پیداشدن راه
آری با دفع موانع بین روح و عوالم معنا، روح با آن عوالم مرتبط میشود و
اساسیترین مانع جهت آن ارتباط، همان زمانزدگی است که توجه انسان را در
گذشته و آینده پراکنده میکند، و به جهت این پراکندگی روح یا نفس ناطقه
مقام «جمع» ندارد تا با معنویات موجود در عالم غیب که حقیقتشان جمع است،
روبهرو شود. وقتی از طریق دستورات شرعی فهمیدیم چگونه از زمانزدگی درآییم
و جایگاه هر نگاهِ حرام را در محرومیت قلب از ارتباط با عوالم غیب و
معنویت فهمیدیم، راه را پیدا کردهایم و میفهمیم به حکم وظیفه عملکردن چه
برکاتی دارد، چون در آن حالت جانِ بیکرانهی خود را با خدایی که عین
بیمکانی و بیزمانی است مرتبط کردهایم.
یکی از هنرهای دین الهی این است که از ابتدا نمیآید وظایف سنگین را به ما
پیشنهاد کند، ابتدا کاری میکند تا قلب راه بیفتد، قلب که راه افتاد و
انوار معنوی را در اُفق وجودی خود دید، دیگر خودش به اعمال و وظایف کم قانع
نیست، نهایت تلاش را میکند تا از نهاییترین کمالات بهرهمند شود. چون
این موضوع را فهمید، به خودش میگوید:
هر چه در این راه نشانت دهند .....گر نستانی به از آنت دهند
کسانی از دین الهی بهرهی کامل میبرند که بخواهند راه را بیابند و در راهی
که یافتهاند جلو بروند.کسی که به دنبال پیدا کردن راه و سیرکردن در آن
است، یا در تلاش است برای دفع موانع و یا در تلاش است برای رشد عوامل. وقتی
به او بگویی «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»
دشمنترین دشمنان تو همین نفس امّارهی تو است که در پیش خودت میباشد، به
خوبی تصدیق میکند و میفهمد مانع راه یعنی چه. از خدا تقاضا میکند:
باز خر، ما را از این نفس پلید .....کاردش تا استخوان ما رسید
برکات سیر قلبی
حضرت جواد(ع) میفرمایند « الْقَصْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ إِتِّعَابِ الْجَوَارِحِ بِالْأَعْمَال »
رسیدن به خدای متعال از طریق قلوب، کاملترین و رساترین رسیدن است نسبت به تلاشهایی که از طریق جوارح انجام میگیرد.
امام در این روایت میخواهند بگویند که اگر با قلب به خداوند نظر کنید،خیلی
کامل تر به نتیجه خواهید رسید.این نظر کردن با حضور قلب عادی فرق میکند.
منظور حضرت از تلاش هایی که از طریق جوارج انجام میگیرد،همان داشتن حضور
قلب است ولی در اینجا منظور حضرت از "قلب" این است که انسان دائما خود را
در منظر خداوند نگه دارد.
هنر آن است که قلب دائماً نظرش به حق باشد و به اصطلاحِ قرآنی «اَوّاب»
باشد، که هر چه رجوع میکند، به حق رجوع کند. خداوند در وصف حضرت ایوب(ع)
میفرماید: «نِعْمَ الْعَبْد اِنَّهُ اَوّاب»؛ چه بندهی خوبی بود، دائماً
به حق رجوع میکرد. حضرت جواد(ع) میخواهند ما بتوانیم قلب خود را در چنین
حالتی قرار دهیم که دائماً در محضر حق باشد. در واقع آیهی فوق رمزالرموز
شخصیت حضرت ایوب(ع) را از این زاویه معرفی میکند.
ممکن است برای بنده و شما درنماز حضور قلبی ایجاد شود ولی هنر اینجاست که
این حضور قلب را حفظ کنیم و منظور امام جواد(ع) همین نگه داشتن است.
از جمله عواملی که قلب را در حضور نگه میدارد تفکر در روایات ائمهی
معصومین(ع) و آیات قرآن است. اگر کسی قلبش در صحنه باشد روایات و آیات در
حفظ حضور قلب و نگه داشتن آن در «حال» و «حضور» بسیار مؤثر است. به گفتهی
مولوی:
وصف بیداری دل ای معنوی....در نگنجد در هزاران مثنوی
وقتی قلب به صحنه آمد،میتوانیم نور معنویت و اسماء الهی را در جلوات مختلف
مشاهده کنیم همانطور که خداوند میفرماید:«...فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء
رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ
أَحَدًا»
پس هرکس میخواهد به لقاء پروردگارش نایل شود، باید به عمل صالح دست بزند و در آن کار احدی را شریک قرار ندهد و مورد نظر خود نگیرد.
البته نکته که حائز اهمیت است،ممکن است فردی بگوید که چرا من نمیبینم؟؟
باید توجه داشت که رویت و دیدن،شدت و ضعف دارد. شما نمیتوانید بگویید من نمیبینم چون ممکن شکل رویت برای هرکسی فرق بکند.
وقتی انسان راه را متوجه شد و قلب را به صحنه آورد،معنویت و اسماء الهی به
سراغش می آید و این آمدن عکس العملش برای هرکسی فرق میکند. ممکن است
عکسالعمل بیرونیاش این شود که قلبش مایل شده قرآن بخواند. این میل به
قرآنخواندن؛ عکسالعملِ توجه قلب به عالم غیب و معنویت است که با خواندن
قرآن آن توجه را تغذیه میکند.
در حرم ائمه برای شما اتفاق افتاده ولی شما متوجه نبودید که در آنجا چون
شیطان راه ندارد و ملائکه خدا هستند،قلب بهتر میتواند با عالم معنا و غیب
وصل شود و وقتی قلب آماده شد،خود اسماء بر قلب تجلی میکنند و در آنجا شما
علاقه پیدا میکنید بیشتر نماز بخوانید و یا اگر کینه و یا حسدی قبلا
داشتید،از شما برطرف میشود.وقتی در حرم ائمه میروید آرامش خاصی دارید و میل به عبادت در شما بیشتر میشود،همه اینها بخاطر این است که قلب شما با عالم غیب مرتبط شده است.
شاید تجربه کرده باشید که در حرم ائمه دیگر میل به گناه ندارید و حتی فکر و خیال گناه هم به سراغ شما نمیاد و به کلی از زندگی دنیایی و حرص و جوش زدن راحت میشید ولی به محض اینکه از حرم خارج شدید و وارد بازار میشید،دوباره اون افکار و اضطراب ناشی از نگران بودن رسیدن رزق و روزی به سراغتون میاد.
همش بخاطر این است که آن حضور قلب را حفظ نکردید. وقتی که قلب در حضور بود و با عالم ارتباط داشت،رزاق واقعی را خدا میدید و خیالش ار رسیدن رزق و روزی راحت بود اما وقتی حضور رفت،وهمیات و خیالات سراغ ما میان و ما فکر میکنیم که رزق و روزی دست مردم است و باید به این و اون رو بزنیم و یا اگه جون نکنیم از گشنگی میمیریم. این در حالی است که خدا خودش وعده داده است که روزی بندگان بر من واحب است. روزی به اندازه که ما بتوانیم بندگی کنیم،خواهد رسید ولی بعضی از افراد در مال دنیا حرص میورزند و میخواهند بیشتر مال دنیا را جمع کنند.بخاطر همین حرص زدن از بندگی غافل میشند و دنبال رزق و روزی دست مردم هستند که اگر اینطور شد خدا روزی آن فرد را به خودش واگذار میکند.
هنر آن است که قلب در صحنه باشد و نظر کند و ببیند و مرتبط باشد و تغذیه
کند. میفرمایند: اینطور رفتن نسبت به سایر رفتنها، کاملتر است، «ابلغ»
است، چون قلب را در صحنه آورده است.
در قرآن داریم: «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ، إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»
در قیامت و در شرایط زدودهشدن کثراتِ عالم ماده، نه مال به کار آید و نه فرزند، مگر آنکس که با قلب سلیم به محضر حق آید.
به گفتهی امام صادق(ع)، قلب سلیم قلبی است که جز خدا در آن نباشد، و نظرش از غیر خدا منصرف شده باشد.
یاعلی مدد
سلام
اون قسمتی که درباره ی حرم ائمه نوشته بودید خیلی قشنگ بود ...
در حالت نماز و در حرم ائمه قلب در صحنه است ...ارتباط با عالم بالا خیلی قوی تر است و همون طور که اشار ه شد فکر گناه هم به ذهن خطور نمی کنه ...
حالا در روزمرگی ها و با گرفتاری های روزمره چطور میشه قلب رو همیشه در صحنه حفظ کنیم؟
سلام
در کتاب آداب صلاة امام خمینی(ره) در فصل 8 و 9 توضیحاتی در مورد حضور قلب داده اند.اگر کمی صبر کنید در آینده ای نزدیک جواب سوالتان را با دقت و تامل بیشتری میدهم.
ممنون
یاعلی مدد