أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطّانِ الرَّجِیمِ
بِسْـمِ اللهِ الـرَّحمنِ الـرَّحِیـمِ
« یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنوا،کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامَ،کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ، لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(103/بقره)
رؤیت؛ بالاترین ره آورد روزه
احساسکردم که إنشاءالله در مدخل ماهرمضان، تذکری نسبت به ماه خدا داشته باشیم، به امید آنکه با نگهبانیِ بیشتر بتوانیم آنچه را که در این حریم عظیم ماه خدا برای ما قرار دادهاند حفظ کنیم و إنشاءالله با قلبِ سلیم و پاک، به قلب صاحبِ شب قدر نزدیک بشویم و از مواهب عالیه شب قدر محروم نگردیم.
خودتان مستحضرید که روزه مراتبی دارد، و حداقلِ روزه آن است که ما را از آتش و عصیان نجاتمیدهد. ولی بسیار حیف است که با روزه میتوان به مقامات عالیه رسید، ولی ما برای رسیدن به آن مقامات تلاش نکنیم. آیا حیف نیست در رابطه با روزه بهعنوان یک دریچه بسیار متعالی، برای رسیدن به جاهایی که هرگز کسی به آنجا نمیرسد الا با روزه؛ وقت نگذاریم؟!
این عرائض بهعنوان مقدمات مطرح شد تا إنشاءالله وقتی وارد میدان صیام میشویم، از آن پروازهای واقعی غافل نشویم. و واقعاً امید به حق داشته باشید، همینطور که در روایات داریم و ما هم اینجا إنشاءالله تذکرمیدهیم؛ روزه، کمالاتی به روزهدار میدهد که آن کمالات مخصوصه، چیزی نیست که بشود از آن گذشت و نداشتن آن را سرسری گرفت.
حالا از باب اینکه خیلی هم پراکنده صحبت نکنیم، عرائضمان را به این شکل خدمتتان عرض میداریم:
« وقتی جان، طلبِ قرب را به وزیدن آورد، و دریچة روزه را برای کشیدنِ جان به محضر حق، باز و گشوده دید، بال و پر میگشاید تا از آن دریچه به ساحت حضور پَرّ بکشد و از سیاهیِ زندگی زمینی، یعنی خوردن و خوردن، به روشنایی آسمان یعنی رؤیت و رؤیت برسد.»
آرامآرام با سررسیدن ماه رمضان، حال و هوای شما طوری شده که طلب قرب به معبود برایتان طلوع کرده، و این، طلب و تمنای صحیحی هم هست. یعنی روح شما متوجه یک خبرهایی شده و میداند که مخ روزه، رؤیت است؛ یعنی آن کسی که از روزه کمتر از رؤیت انتظار داشته باشد، خودش زندگی خودش را باخته است.
همه روایتها نیز همین خبر را به ما میدهد. میفرماید: « برای روزهدار دو شادی هست، یکی وقت افطار ( که موفق شده ادب بندگی خدا را به دست آورد ) و یکی هم موقع رؤیت خداوند ». یعنی روزه، انسان روزهدار را تا لقاء و رؤیت پروردگار پیش میبرد و در رویارویی حق که مقصد و آرمان همه آفرینش است چه شادی ها به او دست میدهد. پس اصل بحث ما مشخص است و عبارت است از:
« رمضان دریچهای است به سوی رؤیت »
در مورد « رؤیت حق » به عنوان نتیجه روزه ماه رمضان میتوان به خود آیات روزه توجه نمود. همچنانکه ملاحظه دارید در آیه 182 سوره بقره بحث وجوب روزه را مطرح میفرماید و در آیات بعد احکام آن را روشن میکند تا میرسد به آیه 186 در این آیه به پیامبرش میفرماید: اگر بندههای من از تو سراغ مرا گرفتند، من خود نزدیک هستم و تقاضای، تقاضاکنندگان را پاسخ میدهم. میفرماید:
« وَ اِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَاِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ »
اگر به این آیه عنایت فرمایید نکات بسیار امیدوارکنندهای را مطرح میکند.
اول فرمود: برشما روزهگرفتن در ماهرمضان را واجب کردم، و بعد خود خدا میداند که در اثر این روزهداری، مردم طالب رؤیت حق میشوند و لذا از پیامبرخدا(صلواةاللهعلیهوآله) سراغ خدا را میگیرند. حال میفرماید: ای پیامبر! وقتی سراغ مرا گرفتند، « من که نزدیک هستم». یعنی اینها از طریق روزهداری به جایی رسیدهاند که میتوانند بدون واسطه، حتی بدون واسطهبودن پیامبرخدا(صلواةاللهعلیهوآله) با خدا روبرو شوند؛ چون نفرمود: ای پیامبر بگو من نزدیکم، بلکه گفت: « فَاِنّی قَریب » یعنی ای بنده من که دلت هوای مرا کرده و از پیامبر سراغ مرا میگیری، نگاه کن، ببین من که نزدیکم.
عرض بنده هم به عزیران همین است که از طریق روزه ماهرمضان تا رؤیت خداوند میتوان پیش رفت، در حدی که خداوند بدون هیچ واسطهای به ما بگوید: «من که نزدیکم». پس باز تأکید میکنیم: « رمضان؛ دریچهای است به سوی رؤیت ».
رؤیت یعنی چه؟ اگر میشد معنی رؤیت را با گفتگو و مطالعه بفهمیم و بتوانیم به همدیگر بگوییم « رؤیت یعنی چه؟!!» خودشان به ما میگفتند، و دیگر نیاز نبود روزه بگیریم تا به آن برسیم.
فرقِ دینداری با تدریس و تعلیم این است که معلم در کلاس درس، میتواند مسائل قابل تعلیم و تدریس را بگوید و محصلان هم آنها را یاد بگیرند، اما بسیاری از مسائل دین اصلاً گفتنی نیست، اگر بخواهی بگویی، تازه اول مشکل است. چون دین « شـدنی » است، نه « گفتنـی » و انسان باید تغییراتی در وجود و شخصیت خود بدهد تا به آن حقایق برسد.
« پس ای رمضان! چه خوش آمدی! ای آسمان نور! از سیاهی خوردن، بسی خسته شدهایم، ما را بهسوی روشنایی رؤیت بکشان.»
« وقتی روزه از خوردن، محقق شد (یعنی دیگر آن مقدار که باید نخوریم، نخوردیم)، و بدن در مقام روزه وارد گشت، روزه روح شروع میشود، که آن نظرنکردنِ روح است به هر چیزی که مخالف رضای خداست.»
نخوردن، حتی از منزلهای روزه هم نیست؛ شاید بتوان گفت نخوردن از مقدمات روزه است. یعنی حقیقت و برکات روزه بعد از نخوردن، برای قلب سالک محقق میشود.
بزرگان دین میگویند: شما وقتی وارد روزه بدن شدی، تازه روزه روح شروع میشود که آن عبارت است از پرهیز از نظر و توجهکردن به آنچه که رضایت خدا در آن نیست، چون گفتیم مقصد روزه رؤیت است پس باید برای رسیدن به رؤیت حق از رؤیتهای غیرالهی، روزه بگیریم. چرا که روزه از خداست و باید تمام توجه به خدا باشد تا تشبه به خدا حاصل شود.
این روایت قدسی را هم همهتان میدانید که حضرت حق میفرمایند: « الصَّوْمُ لی وَ أنَا اُجْزی بِه »؛ روزه از من است و خود من جزای روزهدار هستم، میفرماید: خودم جزای روزهدار میشوم.
وقتی خدا میخواهد خودش را به ما بدهد، در واقع رؤیتش را به ما میدهد. نه یعنی این که ما را خدا میکند، إنشاءالله با روزهگرفتن این بحث روشن میشود. آیا شما نتیجه و پاداشی از این بالاتر برای انسان سراغ دارید؟! روایتش را هم داریم که میفرماید اصلاً هیچ عبادتی جای روزه را نمیگیرد. برای همین هم روزه بالاترین مقصد ممکنهای را که یک بنده میتواند بهدست آورد به او میدهد. و شما و ما همه آرزویمان این است که « ای خدا! خودت را به ما بده » این مناجات حافظ خیلی قشنگ است؛ میگوید: خدایا! وقتی من سراغ تو آمدم، من را به بهشت حواله نده که از ارتباط با خودت محرومم کنی:از درِ خویش، خدایا به بهشتـم مفرست که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
واقعاً بیانصافی نیست که آدم روزهبگیرد تا به بهشت برود؟! اگر بتواند آدم روزهبگیرد و به حق برسد، اصلاً دنبال بهشت نمیرود. من نیامدهام از مقامات و مراتبی بگویم که شما هم بگویید: « به ما چه مربوط است؟! » اینها همهاش به من و شما مربوط است؛ یعنی ما اینجا از قول بزرگان دینمان قول میدهیم: که اگر شما از روزه انتظار رؤیت حق را داشتهباشید، چیزی نمیگذرد که میبینید حداقل شعوری که بتوانید با آن حق را بفهمید، خدا به شما دادهاست، خدا کریم است.
« با یاد خداست که باید جان بگیریم و به نشاط آییم؛ دیگر بس است شادی بهوسیلة سفرة رنگین: وقت لقمان است، ای لقمه! برو.»
آیه 110 سوره کهف را هم توجه دارید که میفرماید:
« مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ، فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لایُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أحَداً،»
یعنی هرکس میخواهد به لقاء و رؤیت پروردگارش برسد، باید همت کند و عمل صالح انجام دهد و در انجام عمل صالح تمام مقصدش رضای حق باشد. دو جمله این آیه را به هم ربط بدهید؛ میگوید: « مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ » اگر کسی میخواهد پروردگارش را ببیند، یعنی اگر میخواهد هر چه میبیند، وجهالله ببیند و اصلاً کس دیگری در صحنه زندگی برایش « کس » نباشد؛ و فقط رب خود را ببیند، و با دیدنِ آثار رب هم ربوبیت ربّ را ببیند و هیچچیز حجاب او نشود، باید در انجام اعمال صالح هیچگونه شرکی در وسط نباشد و در عمل، نظرش فقط به خدا باشد، و این با روزه محقق میشود که انشاءالله روشن خواهد شد.
غرض از توجه به این آیه این است که التفات داشته باشید خداوند طرح « لقاء پروردگار » را به میان کشیده، منتها برای رسیدن به آن رؤیت و لقاء، شروط و آدابی را مطرح فرموده است.
ادامه دارد...
یاعلی مدد
ﺗﺎ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ، ﺩﻝ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ! ﻭ ﺗﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻧﺸﻮﯼ ، ﻋﻨﺪﺍﻟﻠﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯼ. ....
علامه حسن زاده آملی
ممنون بخاطر پیگیری مطالب
التماس دعا
یاعلی مدد
جالب بود ...