نقش دعا در زندگی-قسمت اول
بسماللهالرحمنالرحیم
«اَللّهُمَّ اَخْرِجْنی مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْم، وَ اَکْرِمْنی بِنُورِ الْفَهْم، اَللَّهُمَّ اَفْتِحْ عَلَیْنا اَبْوابَ رَحْمَتِک وَ انْشُرْ عَلَیْنَا خَزائِنَ عُلُومِک، بِرَحْمَتِک یا اَرْحَم الراحمین»
پروردگارا! مرا از تاریکیهای وَهْم (باطل را به جای حق پنداشتن) خارج گردان، و به نور فهم و بصیرت بزرگم بدار. پروردگارا! درهای رحمت خودت را برمن بگشای، و درهای خزینههای علومِ خودت را برمن باز فرما، به رحمت خودت ای بالاترین رحمتکنندگان.
در واقع ما در دعای قبل از مطالعه، جهت علم خود را روشن میکنیم، که علمی میخواهیم تا الهی باشد و موجب بصیرت ما گردد.
معنی دین و دینداری
اول باید انسان متوجه معنی خودش روی این زمین بشود تا کارهایش واقعاً بینتیجه نگردد و از انجام کارهای با معنی برای خود غافل نباشد و در این راستا وقتی انسان متوجه شد که تماماً و بالذّات مخلوق است و هر مخلوقی تمام وجودش از خالقش است و این واقعیت را به عمق قلب خود رساند، و نیز وقتی متوجه شد در تمام واقعیتش بنده خدا است، و اصل انسان بندگی است، و هرچه از بندگی خودش فاصله بگیرد، از اصل خود فاصله گرفته، معنی دین و دینداری برای او معلوم میشود، و متوجه میشود دین یک هدیه الهی است به بندگان، تا بندگان از اصل خود غافل نشوند و در متن دین راه ارتباط با خدا از طریق دعا، اوج برگشتن به اصل خود است و در متن دینِ خداوند است که به همه ابعاد انسان توجه شده و «انسان به وسیله راز و نیاز با خداوند خویش، خواستار پیوند روح و جان و فطرت با مبداء و منشاءِ جدا گشته از آن است» و خداوند از طریق دین و در متن دین از طریق دعا تربیت واقعی انسان را محقق میسازد، تا انسانِ سرگشته و سرگردان در بیابان زندگی چون قطره آبی تبخیر نگردد و از اصل خود جدا بماند.
همچنانکه جوجه میل به دانه خوردن دارد و در ضمن این دانه خوردن به مرغ شدن میرسد، انسان فطرتاً میل به پرستیدنِ کمال مطلق دارد و ضمن عملِ پرستیدن، به مقصد اصلی خود که معرفت بیشتر به خداوند، واتصال به عالم الهی است، میرسد.
فطرت توحیدی داشتن انسانها، یعنی روح انسان با خدا آشنا است، و خدا مطلوب جان همه انسانها است، و میل به حق، عمیق ترین و پایدارترین بُعد انسان است، چون ریشه در فطرت او دارد و نه در غریزه. و نیایش، نگهداشتن این میلِ پایدار است تا انسان در اصالت انسانی خود بماند و از فطرت خود به سوی غریزه سقوط نکند.
دعا،گذر از غربت به اُنس
بنا به گفته علامهمحمدتقی جعفری«رحمةاللهعلیه»:
«انسان در دنیا یک احساس غربت دارد و با نیایش با خدای جاودان، آن غربت را به اُنس مبدل میکند و از هراسِ اضمحلال در این دنیای بیحد و مرز میرهد.»
انسان موجود ضعیفی است و لذا خداوند در وصف او میفرماید: «خُلِقَ الانْسانُ ضَعیفاً» و از طرفی هیچ انسانی این نقص خود را نمیخواهد و به دنبال کمال است، و از طرفی خداوند کمال مطلق است، لذا هر انسانی ذاتاً طالب خداوند است، یعنی میل به کمال در وجود انسان او را اولاً؛ به سوی خداوند راهنمایی میکند.
ثانیاً؛ او را از نقص خود به سوی کمال خود میکشاند. و این خشوع و خضوع در مقابل کمال مطلق در «نیایش» محقق میشود، و به گفته شهیدمطهری«رحمةاللهعلیه» «شرافت گوهر انسانیت در دعا واقع میشود».
قرآن میفرماید: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ اِلاَّ لِیَعْبُدون» یعنی؛ ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه عبادت کنند.
پس با عبادتِ خداوند، خلقت انسان برای انسان معنی دار میشود و طبق این آیه، چون انسان برای تربیتی خاص خلق شده است و هم او باید ابعاد مختلف خود یعنی، «فطرت» و «عقل» و «عواطف» خود را در جهت همین تربیت، تجهیز و تهییج کند، دعا جهت دهنده این عواطف، و پیوند دهنده وجود ناقص انسان، به ذات مقدس احدیت است، و آیا تربیت واقعی انسان جز این است که انسان را به خداوند متصل کند و آیا مقصد خلقت که عبادت است، مقصد عبادت به غیر از این اتصال باید باشد؟
دعا و نیایش یکی از راههای رسیدن به رستگاری، و رهاننده انسان از ورطه تنگ مادی به سوی وادی بیکران خزائن الهی است. دعا؛ موجب رسوخ حبّ الهی در دل و زداینده زنگ غفلت از روح و قلب انسان است.
غفلتی که از جانب عدهای از مسلمانان نسبت به دعا شده این استکه دعا را تنها محملی برای دریافت حوائج میدانستند، و به جنبههای سلوکی و تربیتی آن کمتر توجه کرده، و آن را صرفاً به یک امر ثواب و مستحب تبدیل نموده اند، در حالی که باید اثر واقعی دعا را در تأثیر جنبههای معنوی که در شخصیت فردِ دعا کننده میگذارد، جستجو کرد به طوری انسان خاکی را به همسایگی افلاک سیر میدهد و دل او را از کدورت دنیا به صفای عالم غیب نزدیک میکند.
وظیفه متفکران جامعه است که نقش واقعی دعا را برای جوانان روشن نمایند، تا متوجه شوند که دعاهای اسلامی و بهخصوص دعاهای ائمه(ع) درس بزرگ زندگی است آن هم یک زندگی واقعی که باید هر انسانی از آن بهرهمند شود. در اسلام به ما آموزش دادهاند دعا کنیم و حاجات خود را با خدا در میان بگذاریم و نقصهای روحی خود را به محضر حضرت حق ارائه دهیم و از او در جهت رفع آنها کمک بخواهیم.
فرمودهاند: «الدُّعاءُ سِلاحُ الْمؤمن، و عمودُالدّین، وَ نُورُالسَّماواتِ وَ الْاَرْضِ» یعنی؛ دعا اسلحه مومن، و موجب استواری دین او، و نور آسمانها و زمین است، چون از طریق دعا با وسوسههای شیطان مقابله میکند و دین خود را که عامل ایجاد رابطه او با حق است، حفظ میکند و میتواند در زمین و آسمان درست ببیند و عمل کند.
امام خمینی«رحمةاللهعلیه» میفرمایند:
«آیا دیده اید اهل دعا، و کسانی که مداومت به دعا داشته باشند، این کارهای ناپسند که بعضیها انجام میدهند، آنها هم انجام دهند؟ بیشتر کسانی که محکومیت یافته و در زندانها محبوس میباشند، افرادی هستند که با دعا سرو کار ندارند.».
خصوصیات ادعیه اسلامی
این دعاها:
اولاً؛ با الفاظی بلیغ و رسا ادا شده که در تهذیب نفس، تأثیر ویژه خواهد داشت.
ثانیاً: دارای تعالیم لطیف و روحانی دگرگون کننده است چون عمیقترین لایه وجودی انسان را به حرکت میآورد.
ثالثاً؛ با توجه به حالت خاصی که بین بنده و مولایش ایجاد میکند و قلب انسان را به طرف قطب هستی سوق میدهد، اثر تربیتی بینظیری خواهد داشت.
اگر به دعا درست توجه شود میتوان ادعا کرد دعا بذری است در زمین معرفت که نتیجه آن تهذیب نفس و قرب به حق است، چرا که تنها از طریق ناله و مناجات میتوان به حریم حرم حضرت حق راه یافت. در دعا انسان از «دیندانی» وارد مرحله «دینداری» میشود و در واقع انسان از طریق نیایش با حق، خود را از تماشاگری در دین، به بازیگری در دین میرساند. پس دعا عبارت است از مذهبی که جنبه عمل به خود گرفته است.
آلکیسکارل در کتاب مشهور نیایش میگوید: «نیایش؛ مثل خوردن و آشامیدن، نیازِ جان و روح انسان است تا جان به شکفتگی لازم خود دست یابد».
یاعلی مدد
پروردگارا، راه درست را از تو می خواهیم؛
چون فقط تویی که از پیدا و نهان همه با خبری...