گوهراصلی ماه رمضان-قسمت ششم-صورت نهایی وَرع


ماه رمضان و نفی اشتغالات ذهنی



ماه مبارک رمضان، ماه عجیبی است. روحانیت ماه رمضان به لطف خدا ریشه‌ی اشتغالاتی را که باعث غفلت از حضور حق می‌شود، در ما از بین می‌برد. در بقیّه ماه‌های سال وقتی که صبح از خواب بیدار می‌شویم می‌خواهیم ببینیم که صبحانه چه بخوریم و وقتی صبحانه خوردیم، در پی آن هستیم که ظهر چه بخوریم و ناهار که خوردیم ذهن‌مان مشغول است که شام چه بخوریم.

امّا در ماه مبارک رمضان از ابتدای صبح زمینه را خداوند طوری فراهم نموده‌است که به روزه توجّه داشته باشیم و فکر افطار هم نکنیم، چون دشت پرمعنویت روزه در پیش روی مؤمنین است و آنقدر جهت‌های معنوی غلبه دارد که فکر افطار هم نخواهند بود و هنگام افطار هم چون گرسنه‌اند به فکر این نیستند چه نوع غذایی برای افطار بخورند.

امیر‌المؤمنین(ع) می‌فرمایند: آنقدر نفسم را گرسنه نگه داشته‌ام که به یک تکه نانِ خشک جُوین راضی است.

وقتی روزه می‌گیرید، نفس شما به یک تکه ‌نان راضی می‌شود و در نتیجه دیگر انواع غذاها برایتان رخ نمی‌نمایانند تا ذهن مشغول آن‌ها شود.


در دشت روزه، داشتن اراده‌ی گرسنگی جهت امورِ معنوی، و روحیه‌ی انصراف از غذا، آنقدر انسان را مشغول می‌کند که دیگر به بقیّه‌ی اشتغالات نمی‌پردازد و این به‌جهت گرسنگی خاصی است که در راه خدا اراده کرده است. به‌عنوان رعایت یک حکم واجب برای خدا، گرسنگی می‌کشید، پس دیگر به هیچ‌چیز فکر نمی‌کنید و این خود زمینه‌ی حضور قلب در محضر خدا را فراهم می‌کند. خداوند در ماه رمضان و با دستور به روزه‌داری، شرایط زندگی معنوی را فراهم آورده‌است، این هنر ما است که بتوانیم از آن شرایط استفاده‌ی کامل بکنیم.


با توجه به نکات فوق عرض می‌شود در این ماه، شرایطِ احساس حضور حق را می‌توان پایه‌گذاری کرد، در همین راستا بزرگان توصیه می‌کنند اگر می‌‌توانید مشغولیات دنیایی و کسب‌ و کارتان را در این ماه سبک کنید و در شب‌های این ماه با خود تنها باشید و در جلساتی که شرایط و حالت روحانیِ ماه رمضان را از شما می‌گیرد، شرکت نکنید وگرنه قلبتان از دستتان می‌رود و ماه مبارک رمضان هم تمام می‌شود و هیچ چیز دریافت نکرده‌اید.


ضرر و خسران زیادی است اگر خود را در این ماه طوری مشغول کنیم که حال تفکر کردن در ما از بین برود و در نتیجه از سیر روحانی به‌سوی حقایق عالَم غیب محروم شویم. باید طوری برنامه‌ریزی کرد که فرصتی برای تفکر باقی بماند. آن احساس حضور حق که در ماه رمضان إن‌شاءالله برای قلبتان پیش می‌آید، حالت حقیقی ایمانی است که هر انسانی به‌دنبال آن است. پس اطعام کردن مؤمنین و امثال آن در ماه رمضان، فرع است و مقصد و هدف اصلیِ شما در ماه رمضان نیست. اگر احساس حضور حق را برای خود حل کردید، بقیّه فرع‌ها هم با ارزش و با برکت می‌شوند.


اگر خواستید قلب شما در حالت احساس حضور حق قرار گیرد، دستور‌العمل جامعِ حضرت‌ آیت‌الله‌بهجت«رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه‌» کاملاً کارساز است. از ایشان می‌پرسند: که چه کار کنیم که حالات اولیاء را به دست آوریم، با ملائکه همنشین شویم، شهود داشته باشیم، بهشت را در همین دنیا ببینیم و در رؤیاها اهل‌البیتhرا ملاقات کنیم؟ آیت‌الله‌ بهجت«رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه‌» همه‌ی این‌ها را در این جمله جواب می‌دهند: «گناه نکنید!»


اگر اراده کنید دستور ایشان را عمل کنید، خدا می‌داند آنچه به اولیاء بزرگ رسیده است - که عبارت باشد از احساس حضور حق - به شما هم می‌رسد. اگر بخواهیم گناه نکنیم، باید نگهبان خود باشیم، اگر بخواهیم نگهبان خود باشیم، باید تمرکز کنیم، اگر بخواهیم متمرکز باشیم، باید فکر کنیم، اگر بخواهیم به واقع فکر داشته باشیم، باید متوجه حضور حق باشیم و غیر از این هم راهی نیست.


ما می‌توانیم به یاری خدا گناه نکنیم و اگر بتوانیم گناه نکنیم، خوابمان، خواب نورانی، بیداریمان بیداری نورانی و روحمان، روح رحمانی می‌شود و نعره‌ی مستانه‌ی مراوده با حق، سر می‌دهیم. راهش خیلی آسان است. البته در ابتدا اگر بخواهیم همین‌طوری گناه نکنیم ممکن نیست، امّا راهش این است که احساس حضور حق را با تمرکز و تفکر در خودمان ایجاد نماییم تا اعضاء و جوارح ما مؤدّب شوند. یک نفر خدمت آیت‌الله ‌بهجت«رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه‌» عرض می‌کند: «آقا می‌خواهیم که گناه نکنیم امّا نمی‌شود». ایشان فرموده‌اند: «روغنْ چراغ کم است» - روغن چراغ؛ یعنی معرفت به خدای حیّ و حاضر- معرفت به خدا یعنی حق را حاضردیدن، پس باید حق را حیّ و حاضر بدانیم و بعد به حیّ و حاضربودن حق توجّه کنیم، آنگاه گناه نمی‌کنیم.

چه اشکالی دارد که شما نصف‌شب بلند شوید و به تأمّل و تفکر فرو روید، در خود تأمل کنید، به آسمان پرستاره نظر کنید، و این آیه را تکرار کنید که خداوند می‌فرماید: «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا» خلق نکردیم آسمان و زمین و هرچه بین آن‌ها است باطل و بی‌هدف.


احساس می‌کنید دوتا چیز در شما پیش آمد، یکی «احساس حضور حق» و دیگر «توجّه قلبی به این حضور»؛ در آن حال میلتان به گنا‌هان کم و به عبادات زیاد می‌شود و حالا اگر بتوانید عبادات را وسیله‌ی تفکر قراردهید، همان عبادات مانع انجام گناه می‌شود. شما وقتی می‌گویید: «سبحان‌الله»، اندیشه‌تان را از امور دنیایی بالاتر می‌برید و به حضور متعالی حضرت حق متوجه می‌شوید. این یک فکر است؛ اگر کسی به‌واقع یک سبحان‌الله واقعی بگوید، آیا می‌تواند بنشیند و غیبت کند؟ این است که إن‌شاءالله دستورالعمل ایشان مبنی بر گناه‌نکردن در ماه مبارک رمضان را می‌توانید در شخصیت خود پیاده کنید. ماه مبارک رمضان فرصت خوبی است. کاری بکنید فرصتِ تمرکز و احساسِ حضور حق را در خود نهادینه نمایید.



صورت نهایی وَرع

در مسیر رسیدن به وَرع از محارم الهی یک وقت می‌گویی من فعلا بر چشمم می‌توانم مسلط باشم ولی هنوز بر قلبم نمی‌توانم مسلط باشم و لذا وقتی با نامحرمی روبه‌رو شدید چشم خود را کنترل می‌کنید، اما بدانید اگر این حالت را ادامه دادید به لطف الهی به مرحله‌ای می‌رسید که قلب از حرام بدش می‌آید و انسان دیگر تمایل به حرام ندارد و این حالت آن صورت نهایی ورع است که عبارت باشد از شدت خودداری از محارم الهی و مقصد اصلی دین‌داری همین است که انسان به اینجا برسد.

رسول خدا(ص) می‌فرمایند:

«أَصْلُ الدِّینِ الْوَرَعُ کُنْ وَرِعاً تَکُنْ أَعْبَدَ النَّاس‏» اصل دین وَرع است با ورع باش تا در عالی‌ترین درجه‌ی عبودیت قرار گیری.


کار خوبی است که انسان از کنترل جوارح شروع نماید بعد از این مرحله یک نحوه احساس حضور حق را در خود می‌یابد و چون تفکر و نگهبانی نسبت به محارم الهی در شما ظهور کرد، این تفکر و تمرکز، تفکر و تمرکزِ زیر فرمان حضرت رب است و نتیجه‌اش این می‌شود که احساس می‌کنید حق نزدیک است و از انوار او برخوردار می‌شوید و حرصِ آن‌که غذای بیشتر بخورید در شما می‌میرد.

در روایت از رسول خدا(ص) داریم: «الْمُؤْمِنُ یَأْکُلُ فِی مِعَاءٍ وَاحِدَةٍ وَ الْمُنَافِقُ یَأْکُلُ فِی سَبْعَةِ أَمْعَاءٍ» منافق با هفت شکم غذا می‌خورد و مؤمن با یک شکم.


علت این‌که انسانِ مؤمن می‌تواند برخلاف میل­های افراطی خود عمل کند، نور ایمانی است که از طرف حضرت حق به او می‌رسد و بر آن اساس به اندازه‌ی نیازش غذا می‌خورد نه بیشتر و راحت می‌تواند هوس غذاخوردنِ بیشتر را پس بزند. وقتی می‌خواهید غذای اضافی را پس بزنید ملاحظه کنید که نوری از طرف پروردگارتان به کمک‌تان می‌آید که حاصل همان وَرعی است که انتخاب کردید و آن ورع قدرت دفع هر نقصی را به شما می‌دهد.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «کُنْ وَرِعاً تَکُنْ زَکِیّاً» با ورع باش، پاک‌ترین انسان‌ها خواهی بود. این‌طور نیست که گمان کنید تا آخر عمر دائما مایل به غذای زیاد هستید و باید با همان شدتِ اولیه حرص خود را کنترل کنید، پس از مدتی با تجلی نور پروردگار، انسان از حاکمیت امیال نفس امّاره آزاد می‌شود. همان‌طور که عید فطر را عید آزادی از خود قرار داده‌اند، عید است چون انسان از دست خود آزاد شده و حقیقتاً جای شادمانی دارد. به گفته‌ی مولوی:

رقص آن‌جا کن که خود را بشکنی

پنبه را از ریش شهوت بَر کنی

رقص و جولان بر سر میدان کنند

رقص اندر خون خود مردان کنند

چون رهند از دست خود دستی زنند

چون جهند از نقص خود رقصی کنند

مطربانْشان از درون دف می‌زنند

بحرها در شورشان کف می‌زنند

می‌گوید مردان الهی چون از دست خود راحت شوند کف می‌زنند و خوشحال می‌شوند.

امیدوارم به این نکته رسیده باشیم که «تمرکز» یک نوع وحدت در شخصیت انسان پدید می‌آورد و عدم تمرکز انسان را گرفتار تزلزل شخصیت می‌نماید، و تمرکز بر روی حلال و حرام خداوند، وحدت مناسب خود را که یک نحوه یگانگی با خدا است، به همراه دارد. چون انسان در این حال به وحدتی دست یافته‌ که موضوع آن موضوع حقیقی است و او را هم سنخ حضرت احد می‌کند و لذا در خود می‌یابد که جانش با خدا ارتباط پیدا کرده است، آن هم ارتباطی وجودی.


مقصد دینداری قرب الی الله است و بهترین دینداری آن است که بهترین قرب را نصیب انسان بکند. رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «خَیْرُ دِینِکُمُ الْوَرَع» بهترین دین برای شما ورع است، چون شدیدترین قرب را نصیب انسان می‌کند.



آیا بالاتر از این هم در دنیا جایی هست؟ جایی که انسان کنار محبوب حقیقی‌اش منور به سیر به سوی باطن و ملکوت عالَم گردد؟ پیامبر(ص) با این‌که این‌همه حرف دارند، در جواب بهترین انسان - یعنی حضرت علی(ع) - برای بهترین ماه خدا، موضوع وَرع از محارم الهی را پیش می‌کشند، زیرا بهترین نتیجه که همان اُنس با خدا باشد در وَرع از محارم الهی پیش می‌آید ولی با فاصله‌گرفتن از ورع کوشش‌ها بی‌ثمر خواهد بود.

حضرت صادق (ع)می‌فرمایند: «وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَنْفَعُ اجْتِهَادٌ لَا وَرَعَ فِیه‏» بدان که تلاشِ بدون ورع سود نبخشد.



در راستای متخلق بودن به ورع است که روح و جان انسان با امامان معصوم همراهی خواهد داشت و با آن‌ها احساس نزدیکی می‌کند. امام صادق (ع)می‌فرمایند: «إِنَّا لَا نَعُدُّ الرَّجُلَ مُؤْمِناً حَتَّى یَکُونَ لِجَمِیعِ أَمْرِنَا مُتَّبِعاً مُرِیداً أَلَا وَ إِنَّ مِنِ اتِّبَاعِ أَمْرِنَا وَ إِرَادَتِهِ الْوَرَعَ فَتَزَیَّنُوا بِهِ یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ وَ کِیدُوا أَعْدَاءَنَا بِهِ یَنْعَشْکُمُ اللَّه‏» ما شخصى را مؤمن نمى‏شماریم مگر این‌که از همه‌ی امر ما پیروى کند و از تبعیت امر ما، ورع و پرهیزکارى است، پس خود را به آن آراسته کنید تا خدا شما را رحمت کند و به واسطه‌ی پارسائى و ورع بر دشمنان ما غلبه کنید تا خدا شما را رفعت و بزرگى بخشد.


همچنان که حضرت می‌فرمایند: «إِنَّمَا أَصْحَابِی مَنِ اشْتَدَّ وَرَعُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ هَؤُلَاءِ أَصْحَابِی‏»اصحاب و یاران من کسانى هستند که داراى ورع شدید باشند و عملشان براى پروردگارشان باشد و امید به ثواب خداوند داشته باشند، اینان اصحاب من‌اند.

به امید آن‌که با رعایت وَرع از محارم الهی وارد عالَمی شویم که در زمره‌ی اصحابِ ذوات مقدس اهل‌البیت (ع)قرار گیریم و از آن طریق دریچه‌های اُنس با پروردگارمان را بر جان خود بگشاییم. إن شاء الله.


«والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»


نظرات 1 + ارسال نظر
Bn شنبه 21 تیر 1393 ساعت 05:48 http://mehrabaniha.blogsky.com

آقامجتبی تهرانی:دل به هرمقداری که به واسطه عبادات،جلا و صفا پیدا کند،به همان میزان انسان رابه ربّش(خدایش) نزدیک ومقرب می نماید.

ممنون از مطلبی که گذاشتید.
التماس دعا
یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد