبان ماه رسول‌الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ماه رجب ماه من است. پس طبق این روایت، به یک اعتبار ماه رجب، ماه یگانگی با خداست، از طریق ارتباط با خود خدا، و به یک اعتبار، ارتباط با خدا بدون اتّصال به ولایت ممکن نیست و لذا ماه رجب، ماه امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام)، یعنی صاحب ولایت است، پس ماه رجب ماه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) یعنی ماه ولایـت است. « ولایت » یعنی زدودن جنبه‌های غیر الهی از دل و رسیدن به یک به‌خود آمدن ناب.

دلی که ولایی شد این دل غیرِ حق را نمی‌خواهد، آن وقت این دل به عشق به نبیّ - که مظهر نمایش صفات حقّ است- می‌رسد و برایش طلب نزدیکی به پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در ماه شعبان پیدا می‌‌شود و تقاضای واردشدن در سلوک و سنّت پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در جانش شعله می‌کشد و در دعای روزهای ماه شعبان می‌گوید: « اَللّهُمَّ فَاَعِنّا عَلَی الْاِسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فیهِ...» یعنی خدایا! مرا یاری فرما تا به روش و سنّت پیامبرت نزدیک شوم و بدان عمل نمایم. و حالا در منظر نگاه به وجود مقدّس پیامبراکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در ماه شعبان، در مقابل خود و در افق جانت ماه رمضان را مشاهده می‌نمایی و در این حالت ماه رمضان شَهْرُالله، و ماه ملاقات با خدا می‌شود. این دو روایت می‌گوید: خودت را برای خدا در ماه رجب خالص کن، تا بتوانی ولایت و نبوت را بفهمی و از خدا شروع کن - در ماه رجب- و به خدا ختم کن - در ماه رمضان- .


پس با ماه رجب و روزه و استغفار در این ماه یک خلوص اوّلیه و خود را برای خدا آماده کردن داریم. آدم روزه که بگیرد و إن‌شاءالله دعاهای ماه رجب را هم بخواند و در آن‌ها دقّت و تدبّر کند، توجّه به حق در او زنده می‌گردد. به قول بزرگان می‌‌گویند: دعاهای ماه رجب عجیب است این قدر عجیب است که عده‌ای از بزرگان می‌فرمایند: بعضی از این دعاها در ماه رمضان هم پیدا نمی‌‌شود و انصافاً هم از جهت توحید و ولایت یک مراتب خاصی در دعاهای ماه رجب هست، خدا توفیق‌‌مان بدهد که هم این دعاها را از اهلش درس بگیریم و هم به کمک آن ادعیه با خدا مناجات کنیم.

بعد که توجّه به حق از این طریق در انسان زنده شد، ارتباط بیشتر با خدا در او شعله می‌کشد، می‌یابد که باید برای ارتباط حقیقی با حق، دست به دامن صاحب ولایت، یعنی امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام)، بزند، این‌جاست که می‌بیند عجب، پس ماه رجب، ماه امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام)، است و به اذن آن حضرت می‌تواند حقّ ماه رجب را اداء کند. در مستی ارتباط با حق از طریق نور ولایتِ امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام)، دل با ماه شعبان روبه‌رو می‌گردد و می‌بیند مخزن اصلی، وجود مقدّس صاحب ماه شعبان، یعنی محمّد مصطفی(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است.

در عطش ارتباط با خدا، با پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) روبه‌رو می‌شود، آرام‌آرام این عطش شعله‌ور می‌شود و درست در دل ماه رمضان از پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) سراغ خدا را می‌گیرد و هم خدا به پیامبرش ندا می‌دهد:« إِذا سَئَلَکَ عِبادی، عَنّی فَاِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَة‌َالدّاعِ إِذا دَعانِ...» ؛ یعنی ای پیامبر! اگر بندگان من از تو سراغ مرا گرفتند، من خودم به آن‌ها نزدیکم و جواب آن‌ها را می‌دهم. بدون آن‌که پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را خداوند در این شرایط واسطه قرار دهد.

نظرات 1 + ارسال نظر
ترنم شنبه 13 اردیبهشت 1393 ساعت 15:06




ممنونم استاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد