مقاله اول-فصل چهارم-در بیان طمأنینه‏-شرح کتاب آداب الصلاة امام خمینی


مقاله اول-فصل چهارم-در بیان طمأنینه‏


و از آداب مهمّه قلبیّه عبادات، خصوصاً عبادات ذکریّه، طمأنینه است. و آن غیر از طمأنینه ‏ایست که فقهاء رضوان اللَّه علیهم در خصوص نماز اعتبار کرده‏اند.

طمأنینه از نظر فقهی یعنی در حرکات و سکنات آرامش خودمان را حفظ کنیم ولی طمأنینه از نظر اخلاقی یعنی اینکه قلب عجول و مضطرب نباشد به عبارت دیگر شخص سالک، عبادت را از روى سکونت قلب و اطمینان خاطر بجا آورد، زیرا که اگر عبادت را با حال اضطراب قلب و تزلزل بجا آورد، قلب از آن عبادت تاثیر نمیپذیرد و آثارى از عبادت در ملکوت قلب حاصل نشود و حقیقت عبادتْ صورت باطنیّه قلب نگردد.


اگر قلب حالت طمأنینه و آرامش را نداشته باشد،قلب نمیتواند روح نماز و عبادت را بگیرد و اگر اینطور نشود،عبادات به قلب نمیرسد و بصورت باطن قلب درنمی آید و در برزخ وقتی قلب به صحنه آمد،هیچی نداریم چون در برزخ روح و قلب ما حاضر است پس باید عبادات در روح و قلب ما تاثیر بگذارد و راهش آرامش داشتن قلب است.همانطور که وقتی شما در کلاس درس هستید و استاد درحال درس دادن است،اگر شما فکرتان جای دیگر مشغول باشد،درس استاد را نمیفهمید و نمیتوانید با کلام استاد ارتباط برقرار کنید،درعبادات هم اگر در حالات قلب و روح انسان آرامش نداشته باشد،عبادات روی آنها تاثیری نمیگذارد.



و یکى از نکات تکرار عبادات و اذکار آن است که قلب را از آنها تأثیرى حاصل آید و انفعالى رخ دهد تا کم کم حقیقت ذکر و عبادت تشکیل باطن ذات سالک را دهد و قلبش با روح عبادت متّحد گردد چون قلب در اوایل کار چموش است وباید آنقدر تکرار کنیم تا قلب رام شود و تا قلب را اطمینان و سکونت و طمأنینه و وقار نبود، اذکار و نسک را در آن تأثیرى نیست و از حدّ ظاهر و ملک بدن به ملکوت و باطن نفس سرایت نکند  و این خود از مطالب واضحه است که محتاج به بیان نیست و با اندک تأمّل معلوم شود.


 و اگر عبادتى چنین باشد که قلب را از آن به هیچ وجه خبرى نبود و از آن آثارى در باطن پیدا نشود، در عوالم دیگر محفوظ نماند و از عالم دنیا به عالم ملکوت بالا نرود؛ و ممکن است در وقت سختی موت و سکرات هولناک موت و اهوال و مصیبات پس از موت خداى نخواسته صورت آن بکلّى از صفحه قلب محو و نابود شود و انسان با دست خالى در پیشگاه مقدّس حق برود.

در روایت داریم که موقع احتضار، شیطان برای همه افراد ظاهر میشود و ایمان مستودع را میگیرد.ایمان مستودع،ایمانی است که به صورت سطحی باشه و هنوز به مرحله قلبی نرسیده باشد.حال اگر روح عبادات منجمله نماز را به قلب نرسانیم و عبادات باطن قلب ما نشود،موقع مرگ شیطان ایمان مارا خواهد گرفت.شاید برایتان رخ داده که اگر ترسیده باشید ویا دچار استرس و اضطراب شوید،چیزهایی که در خاطر دارید از یادتان میرود.همین اتفاق هم در موقع مرگ برای شخص رخ میدهد.


مثلًا اگر کسى ذکر شریف لا الهَ الّا اللَّه، مُحَّمدٌ رَسولُ اللَّه (ص) را با سکونت قلب و اطمینان دل بگوید و قلب را به این ذکر شریف تعلیم دهد، کم کم زبان قلب گویا شود و زبان ظاهر تابع زبان قلب شود و اوّلْ قلب ذاکر گردد و پس از آن لسان. و اشاره به این معنى فرموده جناب صادق علیه السلام به حسب روایت مصباح الشریعة، قال: فَاجْعَلْ قَلْبَکَ قِبْلَةً لِلِسانِکَ، لا تُحَرِّکْهُ الّا بِاشارَةِ الْقَلْبِ وَ مُوافَقَةِ الْعَقْلِ وَ رِضَى الایمان.(قلب خود را قبله ی زبانت قرار بده جز با اشاره ی قلب و موافقت عقل و رضای ایمان زبان مجنبان)


در اوّل امر که زبان قلب گویا نشده، سالک راه آخرت باید آن را تعلیم دهد و با طمأنینه و سکونتْ ذکر را به آن القا کند؛ همین که زبان قلب باز شد، قلب قبله لسان و سایر اعضاء شود، با ذکر آن همه مملکت وجود انسانى ذاکر گردد.

اول باید قلب ذاکر باشد بعد زبان،حال اگر اینطوری نیست باید قلب را قبله ی زبانت قرار بدیم و با زبان بگوییم ولی به قلب نظر داشته باشیم مثل یاد دادن کلمات به بچه ها.قلب را همچون طفلی فرض کنیم و آرام آرام با طمأنینه بهش بگوییم،بعد از مدتی خود قلب میگوید.اگر قلب به سخن گفتن باز شد،زبان ظهور قلب میشود و تا قلب نگوید زبان چیزی نمیگوید.شایان ذکر است که بهترین موقع برای تعلیم قلب نزدیک سحر است.


 و امّا اگر این ذکر شریف را بى‏سکونت قلب و طمأنینه و با عجله و اضطراب و اختلال حواسّ گفت، از آن در قلب اثرى حاصل نشود و از حدّ زبان و گوش حیوانى ظاهرى به باطن و سمع انسانى نرسد و حقیقت آن در باطن قلب محقّق نشود و صورت کمالیّه قلب نگردد.


 پس، اگر اهوال و شدائدى دست دهد، خصوصاً مثل اهوال و سکرات موت ، بکلّى آن ذکر را فراموش کند و از صفحه دلْ آن ذکر شریف محو شود، بلکه اسم حق تعالى و رسول ختمى (ص) و دین شریف اسلام و کتاب مقدّس الهى و ائمّه هدى (ع) و سایر معارف را که به قلب نرسانده فراموش کند و در وقت سؤال قبر جوابى نتواند دهد؛ تلقین را نیز به حال او فایده‏اى نباشد، زیرا که در خود از حقیقت ربوبیّت و رسالت و دیگر معارف اثرى نمى‏بیند؛ و آنچه به لقلقه لسان گفته بود و در قلب صورت نگرفته بود از خاطرش محو شود و او را نصیبى از شهادت به ربوبیّت و رسالت و دیگر معارف نخواهد بود.

در روایت داریم که بعضی از افراد در برزخ اسم پیامبر خود را هم فراموش میکنند و اینقدر در برزخ مورد فشار قرار میگیرند تا یادشان بیاید.

و در حدیث است که یک طایفه از امّت رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلم را که وارد جهنّم میکنند، از هیبت مالک جهنّم اسم پیغمبر را فراموش مى‏کنند، با آنکه در همان حدیث است که آنها اهل ایمان هستند و قلوب آنها و صورتهاى آنها از نور ایمان درخشان و متلألى است.

جناب محدّث عظیم الشّأن مجلسى رحمه اللَّه در مرآت العقول در شرح حدیث شریف کُنْتُ سَمْعَهُ وَ بَصَرَه فرماید: کسى که چشم و گوش و دیگر اعضاى خود را در راه اطاعت حق تعالى صرف نکند، داراى چشم و گوش روحانى نشود و این چشم و گوش ملکى جسمانى در آن عالم نرود و در عالم قبر و قیامت بى‏گوش و چشم باشد، و میزان سؤال و جواب قبرْ آن اعضاء روحانى است.


 بالجمله، احادیث شریفه درباره این نحو از طمأنینه و آثار آن بسیار است. نماز یک مقام نورانی است که از طریق الفاظ و سکنات با قلب و روح انسان متحد میشود،راهش طمأنینه است و قرآن شریف امر به ترتیل قرآن فرموده و در احادیث شریفه است که کسى که نسیان کند سوره‏اى از قرآن را، متمثّل شود آن سوره در بهشت براى او در صورتى که به آن خوبى صورتى نیست. پس وقتى آن را می‏بیند، میگوید به آن که تو چه هستى چقدر نیکوئى کاش تو از من بودى. جواب می‏دهد: آیا تو مرا نمیشناسى؟ من فلان سوره هستم، اگر مرا فراموش نکرده بودى تو را به این درجه رفیعه می‏رساندم.


و در حدیث است که کسى که قرآن را در جوانى بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط شود. و نکته آن آن است که در جوانى اشتغال قلب و کدورت آن کمتر است، از این جهت قلب از آن بیشتر و زودتر متأثر شود و اثر آن نیز بیشتر باقى ماند.


و در این باب احادیث بسیارى است که ما در باب قرائت یادى از آنها می‏کنیم ان شاء اللَّه. و در حدیث شریف است که هیچ چیز پیش خداى تعالى محبوبتر نیست از عملى که مداومت بر آن شود گرچه آن عمل کم باشد. و شاید نکته بزرگ آن آن باشد که عمل صورت باطنیّه قلب شود؛ چنانچه ذکر شد.در روایت داریم که حداقل باید یک ذکری را یک سال تکرار کنیم تا آن به صورت قلبی درآید و برای ما سرمایه شود درغیر اینصورت فایده ای ندارد.به همین دلیل است که نمازرا باید روزی 5 بار تکرار کنیم چون سرمایه اصلی ما نماز است و قبولی سایر اعمال به قبولی نماز بستگی دارد.


حال چگونه طمأنینه و آرامش را بدست می آید؟؟

تنها با ذکر خدا قلب ها آرامش می یابد.الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

ترس و اندوه است که آرامش را از ما میگیرد.(لاخوف علیهم و لا یحزنون)

تا وقتی نعمتی ندارد،همش در اندوه این را میخورد که چرا من ندارم و چگونه به آن برسم و وقتی هم که بهش رسید،ترس آن دارد که آن را از دست ندهدواگر هم از دست داد باز دوباره اندوه آن مال را میخورد.


همانطور که در آیه ذکر شد بهترین چیزی که باعث آرامش میشود این است که بدانیم همه کاره ی عالم هستی خداوند است.باید به توحید افعالی برسیم(لاحول و لا قوة الا بالله) .اگر همه اهل آسمان و زمین جمع شوند تا مانع رسیدن نعمتی به ما شوند،اگر خدا نخواهد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.ما از خود هیچی نداریم و هرچیزی که داریم از لطف و مرحمت خداوند است.اگر هم به نعمتی و مالی میرسیم،خود را مالک آن نمیبینیم بلکه خداوند را مالک حقیقی آن میدانیم پس خوشحال نمیشویم و اگر هم آن را از دست دادیم ناراحت نمیشویم که چرا از دستش دادیم چون که مال ما نبود.پس تنها با یاد خدا دلها آرامش میابد.

یکی از دلایلی که باعث اضطراب و احساس پوچی میشود این است که به چیزهایی دل بستیم که ماندنی نیستند.به طور کلی جنس این عالم دنیا،از بین رفتنی است و ماندنی نیست.(برای مطالعه بیشتر به فصل اول کتاب"آشتی با خدا" مراجعه کنید)


علامه طهرانی میگوید که ما در زبان میگوییم فقط خدا ولی در عمل دنیا برامون مهمتره.اگر چیزی بدست آوریم و قلبمون را مشغول کرد ویا چیزی از دست دادیم و اعصابمون خرد شد باید بدانیم که دنیا برامون مهمتره.اگر اهل انفاق و صدقه دادن نیستیم باید بدانیم که دنیا برامون مهمتره و علت آن،کم بودن ظرفیت روح است.بخاطر دلبستگی به دنیا ظرفیت روح کم شده است و باید با دستورات شرعی ظرفیت روح را بالا ببریم.

 

یاعلی مدد

نظرات 1 + ارسال نظر
Bn پنج‌شنبه 30 مرداد 1393 ساعت 13:01 http://mehrabaniha.blogsky.com

سلام
ممنون از مطالب خوبتون
با عرض پوزش
لطفا در پاراگراف 4 "در موقع احتضار " نوشته شود
موفق باشید

سلام

بی نهایت سپاسگذارم که پیگیری میکنید و اگر جایی اشتباهی دارم بهم تذکر میدید.
کلمه ی گفته شده را درست کردم.
بازم ممنون

یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد