« بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ، وَ بِه نَسْتَعین ، اِنَّـهُ خَیْرُ ناصِرٍ وَ مُعینٍ ، وَ
صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطّاهِرینَ الطَّیِّبینَ الْمَعْصُومینَ الْمُنْـتَجَبینَ »
اولین قدم برای اصلاح خود
امشب راجع به چگونگیِ برخورد با ماه مبارک رمضان صحبت میکنیم . میخواهیم عرض کنیم که گاهی ما جایگاه عباداتمان را نمیشناسیم . پیامبر و ائمه(سلاماللهعلیهماجمعین) بیش از آن که یک عمل را به ما توصیه کنند ، نیت را به ما توصیه میکنند . اگر فرمودند : « نیت ، سختتر از عمل است » یعنی جایگاه نیتْ ،خیلی مهم است در اینکه این عمل جایش در زندگی ما کجاست باید تأمل داشت و از خود عمل سختتر است.
آنچه که بنده عرض دارم و بعد شاهد عرایضم را خطبه شعبانیه حضرت رسولالله(صلواتاللهعلیهوآله) قرار میدهم ، همین است که اگر برسیم به این قضیه که نفس امّارهای داریم که هر حرکت و میلی را به نفع خودش تمام میکند ، میرسیم به این که باید با خودِ این نفس امّاره درگیر شد ومسئله را با خود نفس امّاره حل کرد . این خیلی کار میبرد ! انسان باید خیلی تلاش کند تا بفهمد که باید با نفس امّاره در بیفتد . ما میترسیم مقدمه این قدر طول بکشد که خودِ خطبه از دست برود ، و گرنه این مقدمه خودش خیلی نکته دارد .
گاهی وقتها که به تمایلات روحانی دقت کردهاید ، میبینید دلتان میخواهد مثلاً گرسنگی بکشید ، چون در روایت داریم علاوه بر روزه ، خود گرسنگی یک ثواب جدایی دارد ، همچنین در روایت آمده است که شیرینترین و خوش منظرترین محل برای نظر حضرت حق ، معده خالی است . حالا برای توجه به حق میآییم گرسنگی بکشیم ، یک مرتبه میبینیم نفس امّاره با هزار دلیل وسط میآید که این کار را نکنیم . این باید برای ما حل بشود که هر کار الهی که بخواهیم بکنیم نفس امّاره به میان میآید تا آن را به نفع خودش تمام کند . این عزم و حالتی که باید مسئلهمان را با نفس امّاره حل کنیم - به اصطلاح - یَـقْـظِـه یا بیداری است ، یعنی تازه بیدار شدهایم که چه کار باید بکنیم . اولین قدم در اصلاح خود ، از وقتی شروع میشود که جنگ با نفس امّاره شروع شود .
این که ما میگوییم فقط نقل قول میکنیم ، برای خودمان مفهوم نیست . در شرح حال یکی از علمای بزرگ آمده است که میفرمایند : « نصف شب بلند شدم دیدم خیلی دلم - یعنی نفس امارهام - میخواهد نماز بخوانم ، و نخواندم . چون دیدم این همان است که همیشه مصیبت سرِ من میآورد » . عرض کردیم : شما این را در خودتان حس میکنید که همه ما یک دلِ پر ازمیلِ به سرکشی داریم ، و به این راحتی هم نمیرسیم به این که قصهمان را با آن یکسره کنیم ، اینقدر زرنگ است که هر تصمیمی میگیریم ، به نفع خودش تمام میکند و این نفس اماره است.
ببینید ما روی این جمله چند بار تأکید میکنیم . اگر انسان رسید که نه ، اصلاً بناست که من با این در بیفتم ، بنا نیست من با این کنار بیایم ، تازه اول راه است . عمده این است که متوجه شویم نفس امّاره به گونه ای با ما برخورد میکند که خودش را از ما میداند . بنابراین ما به این راحتی بنای جنگیدن با آن را نمیگذاریم ، چون خودش را از ما میداند و میآید به ما میچسبد . میگوید : اصلاً من خودت هستم . پس اولین مسأله و اولین قدم در اصلاح نفس ، این است که ما جنگ با نفس امّاره را شروع کنیم .
البته مطمئن باشید این کار ، بدون کمک خدا و توسل به پیامبر و ائمه (سلاماللهعلیهم) محالِ محالِ محال است . اگر دیدید کسی دست توسل به خدا و پیامبر و ائمه دراز نکرده است ، بدانید اصلاً نمیفهمد جنگ با نفس امّاره یعنی چه ؟ انشاءالله از این به بعد دعاها را میخوانیم . همه حرف این است که خدایا ! اگر مرا به خودم وابگذاری هیچ کاری نمیتوانم بکنم . خذلان ، یک معنیِ خوبی در دعاهاست ، یعنی تنهایی ، تنهایی بییاور همراه با شکست... ( معنی این لغت در عربی و فارسی فرق میکند ) .
نفس امّاره ، ارتباط با حق را میگیرد
نکته بعد این که اگر این نفس امّاره وسط آمد ، ما از چه چیزی محروم میشویم ؟ این مهم است که بفهمیم نفس اماره ما را از چه چیزی محروم میکند . مثالی میزنیم انشاءالله روشن بشود . خوب دقت کنید :
شما یک وقت میخواهی بگویی « خـدا » ، چرا ؟ چون تمام دلت ، طالب خداست . میخواهی بگویی خدا و در خداگفتنت بمانی، یک مرتبه میبینی حالی به تو دست داد ، نفس امّاره آمد که بسیار خوب است، بگو خدا ، تا بلکه فلان مشکلت هم حل شود ، کاری هم گیر بیاوری .
چه کسی وسط آمد؟ نفس امّاره .
کار میخواهم برای اینکه بگویم خدا ، حالا میگویم خدا ، برای اینکه کارم حل بشود ؟! یعنی ذوق حضور و ارتباط با حق را از ما میگیرد . یعنی اگر بفهمیم نفس امّاره منبعِ خیلی بزرگی از شعف و مهربانی و رحمت را از ما میگیرد آن وقت میفهمیم که باید چطوری مسألهاش را حل کنیم .
اگر فهمیدیم از چه چیز محروم میشویم ، میفهمیم که با چه کسی باید جنگ کنیم و چرا باید جنگ کنیم ؟ علاوه بر این میفهمیم در اثر این جنگ چه چیز به دست میآوریم ، ذوق حضور و ارتباط داشتن با خودِ حضرت حق، که مقصد و مقصود همه اولیاست . عرض ما این بود که نفس امّاره حتی وقتی که با خدایمان حرف میزنیم وسط میآید و همین ارتباطِ ما با خدا را به نفع خودش تمام میکند .
ببینید دیگر چیزی برای ما می گذارد ؟!
یعنی یک وقتی هم که آدم میخواهد با خدای خود یعنی همه آرزویش ارتباط پیدا کند ، نمیگذارد، آن وقت با این به میان آمدن نفس اماره ما از چه چیز محروم میمانیم ؟ از خدا . چه کسی محروم میماند ؟ ما . مقصر کیست ؟ نفس امّاره ما .
حرف دین ، غیرِ حرفِ بقیه است . شما ببینید اصلاً بعضیها چیزی به نام نفس امّاره و شیطان را منکرند . به قول مولوی :
فلسفی - منظور معتزلی است نه فیلسوفان بزرگ ما - میگوید : اصلاً کو شیطان ؟! در همان دم که منکر شیطان است سخره و در تسخیر شیطانی است ، همان که میگوید کو شیطان ، شیطان کلاه سرش گذاشته است .
ما اول باید خوب بفهمیم شیطان و نفس امّارةٌ بالسوء هستند و فعال هم هستند . اگر ما نفس اماره و شیطان را نمیبینیم به این جهت است که خیلی مشغول آنهاییم . ما گاهی آن قدر مشغولِ یک چیزی هستیم ، که متوجه نیستیم که بیچارهمان میکند . پس اول باید از طریق دین ، متوجه نفس امّاره و شیطان باشیم . دوم اینکه خدا در قرآن میفرماید : « اِنّی قَریبٌ ، اُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ » من نزدیک هستم و میتوانید با من ارتباط برقرار کنید .
پس تا اینجا خوب دقت کنید ، مقصد و مقصود ما که خداست ، میفرماید : « اِنّی قَریبٌ » خداوند اول به پیامبرش میفرماید : « اِذا سَئَلَکَ عِبادی عَنّی »- خیلی به این آیه دقت کنید- . وقتی بندههای من از تو در باره من میپرسند خودم نزدیک هستم « اِنّی قَریبٌ ». نفرمود که پیغمبر ! بگو من نزدیکم ، فرمود که من نزدیکم . اگر فرموده بود « بگو من نزدیکم » یعنی بین ما و خدا ، پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) واسطه است . یعنی اینجا دیگر حتی پیامبر هم بین من و شما واسطه نیست .
ببینید کجا قرار داریم ، این قدر راحت میشود با خدا ارتباط پیدا کرد! چه چیز نمیگذارد ؟ نفس امّاره .
حالا چطور میتوان مسأله نفس امّاره را حل کرد ؟ ستون فقرات نفس امّاره را با روزه میتوان شکست .
خود اراده به روزه ، جنگ با نفس امّاره است که آن نفس بدترین مانعِ اتصال عبد است به رب . روایتهایی که در کتابهای اخلاق در رابطه با روزه و« جُوع » هست خیلی به دردتان میخورد . در طول ماه رمضان یا ماه رجب و شعبان این روایات را مطالعه فرمایید . اینها باعث میشود که انگیزهتان و نیتتان عمیق بشود . روزه گرفتن یک بحث است ، روزه شدید گرفتن یک بحث دیگر .
کتابهای « جامعالسعاده » . « معراجالسعاده » ، « مصباحالشریعه » در این رابطه خیلی مفید است . در همان بحث « روزه ، دریچهای به عالَم معنا » تقریباً روایتها تنظیم شدهاست ، اینها در شدید کردن عزم روزه دار کمک میکند . پس اصلِ روزه، ستونِ فقرات نفس امّاره را میشکند ، این دستوراتِ حاشیهای که میدهند ، دستهای نفس امّاره را کوتاه می کند و قطع میکند ، این نکته دوم ، حالا ما با این دو نکته میخواهیم سخنان حضرت پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) را بخوانیم .
ادامه دارد
یاعلی مدد
عاقل آن باشد که او شاکر بود
و آنگهی بر نفس خود قادر بود
هر که خشم خود فرو خورد ای جوان
باشد او از رستگاران جهان
آن بود ابلهترین مردمان
کز پی نفس و هوا باشد دوان
وانگهی پندارد آن تاریک رای
خواهد آمرزیدنش آخر خدای
گرچه درویشی بود سخت ای پسر
هم ز درویشی نباشد خوبتر
هم که او را نفس سرکش رام شد
از خردمندان نیکو نام شد...
«عطار»