حجاب بزرگ منیت و خودبینی _ بخش ششم _چگونگی سیر به سوی قیامت و مقامات معنوی_شرح نامه 31 امام علی(ع) توسط استاد طاهرزاده


چگونگی سیر به سوی قیامت


«وَ إِذَا أَنْتَ هُدِیتَ لِقَصْدِکَ فَکُنْ أَخْشَعَ مَا تَکُونُ لِرَبِّک».

چون راه خویش را یافتی، در راه بندگی پروردگارت خاشع‌ترین باش.


حالا که راه خود را یافتی و متوجه شدی جهت جان را باید به کجا انداخت، اگر می‌خواهی نتیجه نهایی نصیبت شود و از این راه بهره لازم را در رسیدن به مقصد به‌دست آوری، باید عبادت الهی را پیشه اصلی خود گردانی و در مقابل پروردگارت خاشع‌ترین کس باش. انسانی که راه رسیدن به مقصد را پیدا کرد باید تمام توجه قلب خود را متوجه مقصد کند و بدون هرگونه افراط و تفریطی قلب را فقط در مقابل او فرود آورد و خاشع نماید. مگر جز این است که خدا تو را به راه خودش راهنمایی کرد، پس:

من فدای آن‌که نفروشد وجود

جز به آن سلطان با احسان و جود

من فدای آن مس همت‌پرست

کو به غیرکیمیا ناردشکست

و لذا حضرت می‌فرمایند: «فَکُنْ أَخْشَعَ مَا تَکُونُ لِرَبِّک» در مقابل چنین پروردگاری خاشع‌ترین انسان‌ها باش. برس به این‌که خدا تو را به راه آورد و به مقصد ‌رساند، همه و همه لطف او بود. به فرمایش علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه»:


من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه

ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

من خس بی‌سر و پایم که به سیل افتادم

او که می‌رفت مراهم به دل دریابرد


اگر ملائکه الهی بدانند چنانچه تقاضای شما را برآورده کردند، شما آن را لطف خدا می‌دانید و نمی‌گویید: «مَن» این نتیجه‌ها را گرفتم! حتماً آن را برآورده می‌کنند حتی اگر تقاضا کنید که روی آب راه بروید! حالا به خودتان رجوع کنید، ریشه عدم اجابت دعاها این است که اگر دعاها را مستجاب کنند عُجب ما را می‌گیرد، که هزار برابر بدتر از آن محرومیتی است که می‌خواهیم خدا مرتفع فرماید.


    
از حضرت صادق هست که: «عَلِمَ اللهُ إنَّ الذَّنْبَ خَیرٌ لِلْمُؤمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَوْ لا ذلِکَ مَاابْتَلاهُ بِذَنْبٍ اَبَداً»خداوند می‌داند که گناه برای مؤمن بهتر از عُجب است و اگر چنین نبود هرگز او را به گناه مبتلا نمی‌کرد.


این روایت می‌رساند که برای انسان مؤمن بین گرفتاری به عُجب‌ به جهت عدم گناه، خطرناک‌تر است از مرتکب‌‌شدن به گناه. آن‌قدر عُجب برای او خطرناک است، که او را مبتلا به گناه می‌کنند تا از عُجب رهایی‌اش دهند. چون نور خشوع و بندگی انسان را عُجب از بین می‌برد و لذا همچنان که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَکَ» هر که را عجب بر او وارد شود هلاک می‌شود. پس باید از خودبینی و خودپسندی و جلب نظر دیگران به خود، به توجه به حق و جلب نظر حق سیر کرد. گفت:


ترک معشوقی کن و کن عاشقی

ای گمان برده که خوب و فایقی

ای که در معنی ز شب خامش ‌تری

گفت خود را چند جویی مشتری

چون در این صورت از نظر به مقصد حقیقی که حضرت الله است باز می‌مانی و از توجه به نقص خود که می‌تواند منشأ تجلی انوار الهی باشد محروم می‌گردی و از خشوع که همان توجه به نیاز خود به انوار الهی است باز می‌مانی. و لذا حضرت با توصیه به این‌که؛ «فَکُنْ أَخْشَعَ مَا تَکُونُ لِرَبِّک» خاشع‌ترین کس در مقابل پروردگارت باش. راه بسیار پر برکتی را در مقابل انسان می‌گشایند.


سپس ادامه می‌فرمایند:

«وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَکَ طَرِیقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِیدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِکَ فِیهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِیَادِ وَ قَدْرِ بَلَاغِکَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْر».

و بدان که پیشاپیش تو راهى است دراز، و رنجى جانگداز، و تو بى‏نیاز نیستى در این تکاپو از جستجو کردن به طرزى نیکو. توشه خود را به اندازه گیر چنانکه تو را رساند و پشتت سبک ماند.



چگونگی سیربه سوی مقامات معنوی



حضرت(ع) در این فراز ما را متوجه ابدیت‌مان می‌کنند و این‌که چگونه مسیر زندگی را برای بیشترین نتیجه به بهترین شکل طی کنیم. غافل‌ترین انسان‌ها آن‌هایی‌اند که از جدّی‌ترین بُعد زندگی که همان ابدیت انسان است، غافل باشند و خود را جهت آن شرایط فوق‌العاده متعالی آماده ننمایند. ما را متوجه می‌کنند که راه بسیار بلندی در جلو خود داریم و باید این راه بلند را با مشقت و با زیرپاگذاردن میل‌های نفس امّاره طی کنیم.


به عبارت دیگر می‌فرمایند کارهایی را باید در درون خود انجام دهی تا نفس تو بتواند این راه را طی کند می‌فرمایند: فرزندم از طی‌کردن این راه غافل مشو هرچند طی‌کردن آن سخت می‌نماید.

مثلاً شما وقتی می‌خواهید به مقامی برسید که دیگر نسبت به دنیا حریص نباشید، باید مسیری را طی کنید که به ظاهر مثل مسیرهای دنیایی نیست ولی به واقع مسیر محسوب می‌شود؛ مسیری از منِ مادون به سوی منِ مافوق. حضرت ما را متذکر این مسیر می‌نمایند که طی‌کردن آن در عین سختی و مشقت بسیار پربرکت است. شما در ابتدا می‌خواهید حریص نباشید و لذا با توجه به دستوراتی آن را پشت سر می‌گذارید، بعد کمی جلوتر می‌آیید، می‌بینید نسبت به مقصد عالیه‌ای که دارید باید حسادت را نیز پشت سر بگذارید.

در نتیجه چون می‌خواهید حسود نباشید و با توجه به دستوراتی که در جای خودش مطرح است حسادت را نیز پشت سر می‌گذارید، کمی جلوتر می‌آیید، عجله را برای رسیدن به مقصد عالیه خود مانع می‌بینید، در نتیجه چون می‌خواهید مسافت‌های مربوطه را طی کنید، باید عجول نباشید و باز با توجه به دستورات مربوطه عجله را پشت سر می‌گذارید و همچنان به لطف الهی جلو می‌روید، مگر این‌ها طی‌کردن راه نیست؟ نفس شما منزل به منزل موانع را پشت سر می‌گذارد و نسبت به مقصد اصلی‌اش جلو می‌رود.


نفس شما اگر خواست به مقصد اصلی خود برسد و احساس بی‌ثمری و پوچی نکند، باید مسافت‌های مربوطه را طی کند. بعضی‌ها در حسادت می‌مانند و متأسفانه تلاش نمی‌کنند از آن بگذرند، این‌ها عملاً جلو نمی‌روند، وقتی چنین منازلی را طی نکنند عملاً نفس‌شان متوقف است.


نفسی که در حسد متوقف است مگر همین حالا در عذاب نیست؟ انسان‌های حسود همین حالا در فشارند و با هر نعمتی که از طرف خداوند به افراد می‌رسد در عذاب قرار می‌گیرند، چنین افرادی همین حالا در جهنم در حال سوختن هستند و با همین حالت به قیامت می‌روند و در آن‌جا که عوامل غفلت از سوختن عقب می‌رود، عمق سوختنشان را احساس می‌کنند، چون مسافتی را که باید با تلاش و مشقت طی کنند، طی نکردند و لذا وقتی هم که به منزل معنوی برزخ رسیدند از آن شرایطِ عالی و گسترده معنویت، هیچ استفاده‌ای نمی‌کنند، بلکه برعکس؛ در آن شرایطِ معنوی و بیدارکننده با شخصیت ظلمانی و جهنمی خود، بدون هیچ حجاب و پرده‌ای روبه‌رو می‌شوند، چون روح آن‌ها هنوز در دنیا است و گرفتار منازلی است که باید در دنیا از آن‌ها می‌گذشتند و عملاً هنوز دنیایی هستند و قیامتی نشده‌اند، در آنجا هم که هستند، به جهت روحیه حسادت دنیایی‌ که دارند می‌سوزند، آن هم سوختنی که روح را می‌سوزاند.


یاعلی مدد





نظرات 1 + ارسال نظر
مهربانی ها جمعه 18 مهر 1393 ساعت 21:50 http://mehrabaniha.blogsky.com

من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه

ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد


من خس بی‌سر و پایم که به سیل افتادم

او که می‌رفت مراهم به دل دریابرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد