امام رضا(ع) و توطئه پلورالسیم مامون 2

به نام خدا

بعد از اینکه امام به زور ولی عهد شد و شرطهایی گذاشت و بسیاری از توطیه های مامون را خنثی کرد،حالا برای مقام ولایت عهدی جشن میگیرند.

بزرگان و شاعران را دعوت میکنند و مجلس بزرگی ترنیب میدهند.امام هیچی نمیگفت.گوشه ای نشسته بود و نظاره گربود.
مامون تا اوضاع را چنین میبیند به امام رضا دستور میدهد که حرف بزند.
حالا سکوت همه جارا فرا گرفته و همه متنظرند که امام نصیحت مهم و یا نکته اخلاقی مهمی بگند.
ولی امام این حرف را در آنجا میزنند:
برما از طرف شما حقی است به جهت نسبی که از پیامبر داریم و از ما هم برای شما حقی است.اگر شما وظیفه خودتان را نسبت به من انجام دهید،برما هم واجبه که حقی را که نسبت به شما داریم انجام دهیم.



وظیفه ما این است که شرایط حاکمیت معصوم را فراهم کنیم.وظیفه امام هم این است که تا شرایط را آماده دید در صحنه حاضر بشه.مسئله امروز ما همین است.
ما باید شرایط حکومت امام زمان را فراهم کنیم.
وقتی به حضرت زهرا اعتراض کردند که چرا علی نمیرود حقش را بگیرد ،فرمود: مثل ولایت،مثل کعبه است که مردم باید گرداگردش بچرخند.نه اینکه علی خودش بره حکومت را پس بگیرد.
یکی از دلایل سکوت امام علی(ع) همین بود.


این خطر بزرگی است که الان مارا داره تهدید میکنه.فکر میکنند که همه کارها را باید خدا انجام بده و ما نظاره گر باشیم.
میگند چرا رهبری رشوه خواران را معرفی نمیکنه؟؟ چرا جلوشون را نمیگیره؟؟ چرا وارد این مسئله نمیشه؟؟
جامعه باید شرایطی را فراهم کنه تا حکم خدا جاری بشه.وقتی شرایط فراهم شد،رهبری حکم میده.


اگر امام همان اول،ولایت عهدی را قبول میکرد کارهای مامون به اسم امام تمام میشد و مردم میگفتند که این همه امید داشتیم که اهل بیت بیان کاری کنند!! بیا!!! حالا چی شد؟؟

این مسئله امروز ماست.میخواهند کاری کنند که نشان دهند کاری از اهل بیت بر نمیاد.
به چه نحوی:
1-کاری کنند که نشون بدند که اهل بیت اومدند سر کار ولی هیچ کاری نکردند.مثل امام رضا
2-یا نگذارند بیان مثل امام حسن(ع)
3-اینقدر جو سازی کنند که بگند نتونست کاری کنند مثل امام علی(ع)
امام علی چهار سال تقریبا حکومت کرد ولی اصلا نگذاشتند حکومت خودش را بکند. در طی این چهارسال اکثرا در حال جنگ بود.از اون ور تبلیغات معاویه تاثیرات زیادی روی ذهنیت مردم داشت...اینقدر حمله کردند که اگه حکومت عادی بود سر چند روز ساقط میشد.
آخر که دیدند نمیتونند کاری کنند،علی بزرگتر از اونیه که بخواهند محوش کنند،دست به شهادتش زدند.

حکومت معاویه شایعه درآوردند که امام حسن 300 تا زن داشته و از معاویه 5 میلیون لیره گرفته تا صلح کنه.
میخواستند کاری کنند بگند که اینها آدم های خوبی اند ولی دنیا را ترجیح میدن.

حالا امام رضا در آن زمان طوری مسئله را مطرح میکنه که اصلا ولایت حق ماست.شما وظیفه تان را انجام دهید و ما هم وظیفه خودمان.

امام رضا در حدیثی کوتاهی که در پستهای قبلی گفتم،مسئله ولایت را به خوبی روشن میکند.
حدیث سلسة الذهب، حدیث کوتاهی که امام رضا(ع) به هنگام خروج از شهر نیشابور در ازدحام مردم بیان فرمود.

علمای بزرگ سنی به استقبال امام می آیند و به پشت کجاوه امام می آیند.امام را به اجدادشون قسم میدن که پرده را کنار بزنند تا بتونند صورت امام را ببینند.امام هم پرده را کنار میزنه و همه تکبیر گویان به دور امام جمع میشند و شور خاصی بوجود میاد.بعد از دعوت کردن به سکوت همه منتظرند تا امام حرف مهمی بزند.
اینجاست که امام میفرماید:
کَلِمَة لااله الاّالله حِصْنِی فَمَن قالَها دَخَلَ حِصْنی وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی.
«کلمه‌ی لااله الاّ الله قلعه‌ی محکم من است؛ هر که آن را بگوید،داخل قلعه‌ی من شده است و هر که داخل قلعه‌ی من بشود، از عذاب من ایمن شده است.
آنگاه امام(ع)فرمود:بِشُرُوطِها وَ اَنَا مِنْ شُرُوطِها
کلمه‌ی توحید شروطی دارد و من از جمله‌ی شروط آن هستم.

توحیدی که بالاترین بالاترین هاست،بدون مسئله ولایت امکان پذیر نیست.



یاعلی مدد
نظرات 1 + ارسال نظر
Bn یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 14:34 http://mehrabaniha.blogsky.com

توحیدی که بالاترین بالاترین هاست،بدون مسئله ولایت امکان پذیر نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد