زیارت اربعین،پایداری بر عهد حسینی-بخش دوم-حقیقت کربلا و امام حسین(ع)-استادطاهرزاده




زیارت اربعین،پایداری بر عهد حسینی

بخش دوم







اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیّکَ اَلْفائِزُ بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ

خدایا شهادت می‏دهم که او ولیّ و نماینده خاصّ تو و فرزند ولیّ تو و صفی و جانشین تو و فرزند جانشین تو است، کسی است که به کرامت تو نایل شده و او را با شهادتی که نصیبش کردی بزرگش داشتی و به کرامت خاص رساندی‌ و به سعادت خاص مخصوصش گردانیدی.




خدایا من شهادت می‏دهم و بر سر این شهادت پایدارم و جوّ زمانه نمی‏تواند مرا عوض کند. خدایا ما شهادت امام‏(ع) را هدیه و اکرام تو می‏دانیم. یزیدیان بی‌خود تصور می‏کنند که قدرت‌نمایی کرده ‏اند، یزیدیان را خداوند از این طریق رسوا کرد.

کسانی که حسینی نیستند عموماً مرعوب تبلیغات دشمن می‏شوند. مثلاً با این‌که حق را قبول دارند یک‌دفعه می‏گویند ممکن است پیروز نشویم. یعنی می‏رسند به این حرف شیطانی که چون با پایداری در مسیر حقّ، پیروز نمی‏شویم؛ پس باطل را می‏پذیریم.

در صورتی‌که بینش حسینی این است که هر کس با روش حق، مقابل ستم بایستد، پیروز است. کسی که می‏ترسد در پیروی از بینش حسینی و فرهنگ شهادت و مبارزه با ستم ضرر کند او در حقیقت نه ضرر را می‏شناسد و نه نفع را، و اصلاً تمام وجودش ضرر است.


کربلا؛ یعنی حساب سودانگارانه نکردن. نمونه‌اش این‌که شما در این زیارت می‌‌گویید:

خدایا! تو امام را اکرام کردی که به مقام شهادت رساندی.


حالا این بینش را مقایسه کنید با بینش کسی که می‏گوید اگر در مقابل آمریکا ایستادگی کنیم، ضرر می‏کنیم و دنیا برای ما ارزش قائل نمی‏شود.


بزرگ‌نمایی قدرت آمریکا برای کسی است که حسین ندارد. ولی کسی که دل به حسین داده است آمریکا و دنیاداران در نظرش سبک و هیچ هستند. از این‌جا روشن می‏شود که چرا امام حسن عسکری‏(ع) فرمودند: زیارت اربعین نشانه مؤمن است.

معلوم می‏شود که هر دلی به‌صرف ادّعای ایمان، نمی‏تواند در فرهنگ تبلیغاتی کفر وفادار به اباعبدالله‏(ع) بماند. چه کسی می‏تواند بگوید که خدایا امام‌حسین‏(ع) با کرامتی که به او دادی، به نتیجه و ثمر رسید و او را با شهادت گرامی‏داشتی و به سعادت خاص رساندی؟ آن‌که فرهنگ حسین(ع)‏ را شناخته باشد، و زیارت اربعین یعنی فرهنگ حسین‏(ع) را به قلب خود القا کردن.


کسی که در کربلا در زیر سم اسب‌ها، کرامت حسین‏(ع) و اصحاب او را توسط خدایی که عالم در قبضه اوست، می‌بیند، چقدر خوب می‌بیند، برعکس؛ سربازان عمرسعد که این کرامت را ندیدند و نفهمیدند، و اگر زینب و خیام حسین(ع)‏ این کرامت را نمی‌دیدند، مسلّم از فرط مصیبت، قالب تهی می‌کردند و اگر مدد روحی و تصرف ملکوتی امام سجّاد‏(ع) در جان مصیبت‌زد‌گان نبود، مگر می‌شود تحمل کرد؛ اصلاً مگر می‌شود بدون نظر امام زمان‏(ع) کارهایی همچون کربلا را به‌وجود آورد و آن را ادامه داد؛ مگر جنگ هشت‌ساله منهای نظر مبارک حضرت بقیة‌الله‌الاعظم(ارواحنافداه) عملی بود؟!


 وَاجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْولادَةِ وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قائِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ اَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الأَنْبیاء

خدایا! او را به پاکی نسل و پاکیزگی طینت برگزیدی و او را بزرگی از بزرگان عالم و پیشوایی از پیشوایان الهی قرار دادی، و مدافعی از مدافعان دین مقرّر داشتی و مواریث همه پیامبران را به او عطا کردی.


خدایا تمام خوبی‌ها را برای ائمه(ع) قرار دادی و این‌ها را گلچین کردی.

در صحنه اربعین در چنین حال و مقامی هستیم، صحنه‏ای که چهل‌ روز از عاشورا گذشته است یعنی تکه‌تکه شدن بدن‌ها را دیده‌ایم، جشن و غوغای حکومت یزیدی را دیده‌ایم، رعب و وحشتی را که به صحنه آوردند دیده‌ایم، تهمت‌ها را شنیده‌ایم، با این‌همه بعد از چهل‌روز هنوز حق را از باطل تشخیص می‏دهیم و هنوز به جبهه حق و امام‌حسین‏(ع) وفادار هستیم و هنوز امام‏(ع) را پیشرو و رئیس و سرور و راهنمای خود می‏دانیم و اعتقادمان این است که خدایا تو ارث انبیاء را به امام دادی و ما با وجود این‌همه تبلیغات و رعب و وحشت، از حسین‏(ع) دل نمی‌کنیم و جرأت دفاع از او را در جان خود داریم، اصلاً کربلا مکتب ادامة چنین جرأت و شجاعت است.


هر چه یزیدیان می‏خواهند بگویند، و هرکاری می‏خواهند بکنند ما فهمیده‌ایم چه کسی را بپذیریم و به دنبال چه کسی برویم. انسانی که پیش از آن‌ که ظاهر کاخ‌ها خیره‌اش کرده باشد، به درون معنوی خود خیره شده و راه به عالم ماورا برایش باز شده است، چگونه می‏تواند به امام معصوم‏(ع) نظر ندوزد و تبلیغات دنیاگرا، دل او را از جایگاه اصیل خود برکند؟

امام در تمام ابعادش، چه با بودنش و چه با شهید شدنش، انگشت اشاره به عالم لایتناهی دارد، و می‏تواند عالم درون خودت را به تو بنمایاند و درآن صورت خود را به‌واقع یافته‏ای، خودی بسیار متعالی.


با ارتباط با امام است که انسان می‏فهمد آن‌ بُعدی از ما که جدای از امام، راه خود را طی می‏کند، ناخود ماست و لذا در فراز دیگر زیارت می‏گوییم:

 وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلی‏ خَلْقِکَ مِنَ الْاَصْفیاءِ

خدایا تو آن امام را از جانشینان پیغمبر و حجّت خودت بر خلقت قرار دادی.


خدایا هنوز هم امام‌حسین‏(ع) را حق می‏دانیم، و می‌گوییم: ای امام، تو با دعوتی که کردی، حجّت را برای بشریّت تمام نمودی.

هنوز که هنوز است امام‌حسین‏(ع) حجّت خدا در هستی است و یزید و یزیدیان شکست‌خورده تاریخ هستند، این همان پیروزی حقیقی و اصیل است.

تحلیل‌های غیر شیعی و غیر اربعینی است که امام‌حسین و حضرت علی‏‏(ع) را شکست خورده می‏بیند و می‏گوید اگر حضرت علی(ع) حق است، چرا بر معاویه پیروز نشد و اگر حسین حق بود، چرا یزید او را شکست داد.


نوع نگاهتان را به حوادث باید دقیق و درست کنید. امیرالمؤمنین‏(ع) با آن همه عصمت و فوق آلودگی زمانه بودن و بر فراز متعالی‌ترین ارزش‌ها، انسانیّت را به نمایش گذاردند. و معاویه با آن همه نکبت و سیاه‌رویی خود را به نمایش گذاشت؛ آن‌هایی که پیروزی علی (ع)بر معاویه و پیروزی حسین(ع) بر یزید را نمی‌بینند، معلوم نیست کجا زندگی می‌کنند و چه می‌بینند! معلوم نیست مرز حیات خود را تا کجا تعیین کرده‌اند!


 فَاَعْذَرَ فِی الدُّعاءِ وَ مَنَحَ النُّصْح وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ

پس ای خداوند! امام در دعوت خود قطع عذر کرد، و حجّت را تمام نمود و در خیرخواهی دریغ نکرد و جانش را در راه تو بذل نمود تا بنده‌های تو را از جهالت و گمراهی و سرگردانی برهاند.


در واقع می‏گوییم: ای امام! تو با نصیحت‌هایت به بشریّت بخشش‌ها کردی و راه زندگی را به آن‌ها نشان دادی.

ای اباعبدالله!

آیا ما چیزی با برکت‌تر و بلندتر از این کشته شدن و شهید شدن به‌دست می‏آوریم که تصور کنیم دشمن شما پیروز شده است؟

شما خون جانت را بذل کردی تا راه نجات را به بشریّت یاد دهی و او را از سرگردانی و گمراهی و جهالت نجات دادی و بشریّت تا ابد فهمید که چگونه زندگی کند و چگونه بمیرد و هرگز سرگردان و حیران نماند؟

آیا باز ما دشمن تو را پیروز بدانیم، یا او شکست‌خورده‌ترین مغلوبان تاریخ است؟


یکی از بحث‌های مطرح در دنیا این است که چرا بعضی از آدم‌های مذهبی که حتی کتاب‌های مذهبی هم می‏نوشتند، یک‌مرتبه حق را کنار می‏گذارند و به اصطلاح، نان به نرخ روز می‏خورند. بنده فکر می‏کنم چون جوّ زمانه این‌ها را فرا می‏گیرد و پیرو جوّ زمانه می‏شوند و لذا دینشان را کنار می‏گذارند و پس از مدّتی این نان به نرخ روز خوردن، آن‌ها را بیچاره می‏کند.

شما در جریان انقلاب اسلامی، چنین افرادی را دیده‌اید که چند روزی طرفدار انقلاب بودند و پس از مدتّی انقلاب را رها کردند. این‌ها در واقع آن روزی هم که طرفدار انقلاب بودند به جهت حق بودن انقلاب نبود، بلکه به دلیل این‌که جوّ آن روز بیشتر جوّ انقلابی بود، این‌ها طرفدار انقلاب بودند و به تعبیر دیگر این‌ها طرفدار جوّ غالب زمانه بودند.

چنین افرادی نمی‏توانند نجات پیدا کنند چون حسینی نیستند. امام‌حسین‏(ع) می‏خواستند به ما یاد بدهند همیشه حقّ، حق است و شما باید به حق وفادار باشید حتی وقتی که جوّ یزیدی تمام جامعه را فرا می‌گیرد، حتی اگر بناست کشته شوی، باز هم به حق وفادار باش. وفاداری به حق است که تو را نجات می‏دهد.


ما اگر قبول داشته باشیم ایده‌آل‌های معنوی واقعی‌ترین و حقیقی‌ترین ابعاد زندگی انسان‌ها به‌شمار می‌آیند، هیچ‌وقت از حسین(ع) و حکمت او به چیز دیگری دل نمی‏بندیم، چون می‌دانیم اگر چنین کنیم به غیر حقایق و واقعیّات دل بسته‌ایم.


البته؛ در وفاداری به حق، خیلی هم نگران نباشید که برای من و شما شرایطی مثل شرایط امام‌حسین‏(ع) به وجود آید. چنین شرایطی خیلی مرد می‏خواهد و آن هم فقط امام‌حسین‏(ع) بود و تعداد قلیلی از خانواده و اصحاب او.

این‌که تصوّر کنید اگر بر سر حق پایدار ماندید یک مرتبه صحنه کربلا برایتان پیش آید و شما تک ‌و تنها بمانید و یک جهان کفر، مقابل شما و حالا ندانید چه‌کار کنید، نترسید برای ما و شما این خبرها نیست. عارفی به مریدش گفته بود نعمت گرسنگی را به یاران حضرت محمّد(ص) دادند، و چنین نعمت‌هایی نصیب من و تو نمی‏شود.

ما می‏ترسیم شرایط آن‌قدر سخت شود که با یک عدد خرما بخواهیم زندگی کنیم، تازه یک نفر خرما را بمکد و بعد به دیگری بدهد. البته نگران نباشید چنین افتخاری به این زودی‌ها نصیب ما نمی‏شود، این افتخاری بود که در صدر اسلام نصیب عده خاصی شد. پس حداقل بیایید به حق وفادار باشیم.

مگر می‏شود جهان انسان‌های معمولی تماماً بر ضدّ یک اندیشه قد برآورد؟! اگر چنین شد این اندیشه باید خیلی بزرگ باشد. می‏خواهم عرض کنم اگر امام‌حسین‏(ع) را درست بشناسید در همین زندگی معمولی و شرایط عادی‌تان نجات پیدا می‏کنید.


اکثر مردم، روی زمین صاف به زمین می‏خورند، چه رسد که بخواهند روی بند و طناب راه بروند. اگر به امام‌حسین‏(ع) نظر کنید و زندگی را آن‌گونه که ایشان یاد می‏دهند، فرا بگیرید از همه گمراهی‌ها نجات پیدا می‏کنید.


گم‌شدنی بالاتر از این نیست که معنی زندگی از دست برود، وقتی ما به حکمت حسینی وفادار ماندیم فوق روزمرّگی‌ها خواهیم شد و آن‌وقت در واقع به خود واقعی دست یافته‌ایم و این کار رسیدن به دروازه هدایت است.


یاعلی مدد

نظرات 1 + ارسال نظر
مهربانی ها جمعه 21 آذر 1393 ساعت 23:22

اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیّکَ اَلْفائِزُ بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد