زیارت اربعین،پایداری بر عهد حسینی
بخش چهارم
وَاَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِرٌ ما وَعَدَکَ وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ
و باز گواهی میدهم که خدای تعالی به وعده خود نسبت به شما وفا خواهد کرد ودر دنیا وآخرت شما را سرفراز میدارد وآنهایی که شما را یاری نکردند خوار خواهد کرد و قاتلانت را نیز عذاب خواهد نمود.
من مثل روز میبینم که آنچه خدا به تو وعده داده است عمل میکند چون شهادت میدهم، یعنی شاهدم و دارم میبینم و لذا این مطلب عین روز برای من روشن است. به عنوان مثال از 15خرداد سال 1342 تلاش کردند نهضت امام خمینی(رحمةاللهعلیه) را پنهان کنند و جوّساز ی کنند که چیز مهمّی نبود ودیگر تمام شد در چنین شرایطی چه کسانی را جوّ نگرفت؟
کسانی که زیارت اربعین را میشناختند ومعتقد بودند مگر میشود راه حسین(ع)، راهی کهنه شدنی باشد وخدا اجر رهروان آن را ندهد و با دشمنانش مقابله نکند. ما از زیارت عاشورا آموختهایم ودر زیارت اربعین اقرار میکنیم که ای حسین(ع)! کاملاً برایمان روشن است که شما به همه آن نتایجی که میخواستید برسید، میرسید.
و دشمنان تو از همه آنچه میخواستند محروم شدند و با همة آنچه از آن حذر میکردند، روبهرو خواهند شد. خداوند در قرآن میفرماید: «وَ نُرِیَ فِرْعَونَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرون» یعنی؛ ما نشان دادیم به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که میخواستند نبینند و با آن روبهرو نشوند.
یزیدیان فکر کردند وقتی بدن مطهّر تو از منظر انسانها گم شد، دیگر همهچیز گم میشود، و نفهمیدند تو در صحنه کربلا نمایش حق بودی، و حق هیچوقت گم نمیشود، و هر کس عمل حقی انجام داد، همچون حق میماند و برعکس آنهاییکه در مقابله با حق پایه های خود را محکم میکردند به باطل تکیه زده بودند و باطل هم رفتنی است و«اِنَّ الْباطِلَ کانَ ذَهُوقًا»
اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِالله
شهادت میدهم تو ای امام عزیز به عهد الهی خود وفا کردی.
ای امام! من شهادت میدهم که شما به عهد الهی که همان عهد رسولالله(ص) است وفا کردی، هرچند جوّ زمانه به عهد الهی وفادار نبود. کربلا یعنی وفاداری به عهد محمّدی(ص).
یزید کاری کرده بود که حتی صحابه پیامبر(ص) به امامحسین(ع) نصیحت میکردند که دوره و عهد پیامبر(ص)گذشته است و دیگر نمیتوان کاری کرد. ولی آنها که اربعین شناس هستند میگویند: دوره و عهد الهی هیچوقت نمیگذرد و نمونهاش همین جلسه ما، که جلسه اظهار ارادت و وفای به امامحسین(ع) است، نه یزید.
یزید و یزیدیان امروز هم از یزیدی بودنشان خجالت میکشند. بنابراین دوره حق، هیچوقت نمیگذرد.
ملاکِ بررسی این قضیه، قلب انسانها است نه گوشت و پوست و استخوان. الآن در قلب بشریّت که یک حقیقت غیبی است امامحسین(ع) زنده است و یزید مرده.
قلب من و شما یک بُعد غیبی عالم است، امامحسین(ع) همانطور که در قلب ما حاضر است در عالم غیب - که قلب عالم ماده است - هم حاضر است. حالا ببینید چگونه امام در عالم هستی حیّ و حاضرند. روایت داریم که: «تا آخرالزمان، دو هزار ملک همواره بر امام گریه میکنند».
در روایت دیگری میفرماید: «ملائکه در شب جمعه برای امام گریه میکنند»؛ یعنی برای عالم غیب و عالم عبودیت محض، عزاداری اباعبدالله(ع) همواره زنده است. عزاداری اباعبدالله(ع) برای کسی که خودش زنده و بنده خدا نیست، زنده نیست.
چراکه ملائکه زنده و بنده محض خدایند و هر کس چون ملائکه جانش زنده و بنده است، حسین(ع) برایش زنده است و عزاداری برای آن حضرت را ترک نمیکند.
وَجاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتَّی اَتیکَ الْیَقینَ فَلَعَنَ الله مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ الله مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَالله اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ
در وفای به عهد الهی از هیچ مجاهده و مبارزهای در راه خدا از پای ننشستی حتّی تا انتهای عمر و تا آن مرحله که با مرگ روبهرو شدی، پس لعنت خدا برآنهایی که چنین تویی را کشتند، و لعنت خدا برآنهاییکه به تو ظلم کردند، و لعنت خدا برآنهایی که شنیدند با تو چه کردند و نسبت به آن راضی بودند.
تجربه نشان داده است این ارادتها و این اظهار انزجارهای طولانی چقدر نجاتبخش بوده است. نفرت به دشمنان اباعبدالله (ع)همیشه باید در قلب ما زنده باشد.
هرکسی همین که بشنود حسین و حسینیان کشته میشوند ولی نگران نشود و به این امر راضی باشد، او از رحمت خدا به دور است. دلی که حق و باطل برای او مساوی شد این دل، دل حسینی، یعنی دل سالم و قلب سلیم نیست. قلبی که نسبت به بدان و خوبان مساوی است قلب یزیدی است.
نهضت اباعبدالله(ع) مردم را نسبت به حق و باطل حسّاس میکند. حساسیّت نسبت به حق و باطل یک امر بسیار مهمی است. گاهی ما میشنویم کسی را که امر به معروف میکند به اصطلاح کوچک و سبک میکنند، اگر قلب ما از این امر نگران و آشفته نشود، این قلب، قلب الهی نیست.
چون نهضت اباعبدالله(ع)، نهضت امربه معروف و نهیاز منکر و نهضت مرزبندی بین حق و باطل است. شما دقّت کنید در تاریخ، هر وقت استعمار خواست خود را بر ملّتی تحمیل کند، اول القاء میکند که افراد جامعه باید با همه خوب باشند، تا آرامآرام روح جدایی حق و باطل را در جامعه از بین ببرد و ملت را در مقابله با دشمنانش خنثی و بیتفاوت کند، و بعد که آمد و سوار برکار شد نهایت دشمنی و ظلم را به ملّت میکند، این است که ما از طریق ارادت به حق و تنفّر از باطل، در تربیتی واقع میشویم که از حیله دشمن مصون میمانیم.
اَللّهُمَّ اُشْهِدُکَ اَنّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی یابْنَ رَسُولِ الله اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْاَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْاَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِها
خدایا من تو را شاهد میگیرم که دوستدار کسی هستم که دوستدار حسین(ع) است، و دشمن دشمنان حسین(ع) هستم، پدر و مادرم فدای شما باد ای فرزند رسول خدا. من شهادت میدهم که شما پایه و اساس عصمت هستید در همه حیات بشریّت.
شروع حیات و نطفه وجود شما از ازل به صورت نوری معنوی در عالیترین بواطن عالم و در پرمنزلتترین صُلْبها، و در مطهّرترین رحمها پایهگذاری شده و شما مظاهر آن انوار معنوی هستید و هرگز حیات جاهلیِ غیر توحیدی ساحت مطهّر شما را به آلودگیاش، آلوده نکرده است و ظواهر ظلمانی دوران جاهلیّت، ظواهر شما را نپوشاند.
در روایت آمده است که اوّلین کسانی که خداوند خلق کرد قبل از اینکه آدم و عالم را خلق کند، پنجتن آلعبا هستند؛ یعنی اینها پایههای غیباند و بعداً در دنیا ظهورکردند.
اینها هیچ خطا وانحرافی ندارند یعنی هر روز و هر مرحله از تاریخ دُور، دُور اهلبیت است چون اینها صحّت محضاند وکسی که صحّت محض است دُور، دورِ اوست پس همیشه دور، دورِ محمّدوآلمحمّد است. کسی که خطا دارد دوره او میگذرد مثلاً میگوییم دوره رضاخان گذشت.
یعنی خطاهای او معلوم شد ولی عصمت به همراه بقاء است حتّی در زندگی فردی خودمان هم، اگر خطایی کردیم از آن برمیگردیم و خودمان را در شرایط بیخطا قرار میدهیم، ولی وقتی کار درستی انجام دادیم از آن برنمیگردیم، لذا در این فرازها متوجّه مقام غیبی و متعالی و مطهّر اهلالبیت پیامبر(ع) میشویم، و توجّه به این مقام، یعنی توجّه به مقام بقاء آنها، یعنی روزگار به خطای خود مغرور نمیماند و بالأخره ازآن خطا پشیمان میشود و لذا توجّه به شما خانواده یعنی ویران نکردن زندگی و از طریق افق نورانی شما، زندگی را از خطاها مصون داشتن، چقدر افتخار بزرگی است که انسان بتواند قلّههای انسانی را بشناسد و به آنها دل ببندد و از آنها بهره بگیرد. این زیباترین آشنایی، بعد از آشنایی با خداست. آشنایی با اسرار انسانیّت در مظهری انسانی.
وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقَلِ الْمُؤْمِنینَ
شما پایههای دین و ارکان اسلام هستید. شما معقل مؤمنین هستید یعنی از طریق نور شما مؤمنین میتوانند جمع شوند و عقال پیدا کنند و برنامه داشته باشند و پراکنده نشوند. اگر مؤمنین کنار اهلالبیت نباشند نمیتوانند حیات صحیح ایمانی خود را ادامه دهند.
راستی اگر مؤمنین پایههای دین خدا و اساس دین و نگهبانان ایمان خود را گم کنند، چگونه در اردوگاه دینداری میتوانند استوار باشند؟
راستی اگر انسان به وسعت امامش دست نیابد، مگر میتواند در این عالم درست زندگی کند و همة جوانب انسانی خود را بارور سازد؟ اینگونه اظهارات در زیارت امام، یعنی توجه به افقی که باید هر مؤمن در پیش روی خود بیابد و از آن روی برنتابد.
وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِمامُ الْبَرُّ التَّقیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهادی الْمَهدِیُّ
میبینم و شهادت میدهم که تو پیشوای نیک، با تقوا، پسندیدنی، دارای صفات پاک و ذات پاکیزه و هدایتکنندة خلق و هدایتیافته به حق هستی.
ای امام! تو همه خوبیهایی وفاداری ما به تو، ابدی است، دیگر هر کس هر چه میخواهد بگوید.
بسیار خوشحال شدم وقتی شنیدم امسال در روز چهارده خرداد مردم در مرقد امام خمینی(قدسسره) بیشتر از سال قبل به طور محسوسی حاضر بودند.
یعنی مردم حرفشان این است که هر کس هر چه میخواهد بگوید و هر شلوغی که میخواهد بکند، بکند، وفاداری ما به تو ای امام خمینی(قدسسره) ابدی است. چون تو همه خوبی عصر ما بودی.
این مردم شاگرد کربلا هستند، وگرنه به هرکسی که وفادار نیستند. مثلاً اگر اندکی فشار را از مردم مسلمان ترکیه بردارند نه تنها به آتاتورک فحش میدهند بلکه قبر او را آتش میزنند. یعنی قلب مردم مسلمان نمیتواند به غیر مؤمنین وفادار باشد اینها فکر میکنند فشارها و تبلیغاتشان تأثیر ابدی دارد.
روح انسان اگر معنوی شد از جوّسازی روزنامهها و رادیوهای بیگانه متأثر نمیشود و از حق فاصله نمیگیرد و در این فراز زیارت، شیعه دارد بر فراز آن همه تبلیغات که ضد اسلام و ائمه شده میگوید: تو ای امام معصومِ شهیدِ مظلوم، همه خوبیهایی که میشود در کسی سراغ داشت در تو به طور کامل هست و اظهار چنین کلماتی عین وفاداری است.
اَشْهَدُ اَنَّ الْاَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی وَ اَعْلامُ الْهُدی وَ الْعُرْوَةُالْوُثْقی وَالْحُجَّةُ عَلی اَهْلِ الدُّنْیا
گواهی میدهم که امامانِ بعد از تو، این استوانههای عصمت، همه فرزندان تو هستند، همان کلمههای تقوا وشاخصههای هدایت ورشتههای محکمِ ایمانِ خلق وحجّت خدا بر تمام اهل دنیا.
زیارت اربعین اثبات وفاداری ماست به امام، لذا شروع میکنید خصلتهای حبیب خودتان را مرتباً میگویید تا قلبتان بیدار بماند. باید برای قلبمان معنی داشته باشد که چرا این وفاداری کهنگیپذیر نیست. چون با چنین امامی که کعبه و قبلة هر قلب بیداری است، روبهرو است.
وَ اَشْهَدُ اَنّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وِ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینی وَ خَواتیمِ عَمَلی
شهادت میدهم که من به امامت و حقّانیت شما ایمان، و به رجعت و برگشت شما یقین دارم، این عقیدهای است که به شرایع و راههای دینم و انتهای عملم بر آن استوارم.
با این کلمات قلب زائر به جایی میرسد که امام را راحت میپذیرد. ما باید به قلبمان رجوع کنیم. اگر تسلیم امام نیستیم باید این قلب را اصلاح کنیم.
شما اگر با کسی بیجهت قهر باشید میروید با او آشتی میکنید هر چند کمی فشار به شما میآید. اما بالأخره باید قلب را نسبت به خارج شدن از آن کینه، تربیت و اصلاح کرد. مثلاً شما اگر دیدید در قلبتان حسادت وجود دارد ریشه آن را پیدا میکنید و آن را آرامآرام از قلبتان خارج میکنید. یکوقت است که این قلب هنوز امام را تمام حقیقت نمیداند باید رجوع کند به مباحث امامشناسی و قرآن و روایت و تاریخ تا این قلب آرام شود و باور کند که ائمه روی این زمین حجّت الهی هستند، اگر این چنین قلبتان امام را پذیرفت، این قلب را میگویند قلب سِلْم.
شما در این زیارت عرض میکنید که به شما ایمان دارم و قلبم تسلیم شماست؛ یعنی تمام معارف و دستورات شما برای من مورد پذیرش است. به تعبیر دقیق، سخن و سنّت و عمل شما مبادی فکر و میل من شده است، مثل اینکه بدیهیات مبادی تفکّر انسان قرار میگیرد.
وَ قَلْبی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ اَمْری لِاَمْرِکُمْ مُتّبِعٌ وَ نُصْرَتی لَکُمْ مُعِدَّةٌ حَتَّی یَأْذَنَ الله لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ الله عَلَیْکُمْ وَ عَلی اَرواحِکُمْ وَ اَجْسادِکُمْوَ شاهِدِکُمْ وَ غائِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ
قلبم تسلیم قلب پاک شما، و همه کارم پیرو امر شماست، یاریم برای شما آماده است و منتظر اذن خدا هستم، پس البته با شما هستم نه با دشمنان شما، درود و صلوات خدا بر شما و بر جسم و جان پاک شما باد، صلوات الهی بر حاضر و غایب و ظاهر و باطن شما. ای پروردگار عالمیان این تقاضا را مستجاب بفرما. ما شما خانواده را و شما گروهی که فرهنگ و صحنه کربلا را به بار آوردید با تمام وجود قبول داریم و صلوات خدا را بر شما میفرستیم.
باز همان نکته میماند که یک وفاداری کامل نیاز است برای اثبات زندگی دینی خودمان، چراکه همیشه از این غوغاها در جهان بوده و همیشه جوّی پیش میآمده که مؤمنان امتحان بدهند، اکثر مردم هم از این امتحانها موفق بیرون نمیآمدند.
هم تاریخ بیانگر این مطلب است هم قرآن و روایت.
قرآن میفرماید که ما اول یک سختی به مردم میدهیم بعد اینها دست به دامن دین میشوند ما پیامبر میفرستیم، نهایتاً قرآن میفرماید هیچ وقت نشد که ما پیامبری بفرستیم و بعد از مدّتی اینها حرف پیامبر را رها نکنند. یعنی جوّسازی میکنند تا پیامبر و حرفهایش فراموش شود.
بعد میفرماید ما یک فشاری به اینها میآوریم. ﴿لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ﴾ بلکه به تضرّع بیفتند و بهسوی خدا برگردند. ولی اکثراً بعد از این فشار دوباره یادشان به هوس دنیا میافتد. سپس ما آنها را به عذاب خود میگیریم: ﴿فَاَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ﴾. یعنی آنها را چنان میگیریم و زمین میزنیم که اصلاً نمیفهمند از کجا ضربه خوردند.
امامحسین(ع) همین را میخواستند به ما یاد بدهند که وفاداران به عهد دینی اندکاند؛ ولی فقط همینها نجات یافتگانند. امامحسین(ع) اینگونه ما را نجات میدهد.
زیارت اربعین؛ زیارت وفاداری به اهلالبیت (ع)است، در جوّی که آن جوّ میگوید دوره معنویت و دینداری و دوره اهلالبیت(ع)گذشته است و همین پایداری بر عهد دینی است که ما را حفظ میکند، چراکه حقیقت کهنه نمیشود، و هرکس به اندازه باقی ماندن بر روی حقیقت، فرسودگی و افسردگی به زندگیاش سرایت نمینماید، و بر عهد حسینی ماندن، یعنی همواره رو به سوی حقیقت داشتن؛ و زیارت عظیم و عزیز اربعین یعنی همین. زیارت را تکرار کن، باز تکرار کن، تا خود را تکرار کرده باشی.
تا روزمرّگی و فرسودگی و افسردگی به سراغ تو نیاید، تا با عهد حسینی، بر عهد محمّدی(ص) پایدار باشی، تا همواره دُور، دُور تو باشد، چون تا قیام قیامت، دُور، دُور محمّد و آلمحمّد(ص) است، همه کهنه میشوند، الاّ هم او که «اَوَّلُ ما خَلَقَالله» است و مقصد خلقت است.
خدایا به پایداری محمّدوآلمحمّد(ص)، ما را از گم شدن و ناپایداری نجاتبخش!
«والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»