شرح عرفانی مقام"شجره طوبی"--شرح عرفانی القاب حضرت زهرا(س) توسط استاد عبدالحمید مروّجی

بسم رب الحـــــــیدر


شرح عرفانی القاب حضرت زهرا(س) توسط استاد عبدالحمید مروّجی


شرح عرفانی مقام"شجره طوبی"


روایتی است از پیامبر(ص) که می فرمایند:وَ لَقَدْ نَحَلَ اللَّهُ طُوبَى فِی مَهْرِ فَاطِمَةَ (س) فَجَعَلَهَا فِی مَنْزِلِ عَلِیٍّ (ع‏)

خداوند مهریه حضرت زهرا(س) را طوبی قرار داد و این طوبی را در منزل علی(ع) قرار داد.البته روایت های دیگری هم در مورد مهریه حضرت زهرا(س) هست که اشاره به چهار رودخانه بزرگ دارد.شاید شنیده باشید که آب مهریه حضرت فاطمه(س) است.

انشالله در نکات بعدی به شرح آن مقامات هم میپردازیم.


در مورد مسئله طوبی باید گفت که تمام اینها مقامات است.شجره طوبی یک مقام است.در شبهای قبل اگر پیامبر(ص) فرمود که فاطمه(س) "حَوْراءُ ‌الْإِنْسِیَّةُ" یعنی یک فرشته ی انسانی است اشاره به مقام "ایناس" دارد که بهش پرداخته شد.

و یا آنجایی که میفرماید چهار رودخانه مهریه حضرت فاطمه(س) است اشاره به مقامات معنوی حضرت دارد و ظهور آن مقامات در این دنیا بصورت آب و رودخانه است.


پیامبر(ص) در جریان معراج حقایقی را مشاهده کردند که قوه خیال ایشان،آن حقایق و مقامات را به شکل صورتی برای ایجاد متمثل کرد.مثلا حضرت در معراج یک مردی بد اخلاق را مشاهده کرد که یک لوحی در دستش دارد.از جبرئیل سوال کرد که این مرد کیست؟ جبرئیل فرمود این عزرائیل است واز اول روزی که خداوند خلقش کرده است خنده نکرده و در آن لوح نگاه میکند تا ببیند مرگ چه کسی فرا رسیده است تا جانش را بگیرد.


اینها در واقع اینطوری نیست.عزرائیل نه مرد است و نه زن.نه خوش خلاق است و نه بد اخلاق.بلکه عزرائیل یک حقیقتی است از عالم ملکوت که تجلی اسم توفی خداوند است.این فرمایشی که پیامبر(ص) فرمودند در واقع تمثلاتی است که در هنگام برخورد با آن حقیقت،قوه ی خیال ایشان متناسب با این دنیا ایجاد کرد.


در مسئله طوبی هم همینطور است که اگر پیامبر(ص) میفرماید درخت طوبی،در واقع مقامی است از مقامات ملکوتی حضرت زهرا(ع) که قوه ی خیال پیامبر(ص)این مقام را به صورت یک درخت متمثل کرد.


مثلا در خواب میبینید که یک مار و یک پلنگ به شما حمله میکند.وقتی بیدار شویم این طوری نیست که امروز یک مار، مارا نیش میزند و یا یک پلنگ به ما حمله میکند.در واقع یک حقیقت دیگری است که قوه خیال ما در خواب به این صورت برای ما تصویرش کرد.

لذا اگر پیش یک معبّر تعبیر کنید به شما میگوید که شما یک دشمنی دارید که دارد برعلیه شما نقشه میکشد.لذا معبّر یعنی عبور کننده،کسی که از ظاهر عبور میکند و به حقیقت و باطن مسئله می رسد.


مسئله معراج رسول خدا(ص) هم نیاز به تعبیر دارد.

شخصی در خواب پیامبر(ص) را دید که بهش یک کاسه شیر داد.وقتی از خواب بیدار شد رفت یک لیوان شیر خورد.گفت من در خواب دیدم که پیامبر(ص) بهم یک کاسه شیر داد،منم برای اینکه به خواب عمل کرده باشم رفتم یک کاسه شیر خوردم.

این شخص اشتباه کرد.اینکه حضرت به این شخص یک کاسه شیر دادند یعنی بهره هایی از حکمت و علم اهلی نصیب این فرد میشود.لذا تا این کار را کرد دیگر آن معرفت و علم الهی نصیبش نشد.برای همین خواب نیاز به تعبیر دارد و به همین دلیل است که نباید به ظاهر خواب عمل کرد.


درسته که حضرت ابراهیم(ع) در خواب مشاهده کرد که پسرش را ذبح میکند ولی در واقع خدا ازش نخواسته بود که اسماعیل را ذبح کند.در واقع خدا ازش خواسته بود که گوسفندی را به شکرانه اینکه تونستی از نفس خودت(از منیت و خودبینی) بگذری،ذبح کن و لذا خداوند گوسفندی را برای ذبح کردن برای او فرستاد.اینجا حضرت ابراهیم(ع) نباید به ظاهر خواب عمل میکرد برای همین در قرآن خدا میفرماد:قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا یعنی تو خوابت را تصدیق کردی و به ظاهرش عمل کردی ولی ما ازت نخواسته بدیم که اسماعیل را ذبح کنی.


حالا اینا سوال پیش می آید که در اینجا حضرت ابراهیم اشتباه کرد؟

نه اشتباه نکرد.

اهل معرفت میگویند چون حضرت ابراهیم(ع) در مقام هَیَمان بود این کار را کرد.

اسماء الهی دو دسته هستند.اسماء جلالی و جمالی.روبه رو شدن با اسماء الهی برای انسان یک عشق و محبت می آورد.اگر با اسماء جمالی روبه رو شد مثل لطیف،رحیم،ودود و رحمن و ...عشقی از جنس محبت در قلب انسان ایجاد میشود.اگر با اسماء جلالی مثل منتقم،شدید العقاب،قهار و ... روبه رو شد عشقی در قلب انسان ایجاد میشود که او را به حیرت و پریشانی و خشوع شدید میکشاند.به عبارتی دیگر عشقی که از رویت اسماء جمالی بوجود بیاید به آن محبت و به عشقی که از رویت اسماء جلالی ایجاد شود به آن هَیَمان میگویند.

پس چون حضرت ابراهیم(ع) در مقام هَیَمان بود آنقدر عشق خدا در قلبش زیاد بود که وقتی خواب دید که پسرش را ذبح میکند رفت تا به ظاهر خواب عمل کند.لذا فکر نکرد که در واقع خدا چیز دیگری از او خواسته است.


به طور کلی در انسانهایی که در هَیَمان هستند،عقل ضعیف است به این معنا که فرصت فکر کردن ندارند.مثل عاشقی که در خواب میبیند که معشوقش به او میگوید که فردا صد میلیون پول برای من بیار.این عاشق هم فردا صد میلیون پول آماده میکند.عشق ،عقل سوز است.لذا حضرت ابراهیم(ع) خطا نکرد.در واقع خواب حضرت ابراهیم نشان از آن داشت که خداوند میخواست به او بفهماند که تو تونستی از نفس خودت بگذری و عبور کنی.تونستی محبت همه را از قلب خودت خارج کنی و فقط خدارا در قلب خودت جای بدی.از منیت و خودبینی گذشتی.لذا خواب دید که پسرش را ذبح میکند. چون پسر به منزله ی نفس و جان پدر است،و ذبح کردن پسر یعنی اینکه ابراهیم توانسته از نفس خودش بگذرد.


پس به طور کلی در جریان خواب انسان هرچه را میبیند باید تعبیر کند و به معبّر نیاز دارد.این نکته هم قابل ذکر است که اشتباه نشود.معراج پیامبر یک خواب نبود و پیامبر آن حقایق را در خواب مشاهده نکرد.بلکه روح پیامبر در بیداری عروج کرد به عوالم بالا و حقایقی را مشاهده کرد.

در خواب انسان های عادی هم روح از عالم ماده به عالم برزخ میرود و چون برزخ محدود به مکان و زمان نیست روح میتواند به گذشته و آینده برود و حقایقی را ببنید و قوه خیال این حقایق را برای این شخص متناسب با صورت هایی که با این دنیا مأنوس است، تصویر میکند.بطور مفصل در نکات معرفت نفس توضیح داده شد.


خود پیامبر(ع) هم میفرماید که وقتی به دیدار خداوند رسیدم ،خداوند اینقدر بهم شیر داد که از ناخن هایم بیرون زد و تعبیر کردم که خداوند بهم علم و حکمت میدهد.خود حضرت هم قضایای معراج را تعبیر میکند.


شجره طوبی هم نیاز به تعبیر دارد.طوبی یعنی چیزی که دارای طیب است.خوشبو است.چیزی که موافق طبع انسان است و از آن لذت میبرد.

طوبی را تفسیر میکنند به مقام محبت و اُنس که این محبت و اُنس محصول شهود اسماء الهی است و در جایی برای انسان رخ میدهد که در اشد قرب حق تعالی باشد و بتواند اسم جامع الله را شهود کند.


در واقع سالک در سلوک خودش باید از تک تک اسماء عبور کند.به عبارتی دیگر وقتی انسان دارد به سوی خداوند سیر میکند باید از دو دسته اسماء جلالی و جمالی عبور کند تا به اسم جامع الله برسد.خود الله اسم است.خدا با صفت علم میشود عالم.با صفت قدرت میشود قادر.با صفت زنده کنندگی میشود محیی.با صفت شنوا بودن میشود سمیع....

حال وقتی همه صفات را در نظر بگیرید میشود اسم الله.


لذا اگر از اسم های جلالی و جمالی عبور کرد و به اسم الله برسد و اتصال پیدا کند، یک محبت و اُنس کلی برای انسان ایجاد میشود.اگر به یکی از اسماء اتصال پیدا کند یک محبت جزئی ایجاد میشود.هر چه با اسماء بیشتری روبه رو شود محبت هم بیشتر میشود چون در واقع اسماء ،کمالات خداوند هستند.کمال زیباست.


انسان وقتی در مقابل کمال قرار میگیرد محبت و عشق آن زیبایی در قلبش ایجاد میشود.بطور کلی عشق و محبت محصول شهود کمال است.

یک مرد وقتی یک زن زیبا و یک زن زشت را ببیند،عشق و محبت آن زن زیبا در قلبش ایجاد میشود.زیبایی است که عشق می آرود.زشت یعنی عدم تعادل آن اعضا و جوارح.زشت یعنی عدم تعادل.عدم که محبت و عشق نمی آورد.زیبایی یعنی وجود تعادل.پس زیبایی یک امر وجودی است و عشق می آرود.


اسماء الهی،کمالات خداوند هستند.وقتی یک اسمی از اسماء الهی را سالک مشاهده میکند،یک نوع محبت جزئی در قلبش ایجاد میشود و اگر با کل اسماء الهی یعنی اسم الله روبه رو شود محبت کلی در قلبش ایجاد میشود.


از این نوع محبت و اُنس به طوبی تعبیر شده است.یعنی رسول خدا(ص) وقتی در معراج از این دو رشته اسماء الهی یعنی جمالی و جلالی عبور کرد و به الله رسید یک محبت و اُنس شدید نسبت به خداوند در قلب خودش پیدا کرد.این عشق و محبت را به صورت یک درخت مشاهده کرد.صورت خیالی و متمثل شده ی آن اُنس و محبت کلی که از قرب و شهود الله در قلب پیامبر(ص) پیدا میشود،به شکل درخت طوبی است.


باز در روایت داریم که شاخه های این درخت طوبی در خانه های شیعیان علی(ع) است.این بخاطر این است که شیعیان در مقام محبت جزئی هستند.هیچ کسی جز اهل بیت نمیتوانند با اسم الله اتصال پیدا کنند.ما میتوانیم با مظهر اسم الله که روح مقدس علی(ع) است ارتباط برقرار کنیم.هرکس بتواند با وجود امام علی(ع) یک اتصال روحانی پیدا کند،بهره ای از شاخه های درخت طوبی یعنی محبت جزئی دارد.لذا به همین دلیل است که میفرمایند شاخه های آن درخت طوبی در خانه های شیعیان علی(ع) است.پس به عبارتی غیر از شیعیان،همه از آن محبت محروم هستند.


خود پیامبر(ص) به مقام قرب اصلی الله رسیدو محبت الله در قلبش ایجاد شد.حضرت علی(ع) هم به تبعیت از پیامبر به آن مقام رسید و مظهر و تجلی آن مقام شد.در واقع علی(ع) مظهر آن اسم اصلی الله است.

لذا خداوند به حضرت موسی(ع) که میخواست به دیدار خدا نائل شود، دستور داد که وجودش را از محبت هرکسی به غیر از خودش(یعنی خداوند) خالی کند ولی در معراج دستور به حب علی(ع) به پیامبر داده شد.یعنی بدون حب علی(ع) این معراج غیرممکن بود.سرّی است از اسرار الهی که دست ما از آن کوتاه است.بگذریم...


خلاصه مطلب تا اینجا عرض شد که طوبی مقام اُنس و محبت کلی است از مشاهده اسم جامع الله و اینکه پیامبر(ص) فرمود که طوبی مهریه حضرت زهرا(س) است، نشان از این دارد که مظهر تام و کامل آن محبت و اُنس کامل،فاطمه زهرا(س) است،چون حضرت زهرا(س) بیشترین اُنس و قرب را با حضرت علی(ع) داشته است.در واقع حضرت زهراست که توانسته به قرب و اُنس روحانیت علی (ع) برسد لذا تنها حضرت زهرا(س) است که کُفو علی(ع) است.آن نزدیکی و قرب شدید روحانی در آن عالم باعث شد که در این دنیا هم کُفو همدیگر شوند و با هم ازدواج کنند.


به بیان دیگر فاطمه(س) مظهر مقام اُنس و محب مطلق و کلی به اسم الله است و چون مظهر اسم الله علی (ع) است ،حضرت زهرا(ع) بیشترین نزدیکی و قرب را به علی(ع) دارد و برای همین است که مهریه حضرت زهرا(س) طوبی و در خانه حضرت علی(ع) قرار داده شده است.


البته این نکته شایان ذکر است که همه چهارده معصوم مظهر اسم الله و مظهر طوبی هستند.در واقع حقیقت آنها یک نور است منتها چون اولین مظهر تام و کامل اسم الله پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) هستند،این نامگذاری به این صورت انجام شده و همچنین چون فاطمه زهرا(س) بیشتر از دیگران توانست آن انس و محبت را در این عالم طبیعت طبق شرایط زمانی و مکانی بروز دهد،مظهر این مقام به ایشان تعلق گرفت.


این که میگوییم فاطمه زهرا(س) مظهر تام و کامل شجره طوبی است به این معنا نیست که بقیه اهل بیت دارای این مقام نباشند.بلکه همه آنها دارای این مقام هستند ولی پیامبر(ص) بخاطر وظیفه نبوت و شرایطی که ایشان داشتند نتوانستند آن مقام را در این عالم به طور کامل و مطلق بروز و جلوه دهند.فقط حضرت زهرا(س) بود که شرایط برایشان فراهم شد و آن مقامی که در باطن و ملکوت داشتند را به طور کامل ظهور دادند.مابقی اهل بیت به طور مثال امام رضا(ع) دارای این مقام هستند و ظهور هم دادند ولی لازمه اینکه بتوانند بطور کامل آن مقام را ظهور دهند باید همزمان با امام علی(ع) زندگی میکردند که این شرایط فراهم نبود.بقیه اهل بیت هم همینطور...

البته بعد از تمام شدن نکات استاد مروّجی،نکته تکمیلی در رابطه با یکسان بودن حقیقت 14 معصوم در اختیار دوستان قرار میدهم.



والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



نظرات 4 + ارسال نظر
مهربانی ها دوشنبه 18 اسفند 1393 ساعت 19:50

الّلهُمَ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلَها وَ بَنیها

وَ سِرِّ المُستَودِعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ به عِلمُک

اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیّتُها آَلصِّدیقَةّ اَلشَّهیدة فاطِمَةَ اَلزَّهراء سَیّدةِ نِساءِ اَلعالَمین

مریم سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 17:00

خدا انشاله به حاج اقا مروجی عمر مستدام و پربرکت عنایت کنند.
من چند سالی هست به علت فاصله زیاد نتونستم از مجلس ایشون که در واقع مجلس اهل بیت هست، بهره ببرم.
ممنون که مطالب رو به صورت نوشته شده نشر میدهید.

سلام

ممنون از لطف شما
انشالله این مطالب برای شما و دوستان دیگر مفید باشد.
یاعلی

سید دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 11:47

من سبزوار نیستم از نزدیک چند بار ایشونو بیشتر ندیدم اما از سی دی های ضبط شده ایشون استفاده میکنم.واقعا جلسات پر بار و پربرکتی هستش.خود حضرت زهرا نگهدارشون باشه.

بله جلسات پربرکتی هستند.
انشالله به خوبی از حضور ایشان استفاده کنیم.
یاعلی

سعید چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت 06:30

سلام و عرض ادب
قبلا تو مباحث عرفانی مطالعاتی داشته ام اما نگرش ناب و متفاوت استاد عزیز و بزرگوار، شوق آفرین و شور آفرین و احیاء کننده قلبهای سخت و مرده امثال بنده حقیر هست حقیقتا مباحث عمیق و ژرف، هست که هر کلمه به کلمه اش، بر حیرت انسان می افزاید خدا ان شاء عمر طولانی به ایشان عنایت کند تا جویندگان و تشنگان از ایشان بتوانند بهره ببرند
واقعا از زحمات شما عزیزان هم سپاسگذاریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد