مقاله اول-فصل ششم در بیان نشاط و بهجت است
و دیگر از آداب قلبیّه نماز، و سایر عبادات، که موجب نتایج نیکویى است، بلکه باعث فتح بعضى از ابواب و کشف بعضى از اسرار عبادات است، آن است که سالک تلاش کند که عبادت را از روى نشاط و بهجت قلب و فرح و انبساط خاطر بجا آورد و از کسالت و خستگی نفس در وقت عبادت احتراز شدید کند.
پس، وقتى را که براى عبادت انتخاب میکند وقتى باشد که نفس میل به عبادت دارد و داراى نشاط و تازگى است و خستگى ندارد، زیرا که اگر نفس را در اوقات کسالت و خستگى وادار به عبادت کند ممکن است آثار بدى باقی بگذارد که از جمله آنها آن است که انسان از عبادت منضجر شود و تکلّف و تعسّف آن زیاد گردد و کم کم باعث تنفّر طباع نفوس شود.
و این علاوه بر آن که ممکن است انسان را بکلّى از ذکر حق منصرف کند و روح را از مقام عبودیّت که منشأ همه سعادات است برنجاند، از چنین عبادتى، نورانیّت قلبیّه حاصل نگردد و باطن نفس از آن عبادت منفعل نگردد و صورت عبودیّتْ، صورت باطن قلب نشود. و پیش از این ذکر شد که مطلوب در عبادات آن است که باطن نفس صورت عبودیّت شود.
به عبارت دیگر بهترین حالت عبادت،شوق و نششاط است و بهجت و نشاط باعث میشود که در همین دنیا اسراری را کشف کنیم.
علت کسالت و نداشتن نشاط قلب دو چیز است:
1-یکی اینکه قلب کلا عبادت را قبول ندارد که باید به قلب ثابت کرد که نماز بهترین عبادت است.بهترین ارتباط،ارتباط انسان با خداوند است و بهترین ارتباط انسان با خداوند،نماز است.
2-دیگری آن است که قلب قبول دارد ولی غفلت میکند که باید مدام بهش تذکر بدهیم"حی علی الفلاح"
قلب آهسته آهسته شوق به عبادت پیدا میکند و این شوق،قلب را به اسرار الهی وصل میکند.اگر میخواهیم ثمرات و نتایج نماز را بفهمیم راهی جز وارد شدن در آن را نداریم.باید وارد شیوم تا اسرار را بفهمیم چون اسرار گفتنی نیست.اگر گفتنی بود که دیگر اسرار نبود بلکه هرکسی خودش باید برسد و قلب محل کشف اسرار است.
همانطور که در فصل های گذشته بیان کردیم،عبادات روح و باطن دارند و ما نماز را میخوانیم که روح عبادات،روی روح و قلب ما تاثیر بگذارند و باطن ما،صورت عبودیت و بندگی شود. در برزخ ما با روح و قلبمون هستیم.برزخ محل ظهور قلب است و اگر عبادات صورت قلب نشده باشد،ما در آنجا هیچی نداریم.
و اکنون چنین گوییم که یکى از اسرار و نتایج عبادات و ریاضات آن است که اراده نفس در ملک بدن نافذ گردد و مملکت یکسره در تحت قدرت نفس فانی و مضمحلّ گردد و قواى انسان مثل شهوت و غضب در ملک بدن از عصیان و سرکشى و انانیّت و خودسرى بازمانند و تسلیم ملکوت باطن قلب شوند، بلکه کم کم تمام قوا فانى شوند در ملکوت، و امر ملکوت در ملک جارى و نافذ شود و اراده نفس قوّت گیرد و زمام مملکت را از دست شیطان و نفس امّاره بگیرد .
و در این حال شمّهاى از اسرار عبادات را نفس دریابد و از تجلّیات فعلیّه شمّهاى حاصل گردد. یعنی در همین دنیا اسراری از نماز را کشف میکند.
در واقع فلسفه عبادت،کبریایی روح است بر هوس ها و میل های بدن.روح باید بر امیال و شهوت و غضب فرمانروایی کند و اگر کسل عبادات را بجا بیاوریم این فرمانروایی ممکن نیست.ما میدانیم نماز شب خوب است ولی خواب را ترجیح میدهیم چون روح بر بدن غالب نیست.
خیلی از کارها را میدانیم برای سعادت روح مضر است ولی جون هوس ها قدرتشان بیشتر است مارا به سوی آن عمل میکشانند ولی اگر روح قدرت داشت دیگر بازیچه ی دست هوس ها و میل های نفس اماره و شیطان نبود.
و آنچه ذکر شد تحقّق پیدا نکند مگر آن که عبادات از روى نشاط و بهجت بجا آورده شود و از تکلّف و خستگی و کسالت بکلّى احتراز شود تا حال محبّت و عشق به ذکر حق و مقام عبودیّت رخ دهد و انس و آرامش حاصل آید. و چنانچه اطبّا را عقیده آن است که اگر غذا را از روى سرور و بهجت میل کنند زودتر هضم شود، همین طور طبّ روحانى اقتضا مىکند که اگر انسان غذاهاى روحانى را از روى بهجت و اشتیاق تناول کند و از کسالت و تکلّف احتراز کند، آثار آن در قلب زودتر واقع شود و باطن قلب با آن زودتر تصفیه شود.
و اشاره به این ادب در کتاب کریم الهى و صحیفه قویم ربوبى شده است آن جا که در تکذیب کفّار و منافقین فرماید: لا یَأْتُونَ الصَّلوةَ الّا وَ هُمْ کُسالى وَ لا یُنْفِقُونَ الّا وَ هُمْ کارِهُون(نماز نمیگذارند جز در حال و ملال و کسالت،و انفاق نمیکنند مگر به کراهت و ناخوشایندی-توبه/54)
و آیه شریفه :لا تَقْرَبُوا الصَّلوةَ وَ انْتُمْ سُکارى(درحال مستی به نماز نزدیک نشوید-نساء/43)
در حدیثى به کسالت تفسیر شده. و در روایات اشاره به این ادب نمودهاند و ما به ذکر بعضى از آن این اوراق را مفتخر مینماییم:
محمّد بن یعقوب باسناده عن ابى عبد اللَّه علیه السلام قال: لا تُکْرِهُوا الى انْفُسِکُمُ الْعِبادَة(خود را به اکراه به عبادت وادار مسازید).
و عن ابى عبد اللَّه (ع) قال: قالَ رَسُولُ اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَیْه و آلِهِ: یا عَلِىُّ، انَّ هذَا الدِّینَ مَتینٌ؛ فَاوْغِلْ فیهِ بِرِفْقٍ وَ لا تُبَغِّضْ الى نَفْسِکَ عِبادَةَ ربِّک
(ای علی،این دین،متین و استوار است،با رفق و مدارا در آن گام بردار و پرستش پروردگارت را مبغوض خود مکن).
و در حدیث است از حضرت عسکرى سلام اللَّه علیه: اذا نَشَطَتِ الْقُلُوبُ فَاوْدِعُوها، وَ اذا نَفَرَتْ فَوَدِّعُوها(هنگامی که قلوب نشاط و بهجت دارند به آنها امنت بسپارید و وقتی که گریزان اند آنها را واگذارید).
و این دستور جامعى است که فرموده اند که در هنگام نشاط و بهجتِ قلوب، ودیعه به آنها بسپارید، و در وقت نفار و گریز، آنها را راحت بگذارید؛ پس در کسب معارف و علوم نیز این ادب را باید منظور داشت و قلوب را با کراهت و تنفر وادار به کسب نکرد.
شاید تجربه کرده باشید که وقتی از درسی متنفر باشدی،هرچی استاد خوب توضیح دهد باز هم نمیتواند درس را بفهمید ولی اگر از درسی خوشتان بیاید در هرحالی خودتان را به کلاس میرسانید و نمره خوبی از آن درس میگیرد.
و از این احادیث و احادیث دیگر استفاده ادب دیگر شود که آن نیز از مهمّات باب ریاضت است. و آن عبارت از مراعات است.
و آن، چنان است که سالک در هر مرتبه که هست، چه در ریاضات و مجاهدات علمیّه یا نفسانیّه یا عملیّه، مراعات حال خود را بکند و با رفق و مدارا با نفس رفتار نماید و زاید بر طاقت و حالت خود تحمیل آن نکند.
خصوصاً براى جوانها و تازه کارها این مطلب از مهمّات است که ممکن است اگر جوانها با رفق و مدارا با نفس رفتار نکنند ،گرفتار خطر عظیمى شوند که جبران آن را نتوانند کرد؛ و آن خطر آن است که گاه نفس به واسطه سختگیرى فوق العاده و عنانگیرى بىاندازه عنان گسیخته شود و زمام اختیار را از دست بگیرد و اقتضائات طبیعت که متراکم شد و آتش تیز شهوت که در تحت فشار بى اندازه ریاضت واقع شود، ناچار محترق شود و مملکت را بسوزاند. و اگر خداى نخواسته سالکى عنان گسیخته شود یا زاهدى بىاختیار شود، چنان در پرتگاه افتد که روى نجات را هر گز نبیند و به طریق سعادت و رستگارى هیچ گاه نرسد.
یکی از دلایل تکرار گناه،لذت بردن از آن گناه است.چون نفس لذت میبرد آنرا تکرار میکند.حال اگر نفس از نماز خواندن لذت ببرد،آنها بهتر و کامل تر انجام میدهیم و برای بدست آوردن لذت باید در نماز نشاط داشته باشیم چون اگر کسل باشیم،قلب منضجر میشود.
مراعات یعنی کم بخون ولی با علاقه بخون.نباید طوری عبادت کنیم که قلب زده شود.عده ای وقتی وارد حرم ائمه میشوند،دوسه ساعت مشغول نماز و زیارت خواندن میشوند در حالی که از چشم آنها پیداست که خسته شدند.اگر 5 دقیقه زیارت با شوق و نشاط بجا آمریم بهتر از 5 ساعت زیارت با خستگی است.
اگر با نفس مراعات نکند،دچار خطر میشود و آن خطر آن است که نفس و قلب از عبادت زیاد و طاقت فرسا عنان گسیخته میشود.
مثال:اگر به اسب تشنگی بدهیم،کمتر غذا میخورد و کمتر غذا خوردن باعث میشود که سبک تر شود و بهتر سواری دهد ولی اگر زیاد از حد بهش تشنگی دادیم،افسار پاره میکند و اینقدر آب میخورد که بترکد و ممکن است از زیاد خوردن هم بمیرد.دقیقا نفس هم همینطور است.
پس، سالک چون طبیب حاذقى باید نبض خود را در ایّام سلوک بگیرد و از روى اقتضائات احوال و ایّام سلوک با نفس رفتار کند؛ و در ایّام اشتعال شهوت که غرور جوانى است طبیعت را بکلّى منع از حظوظش ننماید و با طرق مشروعه آتش شهوت را فرو نشاند که فرونشاندن شهوت به طریق امر الهى ،بهترین یاری کننده در سلوک راه حق کند.
پس، نکاح و ازدواج کند که از سنن بزرگ الهى است که علاوه بر آن که مبدأ بقاء نوع انسانى است در سلوک راه آخرت نیز تاثیر بسزایی دارد.
و از این جهت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: کسى که تزویج کند، نصف دینش را احراز نموده.
و در حدیث دیگر است که کسى که دوست دارد ملاقات کند خدا را پاک و پاکیزه، ملاقات کند او را با زوجه.
و از رسول اکرم نیز منقول است که اکثر اهل آتش عزبها(مجردها) هستند.
و در حدیث است که حضرت امیر مؤمنان سلام اللَّه علیه فرمودند: جماعتى از اصحاب بر خود حرام کردند زنها را و افطار در روز و خواب در شب را. امّ سلمه خبر داد به حضرت رسول اکرم. آن سرور تشریف آوردند نزد آنها فرمودند: آیا شما اعراض مىکنید از زنها؟ همانا من نزد زنها مىروم و روز تناول مىکنم و شب خواب مىروم، و کسى که از سنّت من اعراض کند از من نیست .
و خداى تعالى فرو فرستاد: لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما احَلَّ اللَّه لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا انَّ اللَّه لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ، وَ کُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللَّه حَلالًا طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّه الَّذى انْتُمْ بِهِ مُؤمِنُون.(آنچه را که خدا بر شما حلال فرموده حرام مکنید و ستم نکنید که خدا ستمکاران را دوست نمی دارد و بخورید از آنچه خدا روزی شما کرده حلال و پاکیزه و از خدا بپرهیزید،خدایی که شما به او ایمان آورده اید-مائده/87)
روایات مربوطه به ازدواج برای تشویق به ازدواج نیست بلکه دین یک مرشد است و مرشد کسی است که شرایط بهتر بندگی کردن را فراهم میکند.کسانی که میتوانند ازدواج کنند باید اقدام کنند و کسانی که شرایطش را ندارند از خداوند بخواهند تا میل به هوس های جنسی را از من پاک کن تا بتونم بندگی کنم و خدا هم طبق وعده ای که خودش در سوره نور داده است این کار را خواهد کرد تا موقعی که شرایط پیش آید.
بالجمله، بر سالک راه آخرت مراعات احوال ادبار(موقعی که قلب پشت میکند و حال عبادت ندارد) و اقبال(موقعی که قلب شوق عبادت دارد) نفس لازم است؛ و نباید از این نکته سوءاستفاده شود چون برای برخی دلیل میشود که چون قلب نشاط ندارد،اصلا نماز نمیخوانند و این منشاء فسادی عظیم است.باید نشاط و بهجت را ایجاد کنیم و این دلیل نمیشود که حالا که شوق عبادت و حال نماز نداریم،کلا نماز نخوانیم بلکه باید مراقبت را زیادتر کنیم تا نشاط بیاید و همچینین نباید در سلوک از جهت عبادات و ریاضات عملیّه به نفس سختگیرى کند و آن را در تحت فشار قرار دهد؛ خصوصاً در ایّام جوانى و ابتداء سلوک که آن نیز منشأ انضجار و تنفّر نفس شود و گاه شود که انسان را از ذکر حقّ منصرف کند.
و در احادیث شریفه اشاره به این معنى بسیار است، چنانچه در کافى شریف است که حضرت صادق فرمودند: من در ایّام جوانى جدّیّت و اجتهاد در عبادت نمودم، پدرم به من فرمود: اى فرزند کمتر از این عمل کن، زیرا که خداى عزّ و جّل وقتى که دوست داشته باشد بندهاى را، راضى شود از او به کم.
و نیز در روایت کافى است که حضرت ابى جعفر از حضرت رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلم حدیث کند که فرمود: همانا این دین محکم است؛ داخل آن شوید با رفق و مدارا، و عبادت خدا را مبغوض بندگان خدا نکنید تا مثل سوار مفرطى باشید که نه سفر را قطع مىکند و نه پشت به مرکوب خود باقى مىگذارد. و در حدیث دیگر است که عبادت پروردگار را مبغوض نفس خود مکن.
بالجمله، میزان در باب مراعات آن است که انسان ملتفت احوال نفس باشد و با آن به مناسبت قوّت و ضعف آن سلوک کند؛ چنانچه اگر نفس در عبادات و ریاضات قوى است و تاب مقاومت دارد، در عبادت کوشش و جدّیّت کند. و اشخاصى که ایّام غرور جوانى را طىّ کردهاند و آتش شهوات آنها تا اندازهاى فرو نشسته است، مناسب است قدرى ریاضات نفسانیّه را بیشتر کنند و با جدّیّت و کوشش مردانه وارد سلوک و ریاضت شوند؛ و هر چه نفس را به ریاضات عادت دادند فتح باب دیگر براى او کنند تا آن که کم کم نفس بر قواى طبیعت چیره شود و قواى طبیعیّه مسخّر در تحت کبریاى نفس گردند.
و آنچه در احادیث شریفه توصیه شده است که جدّیّت و کوشش در عبادت کنید و از اشخاصى که اجتهاد و کوشش در عبادت و ریاضت میکنند،مدح شده است مبنى بر اختلاف اهل سلوک و درجات و احوال نفوس است؛ و میزان کلّىْ، نشاط و قوّت نفس و نفار و ضعف آن است.
یاعلی مدد
در نماز تو خدایا بدنم می لرزد
چون به لب نام تو آرم،سخنم می لرزد
یادم از بار گناه آید و سر منزل مرگ
وَز غمِ این رهِ بی توشه تنم می لرزد...
«مهدی سهیلی»
سلام
برای ظهور امام مهدی (عج) یک صلوات بفرستید
سلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بسیار ممنون