بخش اول-جوع و گرسنگی-خلاصه کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا

بخش اول



ماورا عقل



ما انسانها دو بعد داریم: بعد روحانی و بعد جسمانی

حقیقت همه ما بعد روحانی ماست.


روح ما دارای استعدادی است که تا همنشینی خدا امکان صعود دارد و مقامش مقام فوق ملائکه است و خداوند به جهت عظمت آن روح،آن را به خود نسبت داده و میفرماید:" و نفخت فیه من روحی".

دانستن حقیقت،کار عقل است و انسان از طریق عقل آگاه میشود چه حقایقی در عالم هستی وجود دارد،اما اراده ای که سبب میشود ما با آن حقایق انس بگیریم و خود را در آن عوامل حاضر بیابیم مربوط به روحیه عبودیت و به صحنه آمدن قلب است.


روح ما چون مجرد است(محدود به مکان و زمان نیست) میتواند همین الان در تمام عوالم حضور یابد.همین الان بهشت و قیامت ما برپاست.
امام رضا(ع) میفرماید:هرکسی بگوید که قیامت و بهشت و جهنم بعداً برپا میشود از ما نیست.

انسان وقتی که فهمید چه مقامی دارد،سعی میکند حاکمیت تن را کم کند تا بتواند خود را در آن عوالم حاضر ببیند.
ما نباید در بند این تن مادی باشیم تا بتونیم سیر کنیم...


چگونه طواف کنم در فضای عالم قدس//که در سراچه ی "ترکیب" تخته بندِ تنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است//روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
اگر ز خون دلم بوی شوق می آید//عجب مدار که همدرد ناقه ی ختنم(حافظ)
شروع فنا

وقتی انسان متوجه شد که استعداد های متعالی دارد که امکان حضور در عالم معنا را به او میدهد و میفهمد که برای حضور در آن عالم باید تکلیف تن خود را مشخص کند و نگذارد تن او برای او تکلیف تعیین کند و این شروع "فنا" است.

زیرا فنا چیزی نیست جز عزمی که انسان حکم خدا را بر حکم نفس اماره اش ترجیح دهد.

مولوی میگوید:


این بارمن یک بارگی در عاشقی پیچیده ام//این بار من یک بارگی از عافیت ببریده ام
دل را از خود برکنده ام با چیز دیگر زنده ام//عقل و دل و اندیشه را ازبیخ و بن سوزیده ام
امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد//خواهد که ترساند مرا پنداشت من نادیده ام
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام//حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده ام
پوسیده ای در گور تن رو پیش اسرافیل من//کز بهر من در صور دم کز گور تن ریزیده ام

وقتی که انسان خواست در عالم غیب سیر کند ،میفهمد که ای تن و بدن مزاحم اوست و باید مزاحمت این تن را کم کند.

جوع و گرسنگی

نشانه تجلی عدمِ میل به دنیا و توجه به حق،علاقه مندی به جوع و گرسنگی است، تا انسان را از دنیا دوستی آزاد کند و امکان پرواز روح را به سوی عالم ملکوت فراهم سازد.


آنهایی که به جایی رسیدده اند تمام عمر با گرسنگی همراه بودند،غذا نمیخوردند که سیر بشوند،عذا میخورند برای اینکه برای ادامه زندگی قوت بگیرند.


امام علی(ع) میفرماید:
کمی غذا گرامی تر است از برای نفس، و پاینده تر است برای صحت.
هرکس خوراکش کم باشد فکر او صاف میگردد.
چه خوب یاوری است گرسنگی در سختگیری بر نفس و شکستن عادت آن.


از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمودند:
با تشنگی و گرسنگی با نفس هایتان مبارزه کنید،همانا پاداش این کار همانند پاداش مبارزه در راه خداست و عملی دوست داشتنی تر از گرسنگی و تشنگی در نزد خدا نیست.

همچنین ایشان فرمودند:
برترین شما در روز قیامت در نزد خدا کسی است که گرسنگی بیشتری کشیده و تفکر بیشتری نموده باشد و منفروترین شما نسبت به خداوند هر پرخواب و پرخورد و خوراک است.


ابتدا باید به حقیقت جوع و گرسنگی رسیده باشید که دچار افراط و تفریط نشوید و معنی آیه زیر برایتان مشخص شود.
بعضی آنچنان دچار گرسنگی شدند که روزی یک بادام میخورند چون متوجه اند گرسنگی و جوع چه اندازه حیات بخش است و با گرسنگی به چه حالات عجیبی دست پیدا میکنند.


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید.بقره/183



پس خداوند برای این که ما رشد کنیم و به عالم ملکوت راه یابیم،روزه را برای ما مقدر فرموده.با روزه و گرسنگی انسان میتواند حاکمیت بدن را کم کند و روح خود را پرواز دهد.


یاعلی مدد

نظرات 1 + ارسال نظر
Bn جمعه 6 تیر 1393 ساعت 00:58 http://mehrabaniha.blogsky.com

حکمت روزه داشتن بگذار باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آموزد و تسلط نفس و ز تو شیطان تو رمیده شود
هر که صبرش ستون ایمان بود پشت‏شیطان از او خمیده شود
عرفان سر کشیده گوش به زنگ کز شب غره ماه دیده شود
آفتاب ریاضتی که ازو میوه معرفت رسیده شود
عطش روزه می بریم آرزو کو به دندان جگر جویده شود ...
"شهریار"

ممنون از شعر زیباتون
التماس دعا
یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد