رمضان؛ دریچة رؤیت-شرایط روزه واقعی 4

  پاداش روزه، نجات از خیالات واهی



    دوباره به این روایت توجه ‌کنید؛ که فرمود: « روزه از برای من است و من جزای آن هستم ».

حالا دقت‌ کنید؛ ما از آن وقت تا حالا گفتیم: شرط نجات، رؤیت حق است. خود خدا گفته‌است که « اگر روزه‌ بگیری من جزای توام ». عرض‌کردیم: « جزای ماست » یعنی خودش را به ما نشان‌می‌دهد. بنده و جناب‌عالی باید همیشه دعایمان این باشد، من که هر وقت از دوستان التماس دعا دارم، می‌گویم: دعاکنید که خدا خودش را به ما بدهد، چیز دیگری به ما ندهد، خودش را به ما بدهد. آیا شما چیزی بالاتر از این می‌خواهید؟!


متوجه هستید؛ خدا خودش را به ما بدهد غوغاست! دیگر خودش جای ما می‌نشیند، همه چیز درست‌می‌شود! چون ما خودش را می‌خواهیم، چیز دیگری هم نمی‌خواهیم. حالا شما حساب‌کنید: آیا این مژده که می‌فرماید: «روزه مال من است و خودم جزایت می‌شوم»، کم است؟! یعنی خودش را به ما می‌دهد. مگر مصیبت ما چیست؟ مگر همه مصیبت‌های ما این نیست که غیر از او می‌آید، نمی‌گذارد ما خودمان باشیم؟!


ما باید به خدا اعتماد‌کنیم که: خدایا! تو گفتی خودت را به ما می‌دهی، اگر خودت را به ما بدهی و ما فکرمان به تو متوجه ‌بشود، دیگر این‌قدر در این خیالات واهی خُرد نمی‌شویم و همه عمرمان نمی‌رود. آیا شما گاهی غصه ‌نمی‌خورید، شیون ‌نمی‌زنید که عمرتان سر هیچ و پوچ رفت؟! خیالات بیخود، میل‌های بیخود، غم‌های بیخود، شادی‌های بیخود، دشمنی‌های بیخود، دوستی‌های بیخود، همه فرصت‌ها و استعدادها رفت! خلاص ‌شد!! حالا خدا می‌گوید من با این روزه نجاتت ‌می‌دهم. می‌گوید: خودم را به تو می‌دهم. إن‌شاءالله وقتی که خودش را به ما بدهد و ما هم در رؤیت قرارگرفتیم. با «مشاهده خودش» مسألة ما حل ‌می‌شود، کار روزه هم همین است، إن‌شاءالله و به امید لطف الهی ما روزه‌می‌گیریم نه با اعتماد به خودمان و به روزه‌مان.



« آنکه از میل‌های غیرالهی بُرید و یک‌دله شد، همه چیز را از خدا – که او همه‌چیز است - می‌گیرد، و فقط با او به‌نشاط ‌می‌آید و جانش با او فربه ‌می‌شود.»


    ما اگر با یاد خدا به‌نشاط‌ نمی‌آییم، برای این است که هنوز لجن‌ها را نمی‌شناسیم. خودتان می‌دانید؛ ما گاهی با چیزهایی خوشحالیم که اصلاً ارزش خوشحالی ندارند، و بعد از مدتی معلوم ‌می‌شود چه خوشحالی بیخودی بود! غصه از این بالاتر که بعد از مدتی آدم بفهمد این همه وقتی که صرف‌ کرد و با داشتن آن چیزخوشحال‌شد، بیخود خوشحال شده‌است؟!

همان خوشحالی برایش غم می‌شود!


حالا اگر کسی با خدا خوشحال باشد؛ و به خدا باشد و نه به میل‌های خود و با خدا باشد و پیش خدا باشد، دیگر اصلاً همه چیز دارد، این‌چنین بودن هم فقط با روزه ممکن است که بتواند خود را زیرپا گزارده تا خدا را برسر خود بنشاند و حکم او را بر جان و دلش حاکم کند، برای همین هم باید این‌ آیه 45 سوره بقره را ساده نگیرید که می‌فرماید:

«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ وَ اِنَّها لَکَبیرَةٌ اِلاّ عَلَی‌الْخاشِعین». یعنی (از صبر و نماز کمک بگیرید و این کار مشکلی است، مگر برای خاشعین)، خاشعین یعنی آنهایی که میل‌های خود را زیر پا گذارده‌اند و قلب خود را در مقابل حکم خدا خاشع و پذیرا کرده‌اند برای این افراد استعانت به صبر و صلاه ممکن می‌شود.


و آن‌وقت امام‌صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: صبر یعنی «روزه». چرا صبر را اول آورد؟ یعنی آیا می‌خواهید به جایی برسید؟ «وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ، وَ الصَّلوةِ»، یعنی دریچه صلوه هم روزه است، یعنی اول با روزه شروع ‌کن تا نمازت هم نماز بشود و نتیجه بدهد.

مگر نماز محل رؤیت حق نیست، و برهمین اساس هم فرمود: «أقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْرِی»؟! ولی اگر درست روزه‌ بگیرید، نمازتان هم نماز می‌شود. حالا می‌توانید امتحان‌ کنید؛ شما این‌طور که عرض کردم، در ماه رمضان نمازبخوانید ببینید چه می‌شود؟ آیا این نماز همان نماز قبل از ماه رمضان است؟ یا زمینه یاد و حضور خدا در آن فراهم‌تر است.


         روایات راجع به روزه؛ عامل زنده‌ماندن دل


    در بحث « روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا » و « روزه، گوهر تفکر دینی » مبانی فلسفی این‌ها را تا حدی عرض‌ کرده‌ایم که: «گوهر ماه رمضان را بشناسیم»، آن مباحث را مطالعه‌ بفرمایید. وقت خوبی هم هست، ماه رمضان ماهی است که دائم با ذکر باید قلب‌مان را حفظ‌ کنیم.


    چند نکته را در سال‌های گذشته هم عرض ‌‌کرده‌ایم که تذکر آن را ضروری می‌دانیم؛


    اولاً: روایات راجع به روزه را در این ماه رمضان مطالعه ‌کنید، برروی کتاب‌های اخلاقی مثل «معراج‌السعاده»،«جامع‌السعاده»، «مصباح‌الشریعه»، و کلاً روی کتاب‌هایی که روایات روزه را می‌گوید، وقت صرف‌کنید، یک صیقلِ خوبی به قلب می‌دهد.


در پایان نوشته «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا»  تعدادی روایت نوشته‌ شده به همین نیت که روایات‌ دل را زنده نگه ‌می‌دارد و به یک جاهایی می‌رساند که بعداً می‌گویید: «اصلاً مگر می‌شد ما به یک چنین جاهایی برسیم؟!». نه، به‌خودی خود نمی‌شد. ولی خدا می‌تواند این کار را بکند، ما هیچ‌وقت نمی‌توانستیم. یعنی به جاهایی می‌رسید که هیچ‌وقت فکرنمی‌کردید می‌شود اصلاً آدم به این جاها برسد. باید همین تذکرها را داشت، باید تذکرها را حفظ ‌کرد. قلب با ذکر زنده می‌ماند، آن هم با ذکر قلبی.



    ثانیاً: توجه به خود قرآن است که با تدبّر در آن و با صوتی حزین آن را قرائت ‌کنید و با این کار به دل تفهیم‌نمودن که ای دل! متوجه باش خدا دارد با تو حرف می‌زند، دوباره بخوانید و به دل تنبّه دهید، که ای دل بیدار باش، با کلام خدا بیدار شو.



    ثالثاً: نماز از عوامل بیداری دل، است. خود را در محضر خدا وارد کنید و شروع کنید اسماء و صفات خدا را به‌سوی خود دعوت نمایید. با بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم گفتن، با الحمدلله‌رب‌العالمین گفتن، با سبحان‌‌ربی‌العظیم گفتن، خدای دارای این صفات را به سوی قلب خود دعوت کنید تا «الله» و «رحمان» و «رحیم» و «مقام‌سبحانی حق»، قلب شما را بگیرد.


    رابعاً: یکی دیگر از عوامل بیداری همان‌طور که عرض شد؛ خواندن روایات است، مثل روایات کتاب ایمان و کفر اصول‌کافی.


    خامساً: یکی هم ذکرهایی مثل «لااله‌الاّ‌الله» است. که عزیزان این نکات را برای به فعلیت رسیدن روزه فراموش نفرمایند.


        چرا در ماه رمضان روزه ‌نمی‌گیریم؟

    وقت ما تمام‌شد ولی حرف تمام ‌نشد. ما در ماه رمضان چون خودمان را هلاک ‌می‌کنیم، واقعاً آن‌طور که باید و شاید روزه‌ نمی‌گیریم. چطوری خودمان را هلاک‌ می‌کنیم؟ با دو چیز:


    یکی این که خیالات واهی خسته‌مان‌ می‌کند؛ گوش‌دادن‌های بیجا و نگاه‌کردن‌های بیجا، هلاک‌مان ‌می‌کند. این‌طوری اصلاً نفس‌مان به پا نایستاده‌است که بخواهیم بگوییم برو، خرد شده‌است، نفسِ خرد شده‌ که امکان سیر و صعود ندارد.


    یکی هم بی‌احتیاطی در غذاخوردن، روزه ما را هلاک می‌کند. در غذا خوردن باید کاملاً مواظب ‌باشیم؛ یک غذای مفید ( نه افراط و نه تفریط) بخوریم. یعنی اگر خیلی کم غذا بخورید طوری که نفس‌تان اذیت ‌بشود، این نفس به پا نایستاده‌است که راه برود، خُرد است. اگر هم زیاد بخورید به‌طوری که نفس تا عصر هنوز مشغول هضم این غذای سحر باشد، پس چه موقع بایستد که راه برود؟!


بر همین اساس است که کنترل غذای ماه رمضان خیلی سخت است چه افطارش و چه سحرش، شاید بتوانم بگویم: یکی از دعاهایی که باید در حق همدیگر بکنیم، تعادل در غذاخوردن در ماه رمضان است؛ زیاد بخوری بدبخت‌شدی، کم هم که بخوری نفس، مشکل‌دار می‌شود. یعنی این خیلی مشکل است که آدم به بدنش از طرف افراط و تفریط‌ها مشغول ‌نشود، گاهی دیده‌اید؛ در ماه رمضان یک مدتی که روزه ‌گرفته‌ایم، مشغول بدن‌مان‌ می‌شویم؛ هر چه می‌آییم نمازبخوانیم حواس‌مان پرت است، یعنی درست در جایی که باید نتیجه‌ بگیرید، می‌بینید ضرر کرده‌اید؛ بی‌طاقت شده‌اید، کسل شده‌اید، مال این است که در غذا مراعات‌نکرده‌اید؛ یا زیاد خورده‌اید یا کم خورده‌اید، هر دو بد است.

تازه حالا غذا را که إن‌شاءالله درست ‌کردید، باید تلاش کنید که این روح خسته‌ نشود، چه خوش است روحی که سر حال است و آشفته خیالات نیست و استوار ایستاده‌است! آزاد! نه به جهت غذاهای سنگین و غذاهای کم، خسته است، نه در خیالات افراطیِ سنگین گرفتاراست و نه آرزوهای واهی او را ربوده است؛ آزاد ایستاده ‌است. سیر چنین کسی سیر بسیار مفیدی است.

 

 خداوند به لطف و کرمش ما را به روزه‌ای که مورد رضایتش است، نایل بگرداند.

 

 

وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

نظرات 1 + ارسال نظر
Bn پنج‌شنبه 12 تیر 1393 ساعت 06:02 http://mehrabaniha.blogsky.com

خدایا! به لطف و کرمت ما را به روزه‌ای که مورد رضایتت هست، نایل بگردان. آمین

انشالله...
یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد