امام رضا(ع) و توطئه پلورالسیم مامون

بسم رب الحیدر(ع)

شهادت و تولد اهل بیت وسیله و فرصتی است که به لطف خدا بتوانیم در حد ممکن ، مقامات اینها را تا حدی بشناسیم.

باید برایمان روشن بشه که امام معصوم در هرشرایطی چگونه چراغ هدایت جامعه خواهد بود؟؟

همانطور که خدا در کل عالم، اراده نافذ دارد و هیچ جریانی نیست که خدارا مغلوب کند(گاهی خدا برای اثبات حقانیت و قدرت خودش به کسانی مثل رضاخان و پسرش و امثال اینها میدان میده و بعد نشون میده که حق با کی بود) مردان خدا هم عینا در صحنه های حیات چنین حالتی دارند.
هرکاری که اهل کفر برای خاموش کردن این چراغ هدایت انجام بدهند،فایده ای نداره چون هیچ نیرویی قدرت نداره جلوی اراده اهل بیت را بگیرد.
حالا چه تحمیل ولایت عهدی مثل امام رضا و چه مجبور کردن به صلح مثل امام حسن و چه زندانی و شهید کردن!!
در هر شرایطی اراده اهل بیت نافذ است.

مامون چرا میخواست امام رضا ولی عهد بشه؟؟
مامون امام را خواست و حتی بهش نگفت که برای چی و از مسیری هم امام را راهی طوس کرد که در مسیرش شیعیانی وجود نداشته باشند.
بعد در شهر مرو علت فراخواندن امام را به ایشون گفت.قبلش مسئله ولایت عهدی نیست.با زور امام رضا را به مرو آورد.


حرف های رد و بدل شده خیلی مهم است و نکات خیلی خوبی در بر دارد.

مامون طی جلسه های متعددی که با امام داشت،از امام درخواست میکند که خلافت را به عهده بگیرد ولی امام رد میکند.
به امام میگوید:ای پسر رسول خدا،من مقام شما را شناختم و به نظرم رسیده که شما بهتر از هرکسی سزاوار خلافت و حکومت هستی.
امام میگوید:به بندگی خدا افتخار میکنم و به وسیله زهد از دنیا،امید از نجات از گزند دنیا را دارم و به وسیله تقوا به رستگاری امیدوارم و در پرتو تواضع در دنیا آروزی مقام ارجمند در پیشگاه خدا را دارم.
موضوع را میبرند در مسئله الهی.

مامون میگوید:من قصد دارم خودم را از خلافت عزل کنم و آن را به عهده شما بگذارم.


امام:اگر این مقام از آن توست،خداوند آن را برای تو قرار داده بنابراین برای تو روا نیست که لباسی که خدا بر قامت تو دوخته است را در آوری و به دیگری بدهی و اگر خلافت از آن تو نیست برای تو روا نیست که چیزی که از آن تو نیست به من ببخشی.

یعنی امام میخواهد بگویداگر خدا بهت داده که حق نداری به کسی بدی اگر خدا بهت نداده چرا ادعا میکنی که خلافت از آن توست؟؟
یعنی خلافت مال تو نیست.خلافت از آن ماست.

امام میخواهد روشن کند که خلافت مال تو نیست که بخواهی ببخشی.
مامون اینجا جوابی ندارد که بدهد و میگوید که ای پسر رسول خدا باید قبول کنی.
امام هم میگوید من این مقام را با میل خودم ابدا نمیپذیرم.

بعد از دو ماه وقفه مامون اینبار با مسئله ولایت عهدی سراغ امام می آید.
به امام میگوید حالا که خلافت را به عهده نمیگیری باید ولی عهد بشی تا بعد از من حکومت به شما برسه.خیلی جالبه طرح این مسئله!!!
امام 20 سال از مامون بزرگتره.ولی عهد همیشه باید از حاکم کوچیکتر باشه تا بعد از مرگش ولی حاکم بشود.

امام میگوید:از پدرم شنیدم که میگفت تو را به زهر به شهادت میرسانند و در سرزمین غریب در کنار هارون دفن میکنند.

مامون میگوید که با زنده بودن من چه کسی میتواند تو را بکشد؟؟ امام هم میگوید که اگرخدا بخواهد در همین جلسه میگویم.
مامون از طرح این مسئله میترسد و به امام میگوید که تو میخواهی از زیر کار در بری و خود را زاهد معرفی کنی.
امام در جواب میگوید زهد را برای دنیا نمیخوام و میدانم مقصود تو چیست؟؟
مامون میگوید مقصود من چیست؟؟
امام میگوید: اگر بگویم در امان خواهم بود؟؟؟ مامون هم میگوید در امانی...
امام هم میگوید که تو میخواهی مردم بگویند که علی بن موسی در دنیا زهد ننمود بلکه دنیا در اون زهد کرد.یعنی میخواهی به مردم ثابت کنی که اهل بیت تا موقعی که فرصتش باشد دنبال حکومت و قدرت هستند و اینکه حکومت را نمیخوان چون دستشون نیست. میخواهی به مردم بگویی آیا نمیبینید که به طمع خلافت مقام ولایت عهدی را پذیرفت؟؟

اینجاست که مامون میگوید:همواره بر خلاف میل من پیش می آیی و خود را از قدرت من در امان می بینی. به خدا سوگند اگر از قبول پیشنهاد ولایتعهدی، خودداری کنی تو را به جبر وادار به این کار می کنم، و چنانچه باز هم تمکین نکردی،تورا به قتل می رسانم!
به امام میگوید:عمر بن خطاب وقتی از دنیا می رفت شورا را در میان 6 نفر قرار داد که یکی از آنها امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - بود و چنین توصیه کرد که هر کس مخالفت کند گردنش زده شود!.. شما هم باید پیشنهاد مرا بپذیری، زیرا من چاره ای جز این نمی بینم!!

امام وقتی با تهدید روبه رو میشد میگوید:
من به این شرط ولایتعهد تو را می پذیرم که هرگز در امور ملک و مملکت مصدر امری نباشم و در هیچ یک از امور دستگاه خلافت، همچون عزل و نصب حکام و قضأ و فتوا، دخالتی نداشته باشم.

حال باید قضاوت کرد که مامون چی میخواست و چی شد؟؟
امام نقشه مامون را خنثی کرد و از این به بعد کارهایی که مامون میخواهد انجام بده را جلویش را میگیرد.
مامون امام را فقط برای سرپوشی کارهای خود میخواست.به این منظور که هرکاری میکند به پای امام بگذارد و اگر اینطور میشد،دید مردم نسبت به امام معصوم تغییر میکرد و کم کم از اسلام واقعی دور میشدند.

یاعلی مدد
نظرات 2 + ارسال نظر
Bn یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 14:08 http://mehrabaniha.blogsky.com

السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا المرتضی

بهار نارنج یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 17:16

ببین اگه خودت مطالب پلورالیسم و امام رضا را نوشتی بدون کپی پیس باید بهت بگم محشر بود. آیندت درخشانه نابغه ای از این جور چیزها اما اگه کپی کردی باید بگم خسته نباشی
به هر حال خیلی دست دردنکنه
همینکه تو نشر معارف رضوی کار می کنی خدا قوتت بده

سلام

همانطور که در صفحه نخست گفتم،این مطالب برگرفته از سخنرانی های استاد طاهرزاده است.
فایل های سخنرانی استاد هم موجوده و اگر مایل باشید میتونید سخنرانی های ایشان را دانلود کنید.

باز هم مممنون
یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد