چرایی دلتنگی غروب جمعه!!؟؟


بسم رب الحیدر(ع)

تا حالا شاید برای همه ما پیش اومده که عصر جمعه،احساس دلتنگی بهمون دست میده.
آدم اون موقع حوصله هیچ کاری را نداره...به خودش معترض میشود...دلش میخواهد از بودن خودش فرار کنه.غم سنگینی تمام وجودشو فرا گرفته...همش میخواد یه کاری کنه که اون احساس ناراحتی و دلتنگی را نداشته باشه.
شاید بعضی ها خودشونو با تلویزیون سرگرم کنند و بعضی ها هم با مهمونی و بعضی ها هم ترجیح بدن،بخوابند.


جمعه یک نعمت بزرگ است.
روز جمعه، نمونه کوتاه شده عمر حیات ماست.به طور ساده تر بگم،صبح روز جمعه متولد میشیم و عصر روز جمعه آخرای عمرماست.
یک نمونه کوتاهی از کل عمر و حیات ماست.
این بخاطر اینه که روز جمعه مقام جمع الجمعی داره.نمادی از مقام جمع الجمعی عالم غیب و عالم معناست و مقام اتحاد با عالم انسان کامل و وجود مقدس امام زمان(ع) است.


صبح روز جمعه،تشویشی توی دل همه بوجود میاد.
فطرتش یه چیزی میخواد تا آروم بشه.ولی متاسفانه بعضی ها نمیدونند چگونه باید جواب این فطرت را بدن.
میرند تفریح و خودشون را سرگرم کارهایی میکنند که جوابگوی فطرتشون نیست.

گاهی موقع ها عمل انسانی و الهی انجام میدیم و شعور باطنی از دورن،آن عمل را تصدیق میکنه.مثلا کار خوبی میکنه و چیزی از دورن اون کار را تصدیق میکنه و گاهی هم برعکس.کار خوبی انجام نمیده،شعور باطنی از درون بهش اعتراض میکنه و عدم رضایت خودشو اعلام میکنه.اون کار را تصدیق نمیکنه. این شعور باطنی،همان فطرت است.


خود فطرت،با غذای خودش آشناست.همانطور که فرد تشنه با آب آشناست و وقتی آب را دید بوسیله آب تشنگی خودشو برطرف میکنه یا کودک شیرخواره با شیر مادرش آشناست.چیز دیگری جز شیر مادر نمیخواهد همانطور که فرد تشنه برای آب خوردن دلیل نمیخواد و تا آب را دید میخورد.
فطرت هم با غذای خودش آشناست.غذای فطرت حقایق معنوی است.
چون فطرت مارا خدا سرشته است،گرایش به کمال مطلق داره و اون کمال مطلق خداست.


حال وقتی شخصی روز جمعه بتونه به اون تشویش درونی خودش جواب بده و در واقع غذای فطرت خودشو بده،عصر جمعه دچار یاس و ناامیدی نمیشه.
چون روز جمعه،نمادی از کل حیات عمر انسان است و عصر جمعه،آخرای عمر ماست.وقتی که غروب جمعه پرده ها کنار رفت و فطرت انسان با عالم معنا ارتباط پیدا کرد،اگه تونسته باشه غذای فطرتشو بده،احساس یاس و نا امیدی نمیکنه ولی اگه خودشو سرگرم کارهای بیهوده کرده باشه،فطرتش اعتراض میکند و دچار غم سنگینی میشه.
همانطور که اگه به فرد تشنه،آب شور بدیم اعتراض میکند چون هنوز تشنه است.

بعضی ها به کارهای دیگه ای مشغول میشند و فکر میکنند که با این کار میتونند جواب اون تشویش درونی را بدن و فطرت تشنه خود را سیراب کنند ولی بعد از مدتی متوجه میشوند که نتونستند جواب بگیرند به کار دیگه مشغول میشوند.
این تنوع طلبی،خبر از حق طلبی میدهد.و تا به کمال مطلق نرسه،آرام نمیگیرد.


حال کسانی که روز جمعه احساس غم سنگینی پیدا میکنند باید متوجه بشند که هنوز فطرتشون را جواب ندادند و باید یه فکری برای خودشون بکنند.مگرنه همین احساس غم و یاس و نا امیدی روز برزخ ظاهر میشه.
این روز جمعه یکی از بزرگترین نعمت هاست که انسان متوجه بشه که آیا غذای فطرت را داده یا به کارهای بیهوده مشغول شده.



یا علی مدد

نظرات 1 + ارسال نظر
gomnam چهارشنبه 12 شهریور 1393 ساعت 17:53

با سلام و عرض ادب
تشکر از مطلبتان
منظور از غذای فطرت(حقایق معنوی) چیست؟

سلام

همانطور که بدن ما،میل به غذا دارد و گرسنه و تشنه میشود،روح ما نیز نیاز به غذا دارد.
روح یا فطرت انسان را چون خدا سرشته است،میل به خدا دارد و این میل را با بندگی کردن و عبادت جواب میدهد.
اگر به این میل خود جواب ندهد،از اصل خودش و از جایگاهش دور میشود و یکجور احساس دلتنگی و ناامیدی و یا احساس پوچی بهش دست میدهد.
چون روز جمعه مقام جامعی دارد و حجاب ها کنار میرود و فرد میتواند بیشتر با فطرت خودش روبه رو شود،میبیند که با اعمال خودش کاری نکرده که به اصل خودش،به جایگاهش نزدیک شود و به عبارتی دیگر غذای روح خودش را نداده است.
برای همین برای فرار کردن از این احساس،دست به هرکاری میزند تا این احساس را از خود دور کند.پیدیده مد گرایی هم بخاطر همین موضوع است.
بخصوص در غرب بعد از دوره رنسانس که دین را کنار گذاشتند،به این مشکل گرفتار شدند و برای فرار کردن از این حالت دست به هرکاری زدند.غافل از اینکه با ارتباط با خدا میتوانند این میل روح و فطرت را جواب داد.

برای بهتر درک کردن فطرت و قلب انسان،میتوانید به بخش ماه رجب،پست "ماه رجب مایه سیر از نفس به قلب" رجوع کنید.

ممنون
موفق باشید
یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد