خطر شبه قدسی کردن دستورات دین

وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ-حجر 21
هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه های آن نزد ماست،و ما آن را جز به اندازه ای معین فرو نمیفرستیم!!

خطر شبه قدسی کردن دستورات دین


شبه قدسی کردن یعنی ما به ظاهر دین توجه داریم ولی در باطن پیام دین را از بین میبریم!!
اگر به فرد ازبعد از بلوغ تذکر داده بشه که جایگاهی داری که بالاترین جایگاه تو عالم هستی است و هدف تو از خلقت رسیدن به اون جایگاهه و پیامبران و انبیا آمدند تا مارا متوجه آن جایگاه اصلیمون بکنند و تمام دستوران دین ،دستورات قرار دادی نیستند و هر دستوری یه باطن داره که باعث بالا رفتن حقیقت تو و رسیدن به اون جایگاه میشه،دیگه فرد دستورات دین را در حد ظاهر عمل نمیکنه!!!

وقتی ما میایم به بچه هامون میگیم که اگه نماز نخونی میری جهنم،داریم عملا دستورات دین را شبه قدسی میکنیم و از باطن نماز را چشم پوشی میکنیم!!
وقتی در جشن تکلیف ،یه عکسی نشون بچه ها میدیم که یه بچه ای در دشت و جنگل که رودخونه داره و جای باصفاییه، داره نماز میخونه و بلبلان دارند آواز میخونند،درسته که اولش شاید نماز خون بشه ولی این نمازخوندن با بزرگ شدن فرد،پایدار نمیمونه!!!

یه مثال دیگه میزنم:
حضرت علی میفرماید:پاکیزگی و نظافت نصف ایمان است.

الآن این حدیث را طوری شبه قدسی کردند که از جایگاه اصلیش دور شده!!
وقتی ما بیایم این حدیث بزرگ را در حد بهداشت فردی پایین بیاریم دیگه اون اثری که باید بزاره را نمیزاره!!!

منظور حضرت علی از پاکیزگی ،پاک کردن خود از حسد و کبر و غیره است.زیرا ایمان دو مرحله دارد.
یک مرحله آن است که شما موانع تجلی انوار الهی را از قلب خود پاک کنی و نصف دیگر آن تجلی انوار الهی است که خود خداوند به عهده گرفته است.
شما فقط باید پرده را کنار بزنی،نور خود به خود میاد.نیازی نیست بری نور خورشید را بیاری تو اتاق!!
فقط پرده(منظور رذائل اخلاقی) را کنار بزن،نور خودش میاد!!!

آیت الله جوادی میگوید که در فضای دنیای مدرنیته ما بجای اینکه خودمون را بالا ببریم و به دستورات دین برسونیم،دامن دستورات دین را گرفتیم و پایین آوردیم!!!

وقتی فرد به باطن دستورات دین توجه نکرد،بعد از 20 سال نماز خوندن ،احساس میکنه که این نماز خوندن براش هیچ فایده ای نداشته چون این نماز خوندن این شخص را به جایگاهی که باید برسه،نبرده که هیچ، حتی نزدیک هم نکرده!!!
برای همین احساس پوچی میکنه!! احساس میکنه 20 سال نمازخوندش به هیچ دردی نخورده!! کار بیهوده ای انجام داده....
ریشه احساس پوچی در شبه قدسی کردن دستورات دین است.



وقتی عملی شرطی شد،از روی عادت انجام میگیرد ،نه از روی اراده!!!

شرطی کردن همان کاری است که پائولوف با حیوانات انجام میداد و یا روانشناسان غربی و روسی برای کنترل حرکات افراد به کار میبرند!!
این ها طوری افراد را شرطی میکنند که بدون اینکه خودشان عملی را انتخاب کنند، به راحتی آن عمل را انجام میدهند.پائولوف هر وقت غذا را جلوی سگ میگذاشت،زنگی را هم به صدا در می آورد.سگ با دیدن غذا،بزاق دهانش ترشح میشد، در عین حال صدای زنگ را هم در کنار دیدن غذا میشنید.پس از چندبار که این کارا تکرار کرد،وقتی زنگ به صدا در می آورد،به جهت تداعی معانی ذهنی،بزاق دهان سگ ترشح میشد، چون نسبت به آن صدا شرطی شده بود.

این همان کاریه که رمال ها در قدیم انجام میدادند و بُز را میرقصاندند.می آمدند یک بُز زنده را در داخل یک دیگ، روی پا قرار میدادند، بعد زیر دیگ را آرام آرام گرم میکردند و از آن طرف شروع میکردند تنبک زدن،بُزِ بیچاره که متوجه شده بود کف دیگ گرم شده و پاهاش را میسوزاند،یکی از پاهایش را برمیداشت تا کمی خنک شود،بعد این پا را میگذاشت و پای دیگری را برمیداشت.چندین روز همین کار را با بز میکردند،بعد آن را می آوردند وسط معرکه و شروع میکردند به تنبک زدن،بز با شنیدن صدای تنبک یا آن دیگ داغ می افتادو شروع میکرد پاهایش را پایین و بالا کند.مردم که غافل بودند در ذهن بز چه میگذرد،فکر میکردند بز می رقصد.

در سویس،در دوره دبستان چند فیلم در رابطه با دزدی کردن و گرفتار شدن توسط پلیس تهیه میکنند و همینطور این نوع صحنه هارا با روش های متنوع ،تکرار میکند،که مثلا طرف روزنامه بر میدارد و سکه را در محل خود نمی اندازد و گرفتار پلیس میشود و بالاخره طوری میشود که این کودک شرطی میشود که ناخودآگاه مثل یک ماشین همین روزنامه را برمیداشت،پول را در محل مخصوص خود می اندازد و می رود،شما که ظاهر قضیه را میبینید،میگویید عجب مردم منظم و خوبی!!!

دقیقا در اکثر کسانی که کار خوب میکنند ولی به دستورات دین پایبند نیستند،این کار خوب کردن برایشان شرطی شده!!

امام صادق می فرمایند:
به طول رکوع و سجود شخص نگاه نکنید،ممکن است او به این کار عادت کرده باشد و اگر از آن دست بردارد ناراحت شود،ولکن به صدق گفتار و اداء امانت او بنگرید.


امکان این هست که اعمال خوب و عبادی از سر عادت و یک حالت شرطی انجام گیرد به طوری که اعمالی را که ظاهر دینی دارند انجام میدهد ولی آن اعمال چون بر اساس انتخاب نبوده در جهت تعالی انسان به کار نمیرود.



وقتی شخص را متوجه باطن اعمال کنیم،خودش میل پیدا میکند که انجام بده!!!
اگه اومد و گفت که اون فرد نماز میخونه و اعمال خوبی انجام نمیده،شما خب یه مثال نقض بیار...این همه افراد نماز میخونند و مواظب کارهاشون هستند!!
خب همه انسان ها که معصوم نیستند..ممکنه اشتباه کنند...گناه بکنند...


در زمان امام صادق،یکی از افراد مشروب میخورد و با حالت بدی می اومد پشت امام صادق نماز میخوند!!!
یه روز یکی از یاران امام،به حضرت گفت که این شخص با این حال میاد و پشت سر شما نماز میخونه...این آدم فرد خوبی نیست!! اجازه بدید دیگه راهش ندیم!!!
امام صادق فرمود : نه اجازه بدید بیاد..همین نماز روزی نجاتش میده!!!

حتما نباید فردی که نماز میخونه،بهترین فرد باشه!!!
بهترین کار،متوجه کردن فرد به باطن اعمال و دستورات دین است که بفهمیم که این دستورات،قراردادی نیستند ویه باطنی دارند!!

 

یا علی مدد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد